پس از ضربت خوردن حضرت امير المؤمنين عليه السلام پيشنهاد دادند كه طبيب بياورند.در ميان اطباء معروف آن روز «اثيربن عمرو هانى سلونى»، از همه مشهورتر و صاحب كرسى، و مذهب او يهوديّت بود.او را آوردند، و امام هم مخالفت نكرد.يعنى از علم و تخصّص بايد استفاده كرد، هر جا و توسط هر كسى كه باشد.(آنگونه كه رسول خدا صلّى الله عليه وآله به طبيب يهودى در مدينه اجازه باز كردن مطب داد.)طبيب گفت:گوسفند مادّه بياوريد.آوردند، و به دستور طبيب آن گوسفند را ذبح كردند.طبيب شُش گوسفند را گرفت، و گرم بر روى زخم گذاشت و با فشار در آن دميد تا آنكه شُش در زخم سر امام على عليه السلام فرو رفت،كمى صبر كرد و آن را بيرون آورد، ديد كه زهر به مغز سر رسيد، گفت:كار از تدبير ما بيرون است. (40)