مطالعات قرآني در آلمان:
انگيزهها و دستاوردها
نويسنده: دكتر احمد محمود هديدي ترجمه و تلخيص: سعيد زعفراني زاده * * دانشجوي رشتة الهيات، معارف اسلامي و ارشاد دانشگاه امام صادق عليه السلام - گرايش قرآن و حديث - ورودي 76 چكيده:
از آنجا كه دين اسلام, آخرين اديان آسماني, در شرق ظهور كرده و از آنجا ،مناطق مختلف جهان را در نورديده است, گروهي از خاورشناسان به مطالعه دربارة عقيده, زبان, ادبيات, تاريخ و ديگر جنبههاي تمدن اسلامي و مسلمان پرداختهاند و علوم مختلف اسلامي همچون: علوم قرآني, علوم حديث, سيرة نبوي, زبان و علوم عربي, تاريخ ملل اسلامي و انتشار اسلام و تمدن اسلامي و سرچشمههاي آن و تأثير هر يك از اينها بر انديشه بشري را مورد بررسي قرار دادهاند. موضوعي ازموضوعات اسلامي نيست كه مستشرقان به پژوهش و مطالعه در آن نپرداخته و آثاري در باره آن پديده نياورده باشند, و از آنجا كه قرآن كريم, منبع اصلي شريعت اسلامي است, همه خاورشناسان و به ويژه خاورشناسان آلماني توجه و اهتمام خاصي بدان نشان دادهاند. در اين پژوهش به بررسي مهمترين مطالعات و كوششهاي مستشرقان آلماني در باره قرآن كريم و علل و انگيزههاي روي آوري آنان به اين موضوعات و پژوهشها و دستاوردهاي آنان خواهيم پرداخت.سهم مستشرقان آلماني در مطالعات قرآني
در اينجا مقصود ما از مطالعات قرآني، [بررسي] قرآن كريم و علوم آن، يعني علم تفسير، علم قرائات، اسباب النزول و ....، متن قرآن، زبان قرآن و رابطه و ديدگاه قرآن كريم نسبت به اديان صاحب كتاب ديگر است. خاورشناسان آلماني، مانند ديگر خاورشناسان به همة موضوعات ذكر شده، پرداختهاند اما به برخي از مباحث خاص بيش از موضوعات و مباحث ديگر توجه كردهاند و براي آنها اولويت قائل شدهاند از جمله: مطالعه دربارة متن قرآن، قرائات و رابطة قرآن با اديان ديگر. در اينجا به سبب پراكندگي موضوعات و كثرت كارهاي خاورشناسان آلماني، تنها به نقش آنان در ترجمه و چاپ متن قرآن و تصحيح نسخ خطي مرتبط با قرآن و علوم قرآني پرداخته و پس از آن به مهمترين مطالعات مستشرقان آلماني درباره قرآن كريم اشاره مينماييم. اولين ترجمه آلماني از قرآن در سال 1772 م توسط ديويد فردريش مگرلين،1 صورت پذيرفت و پس از آن در سال 1773 م. مستشرق بوسين ترجمه خود را عرضه كرد كه اين ترجمه بعدها در سال 1828 م. توسط وال2 و اولمان3 ويرايش و تجديد چاپ شد.4 بعد از اين ترجمه, ترجمههاي مختلفي از قرآن كريم انجام شد كه برخي شامل همة قرآن و برخي ترجمه آيه يا آياتي از قرآن بود. تعداد ترجمههاي آلماني از قرآن افزون بر 14 ترجمه ميشود5 كه مهمترين آنها ترجمة ماكس هنينگ6 است كه خانم آن ماري شيمل7 آن را با اضافه كردن يك مقدمه و برخي توضيحات تجديد چاپ نمود، همچنين ترجمه رودي پارت8 نيز از اهميت فراواني در ميان خاورشناسان آلماني برخوردار است. افزون بر اين ترجمههاي استشراقي، ترجمههايي نيز از دانشمندان مسلمان در دست است، از جمله ترجمة آلماني قرآن كه مؤسسه باواريا انجام داده و شامل متن عربي قرآن و ترجمه و تفسير آن به زبان آلماني است، كه اين امر باعث حجيم شدن اين ترجمه و كمي استفاده از آن شده است. ترجمة ديگر اثر احمدفن دنفر9 است كه مشتمل بر مقدمه خوبي درباره اسلام و قرآن كريم است و به نظر من، از بهترين ترجمههاي آلماني قرآن چه از مستشرقان و چه از مسلمانان به شمار ميرود. شوراي عالي امور اسلامي10 مصر نيز اقدام به ترجمهاي منتخب از تفاسير نمود (چاپ قاهره 1420هـ ق/1999 ميلادي) بيترديد وجود ترجمههاي اسلامي (ترجمههاي مسلمانان) از قرآن كريم به زبان آلماني يا زبانهاي ديگر اروپايي, در دراز مدت باعث تغيير تصوير غبارآلودي كه برخي از مستشرقان از اسلام عرضه داشتهاند، ميشود. در قرن نوزدهم ميلادي، تحقيقات بسياري درباره متن و تاريخ قرآن صورت پذيرفت. از مهمترين اين تحقيقات، كتاب مستشرق آلماني گوستاو وايل11 با عنوان مقدمة تاريخي انتقادي به قرآن بود كه در سال 1844م به طبع رسيد و در آن به مطالعه درباره مسأله جمع قرآن كريم و تسلسل تاريخي سورهها و آيات آن پرداخته بود. وايل، سورههاي مكي را به سه بخش تقسيم كرده بود: سورههايي كه بيم و انذار در آنها وجود دارد به دوره اول مكي، سورههاي متأخر و نزديك به سور مدني را به دوره سوم مكي و سورههاي بينابين را به دوره دوم مكي منتسب نمود.12 تئودور نولدكه13 در كتاب خود، تاريخ قرآن 14كه در سال 1860 م تأليف كرد تحت تأثير اين نظريه وايل بود. اين رويكرد در مطالعة متن قرآن كريم، تحت تأثير رويكردي كه در آن زبان در باب نقد تاريخي متون ديني رواج داشت مطرح شد. اين نظريه در پايان قرن 19 و اوايل قرن 20 ميلادي توسط يوليوس ولهاوزن، كه طرفدار نولدكه15 بود مطرح شد. بر اساس اين نظريه، تورات كنوني با آنچه در زمان حضرت موسي عليه السلام رواج داشته، تفاوت دارد و بسته به دورههاي مختلف زندگاني بنياسرائيل بخشهايي بدان افزوده شده كه اكنون بايد با نقد تاريخي اين متن، لايههاي مختلف آن را بازشناسي كرد. در اينجا اشاره به چند نكته لازم است: 1- مطالعه وايل و نولدكه، ابتدا از مطالعات عبري و سامي آغاز شد و پس از آن به مطالعات قرآني انتقال يافت،16 اما بدون شناخت عميق از ماهيت متن قرآن. 2- هر آنچه كه در باب تورات و اناجيل قابل اجراست درباره متن قرآن كريم قابل اجرا نيست چرا كه: الف) تورات كنوني، به شهادت خود متن و اقوال حكماي تلمود، تورات موسي عليه السلام نيست.17 ب) متن تورات كنوني به مدت حدود هزار سال, يعني از زمان حضرت موسي تا زمان تدوين آن توسط عزرا در قرن 5 ق. م.، به شكل شفاهي تداول داشت و در اين مدت طولاني، متن تورات از معاني اصلياش دور شده بود علاوه بر افزودههايي كه عزرا و ساير نويسندگان در متن وارد كرده بودند.18 ج) تركيب و اختلاط مطالب ديني با مواد بشري و عدم وجود اسنادي كه تعلق تورات كنوني را به عصر موسي عليهالسلام اثبات كند. متن كنوني قرآن كريم، همان متني است كه پيامبر اكرم صليالله عليه و آله و سلم بر كاتبان وحي املاء نموده بود و آنچه در زمان عثمان روي داد، فرايند توحيد مصاحف بود و اگر اختلافي ميان آنچه كه در زمان عثمان انجام شد با متن اصلي كه پيامبر صليالله عليه و آله و سلم بر صحابه املاء كردند وجود ميداشت، صحابه از سويي و نيز دشمنان اسلام و منافقان و مسلمان شدگان از اهل كتاب، نسبت به آن سكوت نميكردند.19 در نتيجة توجه روزافزون به متن قرآن و نشر آن به زبان اصلي, خاورشناسان آلماني براي سهولت دستيابي به كلمات و واژههاي قرآن و نيز دستيابي به آيات مربوط به هر موضوع، به فراهم آوردن معجمها و فهرستهاي مختلف براي قرآن دست يازيدند. معجمي كه گوستاو فلوگل پديد آورد و آن را با عنوان عربي نجوم الفرقان في اطراف القرآن در سال 1842 م در لايپزيگ به چاپ رساند، اولين معجم دربارة كلمات قرآن بود و اساس و مبناي همة معجمهاي همانند در كشورهاي عربي و اسلامي قرار گرفت، اگرچه هيچ يك از كارهاي مشابه به درجة دقت و كمال آن نرسيد.20 ادوارد ماير (1857-1945م)، دليل القرآن را در جمع مفردات، افعال، حروف جر و حروف عطف قرآن كريم، تأليف كرد. برگشتراسر نيز در اين موضوع، حروف النفي في القرآن (چاپ لايپزيك، 1911م) را ارائه كرد. برگشتراسر به طور ويژه درباره مسأله قرائات تحقيق ميكرد و آثار گوناگوني را در اين باره به رشته تحرير درآورد كه از جملة آنها معجم قراء القرآن و تراجمهم (1912 م) بود. وي همچنين تعدادي از منابع اين حوزه را به چاپ رسانيد، از جمله المختصر في شواذ القرآن من كتاب البديع اثر ابن خالويه را در 1925م و غاية النهاية في طبقات القراء ابن جزري را در 1933 م. چاپ كرد.21 خاورشناسان آلماني تنها به ترجمه و چاپ قرآن و فراهم آوردن معجمهاي قرآني بسنده نكردند بلكه به تصحيح نسخ خطي كتابهاي قرآني نيز پرداختند. از جمله هاينريش فلايشر (H.L.Fleicher) كه به انتشار بسياري از ميراث علمي زبان عربي از جمله تفسير قرآن قاضي بيضاوي اهتمام ورزيد، كتابي كه پيش از او فرايتاج، استاد زبانهاي شرقي دانشگاه بن، آن را با عنوان اسرار التأويل و انوار التنزيل (لايپزيك،1845م) چاپ كرده بود.22 چاپ فلايشر، اگرچه اسباب نقد و ذكر نسخههاي خطي به كار گرفته شده را دارا نبود اما از توانايي او در زبان عربي و شناختش از اسلام نشان داشت.23 وستنفلد (F.Wustenfeld) نيز كتاب المعارف ابن قتيبة را در سال 1850م در گوتنگن به طبع رساند و اشملدرز (Schmolders) كتاب المنقذ من الضلال ابو حامد غزالي را منتشر ساخت.24 از طرح برگشتراسر نيز نبايد غفلت كنيم. وي موزهاي را براي جمعآوري قرائات و تفاسير مختلف هر يك از آيات قرآن، ايجاد كرد اما به سبب درگذشت زود هنگامش موفق به اتمام اين طرح نشد و اتو بريتزل به تكميل اين طرح اقدام كرد. بخش ديگر مطالعات مستشرقان آلماني به موضوع اهل كتاب در منابع اسلامي مربوط ميشود. از ميان اين مطالعات ميتوان به پژوهش سيمون وايل دربارة تورات در قرآن (چاپ اشتوتگارت، 1835م) و مجموعه مقالات هيرشفلد (H.Hirschfeld) دربارة مطالعات يهودي- اسلامي كه در مجلة الفصول اليهوديه در فاصله سالهاي 1910م تا 1911 م منتشر شد، اشاره كرد. همچنين تحقيقي كه فريليندر به نام تركيب الفصل في الملل و النحل للشهرستاني انجام داد و در يادنامه نولدكه به چاپ رسيد، نيز پژوهش باومشتارك (A.Baumstark) درباره مسيحيت و يهوديت در قرآن و اسلام (چاپ 1927م) و پژوهش ديگر او با عنوان مطالعه مذهب طبيعت واحده نصراني در قرآن كه درسال 1953 م منتشر شد. اما ديويد بانت (D.H.Baneth) كه در ابتدا به مطالعه زبان آرامي قديم و زبانهاي كنعاني مي پرداخت و به پژوهش در زبان عربي و فلسفه اسلامي در آكادمي علم يهودي روي آورد و تحقيقات فراواني را منتشر كرد كه از جمله آنها نقد كتاب الحجة و الدليل في نصرة الدين الذليل اثر يهودا هاليفي و نيز چاپ تنقيح الابحاث في الملل الثلاث ابن كمونه با ترجمة آلماني بود.25 مطالعات عربي - اسلامي از پايان قرن 17م در آلمان آغاز شد و در طول قرن 19 تحول گستردهاي يافت و اگر فعاليتهاي خاورشناسان آلماني در طي قرون 18 و 19 و اوايل قرن 20را مورد بررسي قرار دهيم، ميبينيم كه بسياري از آنان تلاشهاي علمي خود را از سويي در مطالعات عربي-اسلامي و از سوي ديگر در مطالعات عبري و عهد قديم سامان دادهاند. كساني چون فلايشر, نولدكه، گراف، وايل، ولهاوزن و بسياري ديگر. اين امر نشان از آن دارد كه مطالعات عبري و پژوهشهاي مرتبط با عهد قديم در پيدايش و تطور همپاي مطالعات عربي- اسلامي در آلمان پيش رفته و نميتوان اين دو حوزه را از يكديگر جدا دانست، بلكه بايد گفت كه انگيزههاي شكلگيري و رشد و تحول آنها به هم نزديك است چرا كه هدف اصلي اهتمام به زبان عربي در آلمان، دستيابي به فهم عهد عتيق به زبان اصلي آن، يعني عبري بوده است. * - مشخصات كتابشناختي مقاله چنين است: احمد محمود هديدي، الدراسات القرآنيه في المانيا: دوافعها و آثارها ، عالم الفكر، سال31،شماره2، دسامبر 2002 1 - David Friedrich Megerlin 2 - Wahl 3 - L. Ohlmann 4-نك: سامي سالم حاج، الظاهرة الاستشراقية و أثرها علي الدراسات الاسلامية،(ج1،مركز دراسات العالم الاسلامي، مالطه، 991 م)، ص213 5-دربارة شماره ترجمههاي آلماني قرآن كريم نك: محمود حمدي زقزوق، الاستشراق وا لخلفية الفكرية للصراع الحضاري , كتاب الامة، ش 5، رجب 1405 هـ .ق./ آوريل 1985م، ص 65 6 - Max Henning 7 - Annemarie Schimmel 8 - Rudi Paret 9 - Ahmad Von Denfer 10- المجلس الاعلي للشؤون الاسلاميه 11 - nnnnn 12- نك : Rudis Paret, Mohammad under Koran 7. Auflage, W. Kohlhammer,و Stuttgat,Berlin, Koln, 1991, pp. 166-167 13 - Th. Noldeke 14- به سبب اهميت اين كتاب نولدكه، شوالي (Fr.sch Wally) به ويرايش و درج پاورقي بر آن اقدام كرد و آن را در دو جلد در سالهاي 1909 و 1919 م. تجديد چاپ نمود. پس از آن برگشتراسر (G.Bergstrasser) و پريتزل (o.pretzl) در سالهاي 1926م. و 1935م. ويرايش سوم اين كتاب را عرضه كردند. 15 - ولهاوزن و نولدكه، هر دو از شاگردان هاينريش ايفاله بودند. 16 -نك: يوهان، فوك، تاريخ حركة الاستشراق، الدراسات العربية في اروبا حتي بداية القرن العشرين، ترجمه دكتر عمر لطفي عالم (ج 1، دمشق، دارقتيبه، 1417 هـ .ق. / 1996م.) ص 232، نجيب عقيقي، المستشرقون (ج4، قاهره: دارالمعارف، بيتا) ،ج 2، ص 366-379 17 -نك: اسپينوزا، رسالة في اللاهوت و السياسة، ترجمه و مقدمه دكتر حسن حنفي، ص 265-282 18 - اسماعيل راجي فاروقي، اصول الصهيونية في الدين اليهودي، (ج2، قاهره: مكتبه وهبه، 1998م.)، ص 8 19 - مناع قطان، مباحث في علوم القرآن (ج15،مؤسسه الرساله، سوريه، 1405هـ /1985م) ص 129 20 - عبدالرحمان بدوي، موسوعه المستشرقين (ج 1،بيروت، دارالعلم للملايين، 1984م. ) ص 387 21 -نك: ميشال جحا، الدراسات العربية و الاسلامية في اروبا، (ج 1، معهدالانماء العربي، بيروت، 1982)،ص 201، نجيب عقيقي ,ج 2، ص 364، 451 22 - يوهان فوك، ص 177 23- همانجا 24 - نجيب عقيقي، ص 367، عبدالرحمان بدوي، ص 37 25 - نك، نجيب عقيقي، ص 400,431,479 Korari studies in Germany: Motives and outcomes Dr. Ahmad Mahmood Hadidi With regard to the fact that Islam appeared in east and from there it conquered many parts of the world, many orientalist have tried to study the ideas, language, literature, history and other aspects of the Islamic civilization. They have also studied the effects, various Islamic sciences such as: Hadith , Arabic studies, the history of the Islamic nations and etc, caused on man''''''''s thought. They missed no subject to study and research and left many books in this field. As the Holy Koran is the main source of this religion, it has been the main point of concentration for many orientalists, especially Germans. In this paper we have considered the main efforts of the German orientalists along with the motivations that pushed them toward Koran s studies.