سرآغاز - امام علی (ع) و مباحث اعتقادی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

امام علی (ع) و مباحث اعتقادی - نسخه متنی

محمد دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سرآغاز

نوشتار نورانى و مبارك و ارزشمندى كه در پيش روى داريد، تنها برخى از «الگوهاى رفتارى» آن يگانه بشريّت،

باب علم نبىّ،

پدر بزرگوار امامان معصوم عليهم السلام،

تنها مدافع پيامبر صلّى الله عليه وآله به هنگام بعثت و دوران طاقت فرساى هجرت، و جنگ ها و يورش هاى پياپى قريش،

و نابود كننده خط كفر و شرك و نفاق پنهان،

اوّل حافظ و جامع قرآن، و قرآن مجسّم،

حضرت امير المومنين عليه السلام است كه همواره با قرآن بود،

و با قرآن زيست

و از قرآن گفت، و تا بهشت جاويدان، در كنار چشمه كوثر و پيامبر صلّى الله عليه وآله، وحدتشان جاودانه است.

مباحث ارزشمند آن در حال تكامل و گسترش است،

نورانى است،

نورِ نور است،

و عطرآگين از جذبه هاى عرفانى وشناخت و حضور است،

كه با نام هاى مبارك زير، در آسمان پُر ستاره انديشه ها خواهد درخشيد مانند:

1 امام على عليه السلام و اخلاق اسلامى

الف اخلاق فردى

ب اخلاق اجتماعى

ج آئين همسردارى

2 امام على عليه السلام و مسائل سياسى

3 امام على عليه السلام و اقتصاد

الف كار و توليد

ب انفاق و ايثارگرى

ج عمران و آبادى

د كشاورزى و باغدارى

4 امام على عليه السلام و امور نظامى

الف اخلاق نظامى

ب امور دفاعى و مبارزاتى

5 امام على عليه السلام و مباحث اطّلاعاتى و امنيتّى

6 امام على عليه السلام و علم و هنر

الف مسائل آموزشى و هنرى

ب مسائل علمى و فرهنگى

7 امام على عليه السلام و مديريّت

8 امام على عليه السلام و امور قضائى

الف امور قضائى

ب مسائل جزائى و كيفرى

9 امام على عليه السلام و مباحث اعتقادى

10 امام على عليه السلام و مسائل حقوقى

11 امام على عليه السلام و نظارت مردمى (امر به معروف ونهى از منكر)

12 امام على عليه السلام و مباحث معنوى و عبادى

13 امام على عليه السلام و مباحث تربيتى

14 امام على عليه السلام و مسائل بهداشت و درمان

15 امام على عليه السلام و تفريحات سالم

الف تفريحات سالم

ب تجمّل و زيبائى

مطالب و مباحث هميشه نورانى مباحث ياد شده، از نظر كاربردى مهّم و سرنوشت سازند، زيرا تنها جنبه نظرى ندارند، بلكه از رفتار و سيره و روش هاى الگوئى امام على عليه السلام نيز خبر مى دهند،

تنها داراى جذبه «قال» نيست كه دربردارنده جلوه هاى «حال» نيز مى باشد.

دانه هاى انگشت شمارى از صدف ها و مرواريد هاى هميشه درخشنده درياى علوم نَبَوى است

از رهنمودها وراهنمائيهاى جاودانه عَلَوى است

از محضر حقّ و حقيقت است

و از زلال و جوشش هميشه جارى واقعيّت هاست

كه تنها نمونه هائى اندك از آن مجموعه فراوان و مبارك را در اين جزوات مى يابيد و با مطالعه مطالب نورانى آن،

از چشمه زلال ولايت مى نوشيد

كه هر روز با شناسائى منابع جديد در حال گسترش و ازدياد و كمال و قوام يافتن است. (1)

و در آينده به عنوان يك كتاب مرجع و تحقيقاتى مطرح خواهد بود تا:

چراغ روشنگر راه قصّه پردازان

و سناريو نويسان فيلم نامه ها و طرّاحان نمايشنامه ها

و حجّت و برهان جدال احسن گويندگان و نويسندگان متعهّد اسلامى باشد،

تا مجالس و محافل خود را با ياد و نام آن اوّل مظلوم اسلام نورانى كنيم.

كه رسول گرامى اسلام صلّى الله عليه وآله فرمود:

نَوِّروُا مَجالِسَكُمْ بِذِكرِ عَلِىّ بْنِ اَبى طالِب

(جلسات خود را با نام و ياد على عليه السلام نورانى كنيد)

با كشف و شناسائى «الگوهاى رفتارى امام على عليه السلام» حقيقتِ «چگونه بودن؟!» براى ما روشن مى شود

و آنگاه چگونه زندگى كردن؟! نيز مشخص خواهد شد.

پيروى از حضرت امير المومنين عليه السلام و الگو قرار دادن راه و رسم زندگى آن بزرگ معصوم الهى،بر اين حقيقت تكيه دارد كه با مطالعه همه كتب و منابع ومآخذ روائى و تاريخى و سياسى موجود كشف كنيم كه:

«امام على عليه السلام چگونه بود؟»

آنگاه بدانيم كه:

«چگونه بايد باشيم»

زيرا خود فرمود:

اَيُّهَا النّاسُ اِنّى وَاللّهِ ما اءَحُثُّكُم عَلى طاعَةٍ اِلاّ وَ اءَسْبِقُكُم الَيْهَا، وَ لا اءَنْهاكُم عَنْ مَعْصِيَةٍ اِلاّ وَ اءَتَناهى قبلَكُمْ عَنها (2)

(اى مردم! همانا سوگند به خدا من شما را به عمل پسنديده اى تشويق نمى كنم جز آنكه در عمل كردن به آن از شما پيشى مى گيرم، و شما را از گناهى باز نمى دارم جز آنكه پيش از نهى كردن، خود آن را ترك كرده ام.)

پس توجّه به الگوهاى رفتارى امام على عليه السلام براى مبارزان و دلاورانى كه با نام او جنگيدند، و با نام او خروشيدند، و هم اكنون در جاى جاى زندگى، در صلح و سازندگى، در جنگ و ستيز با دشمن، در خودسازى و جامعه سازى و در همه جا بدنبال الگوهاى كامل روانند، بسيار مهمّ و سرنوشت ساز است تا در تداوم راه امام (ره) بجوشند، و در همسوئى با امير بيان بكوشند، كه بارها پيامبر اسلام صلّى الله عليه وآله فرمود:

«آنانكه از على پيروى كنند اهل نجات و بهشتند»

و به على عليه السلام اشاره كرد و فرمود:

«اين على و پيروان او در بهشت جاى دارند» (3)

و اميدواريم كه كشف و شناسائى «الگوهاى رفتارى امام على عليه السلام» آغاز مباركى باشد تا اين راه تداوم يابد، وبه كشف و شناسائى «الگوهاى رفتارى» ديگر معصومين عليهم السلام بيانجامد.

در اينجا توجّه به چند تذكّر اءساسى لازم است.

اوّل الگوهاى رفتارى و عنصر زمان و مكان

رفتارهاى حضرت امير المومنين عليه السلام برخى اختصاصى و بعضى عمومى است، كه بايد در ارزيابى الگوهاى رفتارى دقّت شود.

گاهى عملى يا رفتارى را امام على عليه السلام در شرائط زمانى و مكانى خاصّى انجام داده است كه متناسب با همان دوران و شرائط خاصّ قابل ارزيابى است، و الزامى ندارد كه ديگران همواره آن را الگو قرار داده و به آن عمل كنند، كه در اخلاق فردى حضرت امير المومنين عليه السلام نمونه هاى روشنى را جمع آورى كرده ايم، و ديگر امامان معصوم عليهم السلام نيز توضيح داده اند كه:

شكل و جنس لباس امام على عليه السلام تنها در روزگار خودش قابل پياده شدن بود، امّا هم اكنون اگر آن لباس ها را بپوشيم، مورد اعتراض مردم قرار خواهيم گرفت.

يعنى عُنصر زمان و مكان، در كيفيّت ها تاءثير بسزائى دارد.

پس اگر الگوهاى رفتارى، درست تبيين نگردد، ضمانت اجرائى ندارد و از نظر كاربُردى قابل الگوگيرى يا الگوپذيرى نيست، مانند:

- غذاهاى ساده اى كه امام ميل مى فرمود، در صورتى كه فرزندان و همسران او از غذاهاى بهترى استفاده مى كردند.

- لباس هاى پشمى و ساده اى كه حضرت امير المومنين عليه السلام مى پوشيد، امّا ضرورتى نداشت كه ديگر امامان معصوم عليهم السلام بپوشند.

- در برخى از مواقع، امام على عليه السلام با پاى برهنه راه مى رفت، كه در زمان هاى ديگر قابل پياده شدن نبود.

حضرت امير المومنين عليه السلام خود نيز تذكّر داد كه:

لَنْ تَقْدِروُنَ عَلى ذلِك وَلكِن اَعينوُنى بِوَرَعٍ وَاجْتَهاد

(شما نمى توانيد همانند من زندگى كنيد، لكن در پرهيزكارى و و تلاش براى خوبيها مرا يارى دهيد.) (4)

وقتى عاصم بن زياد، لباس پشمى پوشيد و به كوه ها مى رفت و دست از زندگى شُست و تنها عبادت مى كرد، امام على عليه السلام او را مورد نكوهش قرار داد، كه چرا اينگونه زندگى مى كنى؟

عاصم بن زياد در جواب گفت:

قَالَ: يَا اءَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، هذَا اءَنْتَ فِي خُشُونَةِ مَلْبَسِكَ وَجُشُوبَةِ مَاءْكَلِكَ!

(عاصم گفت، اى اميرمؤمنان، پس چرا تو با اين لباس خشن، و آن غذاى ناگوار بسر مى برى؟)

حضرت امير المومنين عليه السلام فرمود:

وَيْحَكَ، إِنِّي لَسْتُ كَاءَنْتَ، إِنَّ اللّهَ تَعَالَى فَرَضَ عَلَى اءَئِمَّةِ الْعَدْلِ اءَنْ يُقَدِّرُوا اءَنْفُسَهُمْ بِضَعَفَةِ النَّاسِ، كَيْلاَ يَتَبَيَّغَ بِالْفَقِيرِ فَقْرُهُ! (5)

(واى بر تو، من همانند تو نيستم، خداوند بر پيشوايان حق واجب كرده كه خود را با مردم ناتوان همسو كنند، تا فقر و ندارى، تنگدست را به هيجان نياورد، و به طغيان نكشاند.)

دوّم اقسام الگوهاى رفتارى

بعضى از رفتارهاى امام على عليه السلام زمان ومكان نمى شناسد، و همواره براى الگوپذيرى ارزشمند است مانند:

1 ترويج فرهنگ نماز

2 اهميّت دادن به نماز اوّل وقت

3 ترويج فرهنگ اذان

4 توجّه فراوان به باز سازى، عمران و آبادى و كشاورزى و كار و توليد

5 شهادت طلبى و توجّه به جهاد و پيكار در راه خدا

6 حمايت از مظلوم و...

زيرا طبيعى است كه كيفيّت ها متناسب با زمان و مكان و شرائط خاصّ فرهنگ و آداب و رسوم اجتماعى در حال دگرگونى است.

گرچه اصول منطقى همان كيفيّت ها، جاودانه اند، يعنى همواره ساده زيستى، خودكفائى، ساده پوشى ارزشمند است، امّا در هر جامعه اى چهار چوب خاصّ خودش را دارد، پس كميّت ها و اصول منطقى الگوهاى رفتارى ثابت، و كيفيّت ها، و چگونگى الگوهاى رفتارى متغيّر و در حال دگرگونى است.

ضرورتها

1 جايگاه مباحث اعتقادى

همه مى دانند كه:

مباحث اعتقادى نقش تعيين كننده اى در راه و رسم زندگى انسان ها دارد،

و انسان با عقيده و ايمان مى تواند با انواع مشكلات زندگى مقابله كرده راه كمال را به درستى بپيمايد.

انسان بدون باورهاى اعتقادى و يقين، از تكيه گاه مطمئنّى برخوردار نيست،

و همواره در برابر ناملايمات، سختى ها و مشكلات فراوان زندگى، دچار تزلزل و سرگردانى شده دست به انواع بزهكارى ها مى زند،

و يا زندگى خويش را فداى آرزوهاى دراز و ناهنجارى هاى رفتارى كرده با انواع خودكشى ها به هستى خود خاتمه مى دهد،

زيرا مبانى اعتقادى، ايدئولوژى و رفتارهاى فردى و اجتماعى انسان را اصلاح مى كند،

و جهت مى دهد،

آرمان مى بخشد،

و از پوچى و بى هدفى مى رهاند.

و همه دانشمندان جهان اسلام مى دانند كه:

قرآن كريم جايگاه واقعى مباحث اعتقادى و راه هاى صحيح خداشناسى است،

كه مبانى اصول و فروع اعتقادى به گونه اى مستدل و روشن در آيات نورانى قرآن به اثبات رسيده است،

و باورهاى اعتقادى انسان و تكيه گاه هاى عبادى و معنوى بشر به درستى مورد ارزيابى قرار گرفته است.

پس قرآن يك كتاب اعتقادى است،

كه همه مباحث اعتقادى از اصول و فروع در آن نهفته و به روشنى اثبات شده است.

امير المؤمنين عليه السلام در خطبه 1 نهج البلاغه مى فرمايد:

كِتَابَ رَبِّكُمْ فِيكُمْ: مُبَيِّنا حَلاَ لَهُ وَحَرَامَهُ، وَفَرَائِضَهُ وَفَضَائِلَهُ، وَنَاسِخَهُ وَمَنْسُوخَهُ، وَرُخَصَهُ وَعَزَائِمَهُ، وَخَاصَّهُ وَعَامَّهُ، وَعِبَرَهُ وَاءَمْثَالَهُ، وَمُرْسَلَهُ وَمَحْدُودَهُ، وَمُحْكَمَهُ وَمُتَشَابِهَهُ، مُفَسِّرا مُجْمَلَهُ، وَمُبَيِّنا غَوَامِضَهُ، بَيْنَ مَاءْخُوذٍ مِيثَاقُ عِلْمِهِ، وَمُوَسَّعٍ عَلَى الْعِبَادِ فِي جَهْلِهِ.

وَبَيْنَ مُثْبَتٍ فِي الْكِتَابِ فَرْضُهُ، وَمَعْلُومٍ فِي السُّنَّةِ نَسْخُهُ، وَوَاجِبٍ فِي السُّنَّةِ اءَخْذُهُ، وَمُرَخَّصٍ فِي الْكِتابِ تَرْكُهُ، وَبَيْنَ وَاجِبٍ بِوَقْتِهِ، وَزَائِلٍ فِي مُسْتَقْبَلِهِ. وَمُبَايَنٌ بَيْنَ مَحَارِمِهِ، مِنْ كَبِيرٍ اءَوْعَدَ عَلَيْهِ نِيرَانَهُ، اءَوْ صَغِيرٍ اءَرْصَدَ لَهُ غُفْرَانَهُ، وَبَيْنَ مَقْبُولٍ في اءَدْنَاهُ، مُوَسَّعٍ فِي اءَقْصَاهُ.

«كتاب پروردگار ميان شماست، كه بيان كننده حلال و حرام، واجب و مستحب، ناسخ و مَنسوخ، مُباح و مَمنوع، خاصّ و عام، پندها و مَثَلها، مُطْلَق و مُقَيَّد، مُحكَمُ و مُتَشابِه مى باشد، عبارات مُجْمَل خود را تفسير، و نكات پيچيده خود را روشن مى كند، از واجباتى كه پيمان شناسايى آن را گرفت، و مستحبّاتى كه آگاهى از آنها لازم نيست.

قسمتى از احكام دينى در قرآن واجب شمرده شد كه ناسخ آن در سنّت پيامبر صلّى الله عليه وآله آمده، و بعضى از آن، در سنّتِ پيامبر صلّى الله عليه وآله واجب شده كه در كتاب خدا ترك آن مجاز بوده است، بعضى از واجبات، وقتِ محدودى داشته، كه در آينده از بين رفته است، محرّمات الهى از هم جدا مى باشند، برخى از آنها، گناهان بزرگ است كه وعده آتش دارد، و بعضى كوچك كه وعده بخشش داده است، و برخى از اعمال كه اندكش مقبول و در انجام بيشتر آن آزادند.» (6)

و اين حقيقت را همه مى دانند كه:

الف تنها با داشتن قرآن نمى توان به همه معارف بلند آن دست رسى پيدا كرد.

ب قرآن احتياج به تفسير و تحليل دارد.

ج همه كس نمى توانند مباحث و علوم و فنون نهفته در قرآن را كشف كنند.

حضرت امير المومنين عليه السلام در خطبه 125 نهج البلاغه مى فرمايد:

إِنَّا لَمْ نُحَكِّمِ الرِّجَالَ، وَإِنَّمَا حَكَّمْنَا الْقُرْآنَ. هذَا الْقُرْآنُ إِنَّمَا هُوَ خَطُّ مَسْتُورٌ بَيْنَ الدَّفَّتَيْنِ، لاَ يَنْطِقُ بِلِسَانٍ، وَلاَبُدَّ لَهُ مِنْ تَرْجُمَانٍ. وَإِنَّمَا يَنْطِقُ عَنْهُ الرِّجَالُ.

«ما افراد را داور قرار نداديم، تنها قرآن را به حكميّت «داورى» انتخاب كرديم.

(كه آنها بر سر نيزه كرده و داورى آن را مى خواستند)

اين قرآن، خطّى نوشته شده كه ميان دو جلد پنهان است، زبان ندارد تا سخن گويد، و نيازمند به كسى است كه آن را ترجمه كند، و همانا انسان ها مى توانند از آن سخن گويند.» (7)

و همه اعتراف دارند كه:

تنها رسول گرامى اسلام صلّى الله عليه وآله و عترت پاك او كه آموزش هاى لازم را از آن حضرت دريافت كرده اند،

و امام على عليه السلام كه باب علم نبى است.

از ديگران بهتر قرآن را درك مى كنند و به رموز و اسرار قرآن آشنا مى باشند.

كه حضرت امير المومنين عليه السلام در خطبه 147 فرمود:

فَالَْتمِسُوا ذلِكَ مِنْ عِنْدِ اءَهْلِهِ، فَإِنَّهُمْ عَيْشُ الْعِلْمِ، وَمَوْتُ الْجَهْلِ. هُمُ الَّذِينَ يُخْبِرُكُمْ حُكْمُهُمْ عَنْ عِلْمِهِمْ، وَصَمْتُهُمْ عَنْ مَنْطِقِهِمْ، وَظَاهِرُهُمْ عَنْ بَاطِنِهِمْ؛ لاَ يُخَالِفُونَ الدِّينَ وَلاَ يَخْتَلِفُونَ فِيهِ؛ فَهُوَ بَيْنَهُمْ شَاهِدٌ صَادِقٌ، وَصَامِتٌ نَاطِقٌ.

«پس رستگارى را از اهل آن جستجو كنيد، كه اهل بيت پيامبر صلّى الله عليه وآله رمز حيات دانش، و راز مرگ جهل و نادانى هستند، آنان كه حكمتشان شما را از دانش آنان و سكوتشان از منطق آنان، و ظاهرشان از باطنشان، اطّلاع مى دهد، نه با دين خدا مخالفتى دارند، و نه در آن اختلاف مى كنند، دين در ميان آنان گواهى صادق، و ساكتى سخنگوست.» (8)

و رسول گرامى اسلام بارها به اين حقيقت اشاره فرمود كه:

عَلِىُّ مَعَ الْقُرآنْ وَ الْقُرآنُ مَعَ عَلِىّ لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَىَّ الْحُوْض (9)

«على با قرآن است و قرآن با على است، هرگز از يكديگر جدا نمى شوند تا در كنار حوض كوثر بر من وارد شوند.»

2 نهج البلاغه و مباحث عقيدتىء

/ 113