نزول دفعى ـ نزول تدريجى
حسين جوان آراستهگزيدهء مطالب
1 قرآن داراى دو نوع نزول است : دفعى و تدريجى . آيات مربوط به نزول در ماه رمضان بيانگر نزول دفعى قرآن است . 2 براساس روايات اهل سنت نزول دفعى در بيت العزه و آسمان دنيا بوده است . ولى روايات شيعه اين نزول را دربيت المعمور و آسمان چهارم دانسته اند. 3 علامه طباطبائى معتقد است كه نزول دفعى بر قلب پيامبر بوده است ; زيرا براساس آيات 114طه و 19قيامت ,پيامبر در نزول تدريجى , نوعى آگاهى از آن چه بر او نازل مى شده , داشته و به همين جهت از قراءت قرآن قبل از پايان نزول آيات نهى گرديده است . 4 برخى از رازهاى نزول تدريجى عبارتنداز: تثبيت و تقويت قلب پيامبر و مسلمانان ; تدريجى بودن تشريع و قوانين اسلامى ; عدم تحريف در قرآن ; سهولت يادگيرى احكام و فراگيرى و پيوستگى كامل با حوادث ورويدادهاى زمان پيامبر.
نزول دفعى:
اين احتمال وجود دارد كه قرآن نزول هاى گوناگونى داشته باشد; چرا كه در بسيارى از روايات شيعه و سنى چنين امرى مورد تأكيد قرار گرفته است . جلال الدين سيوطى گويد: در نحوهء انزال قرآن از لوح محفوظ سه قول وجود دارد: نظريهء اول : قرآن به صورت يكپارچه در شب قدر به آسمان دنيا نازل شده وسپس به تدريج در مدت 20تا 23يا 25سال (به حسب اختلافى كه در مدت اقامت پيامبر در مكه بعد از بعثت وجوددارد) نازل گشته است . سعيد بن جبير از ابن عباس نقل كرده است كه : تمام قرآن , يكپارچه در شب قدر به آسمان دنيا در جايگاه ستارگان نازل شد, و سپس خداوند بعضى از آيات را به دنبال بعضى ديگر بر رسول خويش نازل مى فرمود. به نقل ديگرى از ابن عباس , گفته شده كه قرآن يكباره نازل شده و در بيت العزّه در آسمان دنيا قرار گرفته و سپس جبرئيل آن را در جواب سخن مردم و اعمال آنها بر پيامبر نازل فرموده است . ظريهء دوم : قرآن در شب بيستم , يا بيست و سوم , يا بيست و پنجم از هر ماه رمضان به آسمان دنيا نازل شده است ;به طورى كه در هر شب قدر خداوند مقدار آياتى را كه نزول آن را در طول سال مقدر فرموده بوده نازل مى كرده است وبعد همين آيات به تدريج در طول سال نازل مى شده اند. ظريهء سوم : مراد از نزول قرآن در ماه رمضان , ابتداى نزول آن بوده است كه به تدريج پس از آن به صورت متفرق ,آيات به تدريج در طول سال نازل مى شده اند.(1) در رواياتى كه از طرق اماميه نقل شده است از نزول قرآن به بيت المعمور نام برده شده و در بعضى از آنها گفته شده كه بيت المعمور در آسمان چهارم قرار دارد . اين كه آسمان چهارم كجاست و واقعيت بيت المعمور چيست , براى ماروشن نيست . از اين روايات تنها به دست مى آيد كه جايى به نام آسمان چهارم و بيت المعمور وجود دارد كه قرآن درشب قدر آن جا نازل گشته است . علامهء طباطبائى در اين رابطه , نظريهء ديگرى دارد كه خلاصهء آن چنين است : از تدبر در آيات مربوط به نزول قرآن در شب مبارك قدر از ماه رمضان و تعبير انزال در هر سه آيه در مقابل تنزيل بر مى آيد كه نزول دفعى از قرآن مراد است (باب تفعيل براى كثرت به كار مى رود به خلاف افعال )و اين بدان خاطر است كه قرآن داراى حقيقتى فوق فهم عادى ماست . از آيهء اول سورهء هود چنين حقيقتى استفاده مى گردد آن جا كه مى فرمايد: كتاب أحكمت آياته ثم فصلت من لدن حكيم خبير; (2) كتابى است كه آيات آن استحكام يافته , سپس از جانب حكيمى آگاه به روشنى بيان شده است . در آيه , احكام در مقابل تفصيل قرار گرفته و معناى آن عدم تفصيل است ; يعنى قرآن در يك مرحله , اجزا و فصول نداشته و اين تفصيل و جزئيات آيات كه اكنون در قرآن مشاهد مى كنيم , پس از مرحلهء احكام بوده است . آيات 53عراف و 39يونس نيز به همين مطلب دلالت دارند و از همهء اين آيات واضح تر آيات سورهء زخرف است : حم والكتاب المبين انا جعلناه قرآناً عربيا لعلَّكم تعقلون و انّه فى اُمّ الكتابِ لدينا لعلىُّ حكيم ُ.(3) اين آيات بيانگر اين امر است كه كتاب مبين در ام الكتاب , لفظ عربى نبوده و تفصيل و اجزا نداشته و تنها براى فهم بشر به لسان عربى درآمده است . اين آيات و آياتى ديگر موجب مى گردد كه ما بگوييم مراد از انزال قرآن در ماه رمضان , انزال حقيقت كتاب آسمانى به قلب مبارك پيامبر به صورت يك مرتبه و دفعى مى باشد; همان گونه كه قرآن مفصل , به تدريج در طول مدت نبوت , بر قلب آن حضرت نازل گشته است .(4) علامه , آيهء و لا تعجل بالقرآن من قبل آن يقضى اليك وحيه ; (5) او در (خواندن ) قرآن پيش از آن كه وحى آن بر تو پايان يابد شتاب مكن . و آيهء لا تحرك به لسانك لتعجل به ان علينا جمعه و قرآنه ; (6) زبانت را به خاطر عجله براى خواندن آن (قرآن ) حركت مده ; چرا كه جمع كردن و خواندن آن بر ماست , را دليل بر اين مى داند كه چون حقيقت قرآن قبلاً برقلب پيامبر نازل شده بوده , پيامبر نوعى آگاهى به آن چه بر او نازل مى شده داشته و به همين جهت از تعجيل در قراءت قرآن قبل از پايان يافتن وحى , نهى گرديده است .(7)نزول تدريجى :
آن چه گفتيم مربوط به نزول دفعى قرآن و راه حل هايى دربارهء نزول قرآن در ماه رمضان بود. اما در مورد نزول تدريجى قرآن كريم , صرف نظر از اين كه از نظر تاريخى , بديهى و قطعى است كه آيات قرآن در زمينه ها و مناسبت هاى مختلف نازل گشته اند, آياتى از قرآن كريم نيز تدريجى بودن نزول را بيان مى كنند: و قرآناً فرقناه لتقراه على الناس على مكث و نزلناه تنزيلاً; (8) و قرآنى (با عظمت را) بخش بخش (برتو) نازل كرديم , تا آن را به آرامى بر مردم بخوانى و آن را بتدريج نازل كرديم . و قال الذين كفروا لو لانزل عليه القرآن جملةً واحدةً ...;(9) و كسانى كه كافر شدند گفتند: چرا قرآن يك جا بر او نازل نشده است ؟ از اين آيات روشن مى گردد كه قرآن يك مرتبه نازل نشده و همين امر باعث اعتراض كافران گشته است . اينك با مقايسه ميان دو گروه از آيات , يعنى آيات مربوط به نزول كلى قرآن در ماه رمضان , و آيات مربوط به نزول تدريجى آن , معلوم مى گردد كه هيچ گونه تنافى و تضادى ميان آنها وجود نداشته بلكه هر گروه ناظر به نوعى از نزول قرآن مى باشند. به اقتضاى مسائل روزمرهء اقتصادى و اجتماعى و يا حوادثى نظير جنگ و صلح , حكم هر حادثه اى در نزول تدريجى قرآن كريم بيان مى گرديده و ديگر نزول دفعى معنا نداشته است و وقتى حقيقت قرآن و كتاب مبين مطرح بوده دفعى قرآن جلوه نموده است .رازهاى نزول تدريجى:
چرا قرآن به تدريج نازل گشته است ؟ كافران به خاطر همين تدريجى بودن نزول , لب به اعتراض گشودند . شايد به اين دليل كه كتاب آسمانى كه براى هدايت مى آيد بايد آغاز و پايانش معلوم باشد و يك مجموعهء مدون به بشر عرضه گردد; يعنى اصول و فروعش , قوانين , احكام و اخلاقياتش همه در يك جا مضبوط باشد. راستى اين فاصله ها در نزول آيات به چه دليل صورت گرفته است ؟ بايد گفت : تدريجى بودن نزول , حكمت هاى متعددى داشته كه برخى از آنها عبارتنداز: 1 قرآن در پاسخ به اعتراض كافران , كه گفتند : لولا نزل عليه القرآن جملةً واحدةً مى فرمايد: كذلك لنثبت به فوادك ;(10) اين گونه (ما آن را به تدريج نازل كرديم ) تا قلب را استوار گردانيم . نزول تدريجى آيات , مخصوصاً در موقعيت هاى بحرانى و در هنگامه ها و جنگ ها و تنگناها , بهترين دلگرمى وپشتوانه براى پيامبر بود و قلب مبارك آن حضرت را قوت مى بخشيد بدون شك آياتى كه به آن حضرت توصيه به صبرو پايدارى مى كردند , اگر همه يكباره نازل مى شدند, تأثير نزول همان آيات را به هنگام خطر و مواجهه نداشتند; مثلاًوقتى كه گفتار گمراهان ممكن بود, خاطر پيامبر را آزرده گرداند, آيه اى نازل مى شد و خطاب به پيامبر مى گفت : فلايحزنك قولهم انا نعلم ما يسرون و ما يعلنون ; (11) پس گفتار آنان تو را غمگين نگرداند. ما آن چه را پنهان و آن چه را آشكارمى كنند مى دانيم . و يا پيامبرش را در موقع تكذيب ازسوى افراد چنين دلدارى مى داد: و لقد كذبت رسل من قبلك فصبروا على ماكذبوا و أوذوا حتى أتاهم نصرنا; (12)و پيش از تو نيز پيامبرانى تكذيب شدند; ولى بر آن چه تكذيب شدند و آزار ديدند ,شكيبايى كردند تا يارى ما به آنان رسيد. تكرار نزول چنين آياتى براى پيامبر اطمينان بخش بوده است . البته همين قوت قلب و استحكام بخشيدن براى ملسمانان نيز به طريق اولى وجود داشته و نزول پيوسته و تدريجى آيات براى آنان نيز آرام بخش بوده است . 2 و قرآناً فرقنا لتقراه على الناس على مكث ; (13)و قرآنى (با عظمت را) بخش بخش (بر تو) نازل كرديم تا آن را به آرامى بر مردم بخوانى . معارف اسلامى به ويژه آن دسته كه با عمل انسان ها در ارتباط است و قوانينى فردى و اجتماعى را, كه موجب سعادت انسان در زندگى است , بيان مى كند هنگامى از ثبات و دوام بيشترى برخوردار است كه از شيوهء تدريج استفاده شود . بهترين نحوهء تعليم و كامل ترين شيوهء تربيت همان است كه معارف دينى با بلندايى كه دارند, تدريجاً نازل گردندتا مردم آهسته اما پيوسته زندگى فردى و اجتماعى خويش را با آن هماهنگ كرده و به مرحلهء كمال خويش رسانند. 3 يكى از رازهاى نزول تدريجى قرآن را مى توان تحريف ناپذيرى آن دانست . نزول تدريجى قرآن اين امكان رافراهم مى ساخت تا اصحاب آيات قرآن را حفظ كنند فصاحت و بلاغت قرآن از يك سو, و اهتمام و عنايت مسلمنانان از سوى ديگر.1- الاتقان فى علوم القرآن , ج 1 ص 129 131 2- هود (11 آيهء 1 3- آيهء 1ـ 4 4- ر.ك : الميزان , ج 2 ص 16ـ 18 و نيز زنجانى , تاريخ القرآن . 5- طه (20 آيهء 114 6- قيامت (75 آيهء 16و 17 7- الميزان , ج 2 ص 18 8- اسراء (17 آيهء 106 9- فرقان (25 آيهء 32 10- همان . 11- يس (36 آيهء 76 12- انعام (6 آيهء 34 13- اسراء (17 آيهء 106 درسنامه علوم قرآنى