نهج البلاغه يك كتاب عقيدتى است - امام علی (ع) و مباحث اعتقادی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

امام علی (ع) و مباحث اعتقادی - نسخه متنی

محمد دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نهج البلاغه يك كتاب عقيدتى است

گرچه كتاب نهج البلاغه در بردارنده همه كلمات و تفسيرها و تحليل هاى حضرت امير المومنين عليه السلام نمى باشد امّا هركس مطالب آن را ارزيابى كند و مباحث و مفاهيم بلند نهج البلاغه را مورد دقت قرار دهد به اين باور روشن خواهد رسيد كه:

نهج البلاغه يك كتاب عقيدتى است.

نهج البلاغه كتاب توحيد است.

نهج البلاغه كتاب ارزيابى مبانى اعتقادى دراصول و فروع است.

نهج البلاغه پاسخگوى شبهات فكرى، عقيدتى است.

كه مباحث خداشناسى به روشنى در آن تجلّى يافته است.

خدا را با راه هاى روشن، و استدلال هاى قوى به اثبات مى رساند و آنگاه صفات پروردگارى را در «جمال» و «جلال» به تماشا مى گذارد.

و ديگر باورهاى اعتقادى را به گونه اى مستدل اثبات مى كند.

ضرورت بعثت پيامبران (نبوّت عامه) و ضرورت بعثت رسول گرامى اسلام صلّى الله عليه وآله را با بيانى مستدلّ و زيبا به گونه اى تشريح و تبيين مى كند كه براى همه اقشار فكرى انسان ها، قابل فهم و درك باشد.

و ضرورت «امامت» را در تمام اديان و ملل، به ارزيابى مى گذارد كه بدون «امامت» راه پيامبران، تداوم نخواهد داشت، كه امام على عليه السلام در خطبه اوّل مى فرمايد:

فَقَبَضَهُ إ لَيْهِ كَرِيما صلّى الله عليه وآله. وَخَلَّفَ فِيكُمْ مَا خَلَّفَتِ الاَْنْبِيَاءُ فِي اءُمَمِهَا، إ ذْ لَمْ يَتْرُكُوهُمْ هَمَلا، بِغَيْرٍ طَرِيقٍ وَاضِحٍ، وَلاَ عَلَمٍ قَائِمٍ.

«سپس ديدار خود را براى پيامبر صلّى الله عليه وآله برگزيد، و آن چه نزد خود داشت براى او پسنديد، و او را با كوچ دادن از دنيا گرامى داشت، و از گرفتاريها و مشكلات رهايى بخشيد و كريمانه قبض روح كرد.

رسول گرامى اسلام، در ميان شما مردم جانشينانى برگزيد كه تمام پيامبران گذشته براى اُمّت هاى خود برگزيدند، زيرا آنها هرگز انسان ها را سرگردان رها نكردند، و بدون معرّفىِ راهى روشن، و نشانه هاى استوار، از ميان مردم نرفتند.» (10)

امام در دوران پنج سال حكومت عدالت گستر خويش هرجا كه لازم بود براى تصحيح عقائد و مبانى فكرى مردم، در هر كجا كه لازم بود بپاخاست و سخنرانى هاى مهم و ارزشمندى ارائه فرمود.

خطبه (اشباح) نمونه اى ارزشمند آن روز كه در مسجد كوفه شخصى به پاخاست و گفت:

صِفْ لَنا رَبَّنا «خدا را براى ما تعريف كن» فورا به منبر رفت و خطبه «اَشباح» (11) را در؛ «خداشناسى» و «راه هاى خداشناسى» و «صفات پروردگار» و «پيامبر شناسى» و «امام شناسى» و «معاد شناسى» و «راه هاى اثبات عدالت خدا» ايراد فرمود، به گونه اى كه همه مردم در جذبه هاى معنوى آن بى تاب شدند؛ (قسمتى از آن خطبه به شرح زير است: )

الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي لاَ يَفِرُهُ الْمَنْعُ وَالْجُمُودُ، وَلاَ يُكْدِيهِ الاِْعْطَاءُ وَالْجُودُ؛ إِذْ كُلُّ مُعْطٍ مُنْتَقِصٌ سِوَاهُ، وَكُلُّ مَانِعٍ مَذْمُومٌ مَا خَلاَ هُ؛ وَهُوَ الْمَنَّانُ بِفَوَائِدِ النِّعَمِ، وَعَوَائِدِ الْمَزِيدِ وَالْقِسَمِ عِيَالُهُ الْخَلاَ ئِقُ، ضَمِنَ اءَرْزَاقَهُمْ، وَقَدَّرَ اءَقْوَاتَهُمْ، وَنَهَجَ سَبِيلَ الرَّاغِبِينَ إِلَيْهِ، وَالطَّالِبِينَ مَا لَدَيْهِ، وَلَيْسَ بِمَا سُئِلَ بِاءَجْوَدَ مِنْهُ بِمَا لَمْ يُسْاءَلْ.

الاَوَّلُ اَلَّذِي لَمْ يَكُنْ لَهُ قَبْلٌ فَيَكُونَ شَيْءٌ قَبْلَهُ، وَالاْ خِرُ الّذى لَيْسَ لَهُ بَعْدٌ فَيَكُونَ شى ءٌ بَعْدَهُ وَالرَّادِعُ اءَنَاسِيَّ الاَْبْصَارِ عَنْ اءَنْ تَنَالَهُ اءَوْ تُدْرِكَهُ، مَا اخْتَلَفَ عَلَيْهِ دَهْرٌ فَيَخْتَلِفَ مِنْهُ الْحَالُ، وَلاَ كَانَ فِي مَكَانٍ فَيَجُوزَ عَلَيْهِ الاِْنْتِقَالُ.

وَلَوْ وَهَبَ مَا تَنَفَّسَتْ عَنْهُ مَعَادِنُ الْجِبَالِ، وَضَحِكَتْ عَنْهُ اءَصْدَافُ الْبِحَارِ، مِنْ فِلِزِّ اللُّجَيْنِ وَالْعِقْيَانِ، وَنُثَارَةِ الدُّرِّ وَحَصِيدِ الْمَرْجَانِ، مَا اءَثَّرَ ذلِكَ فِي جُودِهِ، وَلاَ اءَنْفَدَ سَعَةَ مَا عِنْدَهُ، وَلَكَانَ عِنْدَهُ مِنْ ذَخَائِرِ الاَْنْعَامِ مَا لاَ تُنْفِدُهُ مَطَالِبُ الاَْنَامِ، لاَِنَّهُ الْجَوَادُ الَّذِي لاَ يَغِيضُهُ سُؤَالُ السَّائِلِينَ، وَلاَ يُبْخِلُهُ إِلْحَاحُ الْمُلِحِّينَ.

«(ستايش خدايى را سزاست كه نبخشيدن بر مال او نيفزايد، و بخشش او را فقير نسازد، زيرا هر بخشنده اى جز او، اموالش كاهش يابد، و جز او هر كس از بخشش دست كشد مورد نكوهش قرار گيرد، اوست بخشنده انواع نعمتها و بهره هاى فزاينده و تقسيم كننده روزى پديده ها، مخلوقات همه جيره خوار سفره اويند، كه روزىِ همه را تضمين، و اندازه اش را تعيين فرمود.

به مشتاقان خويش و خواستاران آن چه در نزد اوست راه و روشن را نشان داد، سخاوت او در آنجا كه از او بخواهند، از آنجا كه از او در خواست نكنند، بيشتر نيست.

خدا اوّلى است كه آغاز ندارد، تا پيش از او چيزى بوده باشد، و آخرى است كه پايان ندارد تا چيزى پس از او وجود داشته باشد، مردمك چشمها را از مشاهده خود بازداشته است، زمان بر او نمى گذرد تا دچار دگرگونى گردد،و در مكانى قرار ندارد تا پندار جابجايى نسبت به او روا باشد.

اگر آن چه از درون معادن كوهها بيرون مى آيد، و يا آن چه از لبان پر از خنده صدف هاى دريا خارج مى شود، از نقره هاى خالص، و طلاهاى ناب، دُرهاى غلطان، و مرجان هاى دست چپن، همه را ببخشد، در سخاوت او كمتر اثرى نخواهد گذاشت، و گستردگى نعمتهايش را پايان نخواهد داد، در پيش او آنقدر از نعمت ها وجود دارد كه هر چه انسان ها درخواست كنند تمامى نپذيرد، چون او بخشنده اى است كه درخواست نيازمندان چشمه جود او را نمى خشكاند، و اصرار و درخواست هاى پياپى او را به بخل ورزيدن نمى كشاند.» (12)

و سيره نويسان نوشتند كه:

پس از ايراد اين سخنرانى گوش ها تيز و رنگ چهره ها سرخ و اشك ها جارى شد.

/ 113