برهان اثر و مؤثر - امام علی (ع) و مباحث اعتقادی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

امام علی (ع) و مباحث اعتقادی - نسخه متنی

محمد دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

برهان اثر و مؤثر

در «خطبه 165» امام على عليه السلام بر اساس برهان «اثر و مؤثّر» و «راه هاى خداشناسى»، ابتداء از آفرينش انواع موجودات و انواع پرندگان سخن به ميان مى آورد و سپس زيبائى هاى شگفتى آور طاووس را مطرح مى كند و آنگاه مى فرمايد:

فَكَيْفَ تَصِلُ إِلَى صِفَةِ هذَا عَمَائِقُ الْفِطَنِ، اءَوْ تَبْلُغُهُ قَرَائِحُ الْعُقُولِ، اءَوْ تَسْتَنْظِمُ وَصْفَهُ اءَقْوَالُ الْوَاصِفِينَ!

وَاءَقَلُّ اءَجْزَائِهِ قَدْ اءَعْجَزَ الاَْوْهَامَ اءَنْ تُدْرِكَهُ، وَالاَْلْسِنَةَ اءَنْ تَصِفَهُ!

فَسُبْحَانَ الَّذِي بَهَرَ الْعُقُولَ عَنْ وَصْفِ خَلْقٍ جَلا هُ لِلْعُيُونِ، فَاءَدْرَكَتْهُ مَحْدُودا مُكَوَّنا، وَمُؤَلَّفا مُلَوَّنا؛ وَاءَعْجَزَ الاَْلْسُنَ عَنْ تَلْخِيصِ صِفَتِهِ، وَقَعَدَ بِهَا عَنْ تَاءْدِيَةِ نَعْتِهِ!

وَسُبْحَانَ مَنْ اءَدْمَجَ قَوَائِمَ الذَّرَّةِ وَالْهَمَجَةِ إِلَى مَا فَوْقَهُمَا مِنْ خَلْقِ الْحِيتَانِ وَالْفَيَلَةِ! وَوَاءَى عَلَى نَفْسِهِ اءَلا يَضْطَرِبَ شَبَحٌ مِمَّا اءَوْلَجَ فِيهِ الرُّوحَ، إِلا وَجَعَلَ الْحِمَامَ مَوْعِدَهُ، وَالْفَنَاءَ غَايَتَهُ.

«راستى، هوش هاى ژرف انديش و عقل هاى پُرتلاش چگونه اين همه از حقائق موجود در پديده ها را مى توانند درك كنند؟ و چگونه گفتار توصيف گران، به نظم كشيدن اين همه زيبايى را بيان توانند نمود؟ و در درك كمترين اندام طاووس، گمانها از شناخت درمانده و زبانها از ستودن آن در كام مانده اند

پس ستايش خداوندى را سزاست كه عقلها را از توصيف پديده اى كه برابر ديدگان جلوه گرند ناتوان ساخت، پديده محدودى كه او را با تركيب پيكرى پرنقش و نگار، با رنگها و مرزهاى مشخص مى شناسد، باز هم از تعريف فشرده اش زبان ها عاجز و از توصيف واقعى آن درمانده اند،

(پس چگونه خدا را مى توانند درك كنند؟)

پاك و برتر است خدايى كه در اندام مورچه، و مگس ريز، پاها پديدآورد، و جانداران بزرگتر از آنها را نيز آفريد، از ماهيان دريا، و پيلان عظيم الجثّه، و بر خود لازم شمرد، كه هيچ كالبد جاندارى را وانگذارد و به درستى اداره اش نمايد، جز آن كه ميعادگاهش مرگ و پايان راهش نيستى باشد.» (18)

برهان هدايت اشاره به خلقت شگفت انگيزموزچه و ملخ

و در خطبه 185 با توجّه به اسرار نظام آفرينش و «برهان هدايت» و «برهان هدايت غريزى» در پديده ها و امكان شناخت با برّرسى در پديده هاى گوناگون و زيباى نظام هستى مى فرمايد:

وَلَوْ فَكَّرُوا فِي عَظِيمِ الْقُدْرَةِ، وَجِسِيمِ النِّعْمَةِ، لَرَجَعُوا إِلَى الطَّرِيقِ، وَخَافُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ، وَلكِنِ الْقُلُوبُ عَلِيلَةٌ، وَالْبَصَائِرُ مَدْخُولَةٌ!

اءَلاَ يَنْظُرُونَ إِلَى صَغِيرِ مَا خَلَقَ، كَيْفَ اءَحْكَمَ خَلْقَهُ، وَاءَتْقَنَ تَرْكِيبَهُ، وَفَلَقَ لَهُ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ، وَسَوَّى لَهُ الْعَظْمَ وَالْبَشَرَ!

انْظُرُوا إِلَى الَّنمْلَةِ فِي صِغَرِ جُثَّتِهَا، وَلَطَافَةِ هَيْئَتِهَا، لاَ تَكَادُ تُنَالُ بِلَحْظِ الْبَصَرِ، وَلاَ بِمُسْتَدْرَكِ الْفِكَرِ، كَيْفَ دَبَّتْ عَلَى اءَرْضِهَا، وَصُبَّتْ عَلَى رِزْقِهَا، تَنْقُلُ الْحَبَّةَ إِلَى جُحْرِهَا، وَتُعِدُّهَا فِي مُسْتَقَرِّهَا. تَجْمَعُ فِي حَرِّهَا لِبَرْدِهَا، وَفِي وِرْدِهَا لِصَدَرِهَا.

مَكْفُولٌ بِرِزْقِهَا، مَرْزُوقَةٌ بِوِفْقِهَا؛ لاَ يُغْفِلُهَا الْمَنَّانُ، وَلاَ يَحْرِمُهَا الدَّيَّانُ، وَلَوْ فِي الصَّفَا الْيَابِسِ، وَالْحَجَرِ الْجَامِسِ! وَلَوْ فَكَّرْتَ فِي مَجَارِي اءَكْلِهَا، فِي عُلْوِهَا وَسُفْلِهَا، وَمَا فِي الْجَوْفِ مِنْ شَرَاسِيفِ بَطْنِهَا، وَمَا فِي الرَّاءْسِ مِنْ عَيْنِهَا وَاءُذُنِهَا، لَقَضَيْتَ مِنْ خَلْقِهَا عَجَبا، وَلَقِيتَ مِنْ وَصْفِهَا تَعَبا!

فَتَعَالَى الَّذِي اءَقَامَهَا عَلَى قَوَائِمِهَا، وَبَنَاهَا عَلَى دَعَائِمِهَا! لَمْ يَشْرَكْهُ فِي فِطْرَتِهَا فَاطِرٌ، وَلَمْ يُعِنْهُ عَلَى خَلْقِهَا قَادِرٌ.

وَلَوْ ضَرَبْتَ فِي مَذَاهِبِ فِكْرِكَ لِتَبْلُغَ غَايَاتِهِ، مَا دَلَّتْكَ الدَّلاَلَةُ إِلا عَلَى اءَنَّ فَاطِرَ الَّنمْلَةِ هُوَ فَاطِرُ النَّخْلَةِ، لِدَقِيقِ تَفْصِيلِ كُلِّ شَيْءٍ، وَغَامِضِ اخْتِلاِفِ كُلِّ حَيٍّ. وَمَا الْجَلِيلُ وَاللَّطِيفُ، وَالثَّقِيلُ وَالْخَفِيفُ، وَالْقَوِيُّ وَالضَّعِيفُ، فِي خَلْقِهِ إِلا سَوَاءٌ، وَكَذلِكَ السَّمَاءُ وَالْهَوَاءُ، وَالرِّيَاحُ وَالْمَاءُ.

فَانْظُرْ إِلَى الشَّمْسِ وَالْقَمَرِ، وَالنَّبَاتِ وَالشَّجَرِ، وَالْمَاءِ وَالْحَجَرِ، وَاخْتِلاَ فِ هذَا اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ، وَتَفَجُّرِ هذِهِ الْبِحَارِ، وَكَثْرَةِ هذِهِ الْجِبَالِ، وَطُولِ هذِهِ الْقِلاَ لِ.

وَتَفَرُّقِ هذِهِ اللُّغَاتِ، وَالاَْلْسُنِ الُْمخْتَلِفَاتِ.

فَالْوَيْلُ لِمَنْ اءَنْكَرَ الْمُقَدِّرَ، وَجَحَدَ الْمُدَبِّرَ!

زَعَمُوا اءَنَّهُمْ كَالنَّبَاتِ مَا لَهُمْ زَارِعٌ، وَلاَ لاِ خْتِلاَ فِ صُوَرِهِمْ صَانِعٌ؛ وَلَمْ يَلْجَؤُوا إِلَى حُجَّةٍ فِيما ادَّعَوْا، وَلاَ تَحْقِيقٍ لِمَا اءَوْعَوْا.

وَهَلْ يَكُونُ بِنَاءٌ مِنْ غَيْرِ بَانٍ، اءَوْ جِنَايَةٌ مِنْ غَيْرِ جَانٍ؟!

عجائب في خلقة الجرادة

وَإِنْ شِئْتَ قُلْتَ فِي الْجَرَادَةِ، إِذْ خَلَقَ لَهَا عَيْنَيْنِ حَمْرَاوَيْنِ، وَاءَسْرَجَ لَهَا حَدَقَتَيْنِ قَمْرَاوَيْنِ، وَجَعَلَ لَهَا السَّمْعَ الْخَفِيَّ، وَفَتَحَ لَهَا الْفَمَ السَّوِيَّ، وَجَعَلَ لَهَا الْحِسَّ الْقَوِيَّ، وَنَابَيْنِ بِهِمَا تَقْرِضُ، وَمِنْجَلَيْنِ بِهِمَا تَقْبِضُ. يَرْهَبُهَا الزُّرَّاعُ فِي زَرْعِهِمْ، وَلاَ يَسْتَطِيعُونَ ذَبَّهَا، وَلَوْ اءَجْلَبُوا بِجَمْعِهِمْ.

حَتَّى تَرِدَ الْحَرْثَ فِي نَزَوَاتِهَا، وَتَقْضِي مِنْهُ شَهَوَاتِهَا. وَخَلْقُهَا كُلُّهُ لاَ يُكَوِّنُ إِصْبَعا مُسْتَدِقَّةً.

دلائل وجودِ اللّه فى العالم

فَتَبَارَكَ اللّهُ الَّذِي «يَسْجُدْ لَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالاَْرْضِ طَوْعا وَكَرْها»، وَيُعَفِّرُ لَهُ خَدّا وَوَجْها، وَيُلْقِي إِلَيْهِ بِالطَّاعَةِ سِلْما وَضَعْفا، وَيُعْطِي لَهُ الْقِيَادَ رَهْبَةً وَخَوْفا!

فَالطَّيْرُ مُسَخَّرَةٌ لاَِمْرِهِ؛ اءَحْصَى عَدَدَ الرِّيشِ مِنْهَا وَالنَّفَسَ، وَاءَرْسَى قَوَائِمَهَا عَلَى النَّدَى وَالْيَبَسِ؛ وَقَدَّرَ اءَقْوَاتَهَا، وَاءَحْصَى اءَجْنَاسَهَا. فَهذَا غُرَابٌ وَهذَا عُقَابٌ. وَهذَا حَمَامٌ وَهذَا نَعَامٌ.

دَعَا كُلَّ طَائِرٍ بِاسْمِهِ، وَكَفَلَ لَهُ بِرِزْقِهِ. وَاءَنْشَاءَ «السَّحَابَ الثِّقَالَ» فَاءَهْطَلَ دِيَمَهَا، وَعَدَّدَ قِسَمَهَا. فَبَلَّ الاَْرْضَ بَعْدَ جُفُوفِهَا، وَاءَخْرَجَ نَبْتَهَا بَعْدَ جُدُوبِهَا.

«اگر مردم در عظمت قدرت خدا، و بزرگى نعمت هاى او مى انديشيدند، به راه راست باز مى گشتند، و از آتش سوزان مى ترسيدند، امّا دلها بيمار، و چشمها معيوب است.

آيا به مخلوقات كوچك خدا نمى نگرند؟ كه چگونه آفرينش آن را استحكام بخشيد؟ و تركيب اندام آن را برقرار، و گوش و چشم براى آن پديد آورد، و استخوان و پوست متناسب خلق كرد؟

به مورچه و كوچكى جثّه آن بنگريد، كه چگونه لطافت خلقت او با چشم و انديشه انسان درك نمى شود، نگاه كنيد! چگونه روى زمين راه مى رود، و براى به دست آوردن روزى خود تلاش مى كند؟ دانه ها را به لانه خود منتقل مى سازد، و در جايگاه مخصوص نگه مى دارد، در فصل گرما براى زمستان تلاش كرده، و به هنگام درون رفتن، بيرون آمدن را فراموش نمى كند.

روزى مورچه تضمين گرديده، و غذاهاى متناسب با طبعش آفريده شده است، خداوند منّان از او غفلت نمى كند، و پروردگار پاداش دهنده محرومش نمى سازد، گرچه دردل سنگى سخت و صاف يا در ميان صخره اى خشك باشد، اگر در مجارى خوراك و قسمتهاى بالا و پايين دستگاه گوارش و آن چه در درون شكم او از غضروفهاى آويخته به دنده تا شكم، و آن چه در سر اوست از چشم و گوش، انديشه نمايى، از آفرينش مورچه دچار شگفتى شده و از وصف او به زحمت خواهى افتاد

پس بزرگ است خدايى كه مورچه را بر روى دست و پايش برپاداشت، و پيكره وجودش را با استحكام نگاه داشت در آفرينش آن هيچ قدرتى او را يارى نداد و هيچ آفريننده اى كمكش نكرد.

اگرانديشه ات را بكار گيرى تا به راز آفرينش پى برده باشى، دلائل روشن به تو خواهند گفت كه آفريننده مورچه كوچك همان آفريدگار درخت بزرگ خرماست، به جهت دقّتى كه جدا جدا در آفرينش هرچيزى بكار رفته، و اختلافات و تفاوت هاى پيچيده اى كه در خلقت هر پديده حياتى نهفته است، همه موجودات سنگين و سبك، بزرگ و كوچك، نيرومند و ضعيف، در اصول حيات و هستى يكسانند، و خلقت آسمان و هوا و بادها و آب يكى است.

پس انديشه كن در آفتاب و ماه، و درخت و گياه، و آب و سنگ، و اختلاف شب و روز، و جوشش درياها، و فراوانى كوهها، و بلنداى قلّه ها، و گوناگونى لغت ها، و تفاوت زبان ها، كه نشانه هاى روشن پروردگارند،

پس واى بر آن كس كه تقدير كننده را نپذيرد، و تدبير كننده را انكار كند.

گمان كردند كه چون گياهانند و زارعى ندارند، و اختلاف صورت هايشان را سازنده اى نيست، بر آن چه ادّعا مى كنند حجّت و دليلى ندارند، و بر آن چه در سر مى پرورانند تحقيقى نمى كنند.

آيا ممكن است ساختمانى بدون سازنده، يا جنايتى بدون جنايتكار باشد؟

شگفتى آفرينش مَلَخ

و اگر خواهى در شگفتى ملخ سخن گو، كه خدا براى او دو چشم سرخ، دو حدقه چونان ماه تابان آفريد، و به او گوش پنهان، و دهانى متناسب اندامش بخشيده است، داراى حواس نيرومند، و دو دندان پيشين كه گياهان را مى چيند، و دو پاى داس مانند كه اشياء را بر مى دارد، كشاورزان براى زراعت از آنها مى ترسند و قدرت دفع آنها را ندارند گرچه همه متّحد شوند.

ملخها نيرومندانه وارد كشتزار مى شوند و آن چه ميل دارند مى خورند، در حالى كه تمام اندامشان به اندازه يك انگشت باريك نيست!

نشانه هاى خدا در طبيعت

پس بزرگ است خداوندى كه تمام موجودات آسمان و زمين، خواه و ناخواه او را سجده مى كنند، و در برابر او با خضوع چهره بر خاك مى سايند، و رشته اطاعت او را در تندرستى و ناتوانى به گردن مى نهند، و از روى ترس و بيم زمام اختيار خود را به او مى سپارند.

پرندگان رام فرمان اويند، از تعداد پرها و نفس هاى پرندگان آگاه است، برخى را پرنده آبى و گروهى را پرنده خشكى آفريد، و روزى آنها را مقدّر فرمود، و اقسام گوناگون آنها را مى داند، اين كلاغ است و آن عقاب، اين شترمرغ است و آن كبوتر، هر پرنده اى را به نام خاصّى فرا خواند، و روزيش را فراهم كرد.

خدايى كه ابرهاى سنگين را ايجاد، و بارانهاى پى در پى را فرستاد، و سهم باران هر جايى را معيّن فرمود، زمين هاى خشك را آبيارى كرد، و گياهان را پس از خشكسالى روياند.» (19)

/ 113