انسان نمى رسد همه ى كارهائى را كه دارد خودش انجام دهد، و بالاجبار براى بعضى از كارها بايد از وجود ديگران استفاده كند: مثلا لازم است با كسى راجع به موضعى مذاكره نمايد و صلاح نمى بيند و يا اينكه نمى تواند شخصا او را ملاقات كند و حضورى مطالب خويش را به او بگويد، لابد كسى را نزد او مى فرستد، و مقاصد خود را به وسيله آن شخص به صورت پيغام به او مى رساند. البته بايد نماينده ى كه براى اين كار انتخاب مى كند شخص فهميده و سخن سنج باشد و تناسبى با مقام خودش داشته باشد زيرا دانائى و طرز تفكر فرستاده، ملاك خرد و فكر فرستنده محسوب مى شود، و اگر مى خواهد كاملا احتياط كند و خاطر او جمع باشد كه پيغام حتما مطابق ميل و خواسته او به طرف مى رسد و از اين حيث هيچگونه نگرانى نداشته باشد بايد راه ديگرى در نظر بگيرد و آن راه آن است كه طى نامه اى كه رعايت نكات ادبى و اخلاقى در آن شده است پيام خود را به طرف ابلاغ كند چه خطرهاى احتمالى كه در نماينده هست در نامه نخواهد بود.على عليه السلام فرمود:رسولك ترجمان عقلك و كتابك ابلغ ما ينطق عنك.فرستاده ى تو مترجم "نماينده" عقل تست و نامه ى تو رساتر چيزى است كه از طرف تو سخن مى گويد.