قسمتى از خطبه 97 نهج البلاغه - امام علی (ع) و مباحث اعتقادی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

امام علی (ع) و مباحث اعتقادی - نسخه متنی

محمد دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

قسمتى از خطبه 97 نهج البلاغه

انْظُرُوا اءَهْلَ بَيْتِ نَبِيِّكُمْ فَالْزَمُوا سَمْتَهُمْ، وَاتَّبِعُوا اءَثَرَهُمْ، فَلَنْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ هُدًى، وَلَنْ يُعِيدُوكُمْ فِي رَدًى، فَإِنْ لَبَدُوا فَالْبُدُوا، وَإِنْ نَهَضُوا فَانْهَضُوا. وَلاَ تَسْبِقُوهُمْ فَتَضِلُّوا، وَلاَ تَتَاءَخَّرُوا عَنْهُمْ فَتَهْلِكُوا.

ترجمه قسمتى از خطبه 97

مردم به اهل بيت پيامبرتا ن بنگريد، از آن سو كه گام برمى دارند برويد، قدم جاى قدمشان بگذاريد، آنها شما را هرگز از راه هدايت بيرون نمى برند، و به پستى و هلاكت باز نمى گردانند. اگر سكوت كردند سكوت كنيد، و اگر قيام كردندقيام كنيد، از آنها پيشى نگيريد كه گمراه مى شويد، و از آنان عقب نمانيد كه نابود مى گرديد.

صفات اصحاب النّبىّصلّى الله عليه وآله

لَقَدْ رَاءَيْتُ اءَصْحَابَ مُحَمَّدٍصلّى الله عليه وآله، فَمَا اءَرَى اءَحَدا يُشْبِهُهُمْ مِنْكُمْ! لَقَدْ كَانُوا يُصْبِحُونَ شُعْثا غُبْرا، وَقَدْ بَاتُوا سُجَّدا وَقِيَاما، يُرَاوِحُونَ بَيْنَ جِبَاهِهِمْ وَخُدُودِهِمْ، وَيَقِفُونَ عَلَى مِثْلِ الْجَمْرِ مِنْ ذِكْرِ مَعَادِهِمْ! كَاءَنَّ بَيْنَ اءَعْيُنِهِمْ رُكَبَ الْمِعْزَى مِنْ طُولِ سُجُودِهِمْ! إِذَا ذُكِرَ اللّهُ هَمَلَتْ اءَعْيُنُهُمْ حَتَّى تَبُلَّ جُيُوبَهُمْ، وَمَادُوا كَمَا يَمِيدُ الشَّجَرُ يَوْمَ الرِّيحِ الْعَاصِفِ، خَوْفا مِنَ الْعِقَابِ، وَرَجَاءً لِلثَّوَابِ!

وصف اصحاب پيامبر صلّى الله عليه وآله

من اصحاب محمدصلّى الله عليه وآله را ديدم، اما هيچكدام از شما را همانند آنان نمى نگرم، آنها صبح مى كردند در حالكيه موهاى ژوليده و چهره هاى غبار آلوده داشتند، شب را تا صبح در حال سجده و قيام به عبادت مى گذراندند، و پيشانى و گونه هاى صورت را در پيشگاه خدا بر خاك مى ساييدند، با ياد معاد چنان ناآرام بودند گويا بر روى آتش ايستاده اند، بر پيشانى آنها از سجده هاى طولانى پينه بسته بود (چون پينه زانوهاى بزها) اگر نام خدا برده مى شد چنان مى گريستند كه گريبان هاى آنان تَر مى شد. و چون درخت در روز تُند باد مى لرزيدند، از كيفرى كه از آن بيم داشتند، يا براى پاداشى كه به آن اميدوار بودند.

/ 113