عبادت يعنى پرستش و بندگى خداوند. شكى نيست كه خداونداحتياج به عبادات ما ندارد و اين ما هستيم كه براى تزكيه نفس، نيازمند به عبادت مى باشيم. هر كرى كه به عنوان عبادت انجام دهيم، خضوع و تعظيمى است كه نسبت به پروردگار ابراز داشته ايم. اگر آن عمل طبق دستور مقرر انجام گيرد خداوند آن را مى پذيرد و در باطن آدمى اثر معنوى مى گذارد انسان اگر توفيق يافت و به اين طرز، بندگى خدا كرد قلبش روشن مى شود و مايل است كه در اين راه بيشتر كوشش كند و عبادت هر چند سخت باشد براى او آسان مى شود و تعجب مى كند كه چگونه ديگران از عبادت خدا روگردان هستند و به واسطه عبادت وضع او تغيير مى كند و در كارهاى او اثر عبادت ظاهر مى شود. اصل هدف هم همين است كه آدمى به وسيله عبادات واقعى، آراسته گردد وگرنه عبادات ظاهرى ارجى ندارند و مانند كالبدى بيجان و پوستى بى مغز بدون فائده خواهند بود.على عليه السلام فرمود:كم من صائم ليس له من صيامه الا الجوع و الظما، و كم من قائم ليس له من قيامه الا السهر و العناء، حبذا نوم الاكياس و افطارهم.چه بسيار روزه دارى كه از روزه، جز گرسنگى و تشنگى براى او "بهره اى" نباشد. و چه بسيار شب زنده دارى كه از نمازش جز بيدارى و خستگى "چيزى" براى او نيست. چه خوش است خواب و روزه نداشتن زيركان "دانايان و اشخاص با معرفت كه عباداتشان بر اساس عقائد و صحيح استوار و براى خداست".