آدمى داراى حيثيت و آبروست و مسلما ميل دارد در نگهدارى حيثيت و شخصيت خود نهايت كوشش را به عمل بياورد. مادامى كه تقاضا و خواهشى از كسى كرده و دست ذلت به جانب كسى دراز ننموده آبروياو محفوظ است و خود او با عظمت و هيبت جلوه مى كند ولى وقتى كه خواهشى كرد خود را كوچك نموده و آن ابهت را از دست داده است منتها طرفى كه از او خواهشى كرده اگر شخص بزرگ و شرافتمندى است بدون اينكه به اين و آن بگويد در صورت امكان، تقاضاياو را مى پذيرد، و در نتيجه، خواهش كننده به مقصود خود رسيده و فقط نزد يكنفر با شان و شرافت خود را كوچك كرده است، و البته كوچكى دربرابر بزرگ منشان آن هم در مورد لزوم، قابل تحمل است و چندان بر طبع دشوار نيست، اما چنانچه طرف، آدم فرومايه و بيمقدارى باشد، يا خواهش او را اصلا عملى نمى كند و يا اگر بكند ممكن است جريان حاجتمندى او را نقل مجالس ساخته و براى خودنمائى سر و و صدا راه بيندازد و بالنتيجه تقاضاكننده يا به مقصود نرسيده و يا نزد عده اى خفيف و سبك گردد.على عليه السلام فرمود:ماء وجهك جامد يقطره السوال، فانظر عند من تقطره.آبروى تو "مانند يخ" منجمد است. خواهش و سوال كردن، آن را آب مى كند و مى ريزد. پس بنگر نزد چه كسى آبروى خويش را مى ريزى.