ديدگاه نهج البلاغه درباره اصلاح جامعه
با يك برّرسى دقيق در افكار و آراء مكاتب و انديشمندان معاصر به اين نتيجه مى رسيم كه نهج البلاغه در مورد شيوه هاى اصلاح فرد و جامعه و حكومت دولت مردان، اختلاف اساسى با صاحب نظران سياسى دارد؛ زيرا در راه اجراى نظم و مقرّرات اجتماعى به هيچ كدام از عوامل موجود تكيه نمى كند.گرچه معتقد است كه حكومت و قانون و آداب و رسوم و ارتش اسلامى ضرورت دارند؛ امّا تنها عاملى را كه به عنوان يك راه حلّ سياسى و عامل حياتى معرّفى مى كند:
«اصل دخالت» و «نظارت مردمى» يا «نظارت ملّى» است كه در فروع مبانى اعتقادى با نام «امر به معروف و نهى از منكر» مطرح شده است.
از ديدگاه نهج البلاغه اگر عامل مردمى يا نظارت عمومى در صحنه سياسى يك كشور حضور فعّال داشته باشد، نظم و قانون اجرا و عدالت اجتماعى در آن جامعه تحقّق مى يابد،
چون نظارت ملّى با حضور مردم ارتباط دارد و مردم در همه جا مى توانند عامل اجراى درست قوانين باشند.
دنياى امروز براى اجراى قوانين و مقرّرات اجتماعى از اصلِ «امر به معروف و نهى از منكر» غفلت نموده و با طرح راه حل هاى غير منطقى همواره با ناكامى و شكست مواجه گرديده است، مانند:
روى آوردن به سرنيزه و فشار
دل بستن به زندان و شكنجه
استفاده از جريمه هاى سنگين
استفاده از تنبيه بدنى و پيشروى تا حدّ اعدام
امّا هرچه بيشتر تلاش كردند كمتر به نتيجه رسيدند.
ازآدم هاى ماشينى گرفته تا نصب چشم هاى الكترونيك در بانك ها،
از قفل هاى ضد گلوله و انواع ادوات پليسى و جاسوسى، استفاده كردند؛ امّا نتوانستند انسان را به رعايت نظم و قانون وادارند و سرگردان و حيران مى پرسند:
«راه هاى اجراى نظم و قانون كدام است؟»
و پاسخ نهج البلاغه رعايت «نظارت مردمى» و «امر به معروف و نهى از منكر» است.
اگر ملّتى خود پشتوانه اجراى مقرّرات اجتماعى شود،
همه امر به كارهاى نيك كنند و از منكرات بپرهيزند و ديگران را به آن تذكّر دهند، قانون اجرا مى گردد و نظم و عدالت اجتماعى نيز تحقّق مى پذيرد.
سوم راه هاى تحقّق «نظارت مردمى»