فرهنگ و انديشه / ديدگاه
مريم معينالاسلام تفاوتهاي زن و مرد از منظر امام علي(ع) با نگرش روانشناختي
يكي ديگر از اصول بسيار مهمي كه بايد به آن توجه شود و در آن بستر به كلام امام علي(ع) در مورد زنان نگاه شود مسأله تفاوتهاي رواني ـ جسمي زنان و مردان است. همان طور كه در بخش قبل به اين مسأله پرداخته شد، هم روانشناسان و هم دينباوران و نظريهپردازان فن، وجود تفاوتها را يك امر بسيار ضروري و قابل احترام ميدانند.
تفاوت زن و مرد در عرصه عقل و عاطفه
يكي از تفاوتهاي غير قابل انكار بين زن و مرد تفاوت از حيث قواي دماغي و عقلاني و عاطفي است. البته لازم به تذكر است مقصود از عقل، عقل نظري است چرا كه در عقل عملي نه تنها زنان ضعيفتر از مردان نميباشند بلكه گاهي نيز بر آنها غلبه مينمايند. به عبارت ديگر عقل تئوريك و تحليلگر و فرضيهباف و فلسفهپرداز و عقل سياسي ـ اجتماعي در مردان، دامنه و قدرت بيشتر و گستردهتر دارد.به طور كلي عقل خشك ـ رياضي و تفكر محض نظري در صنف مردان بيش از زنان فعال است ولي عقل عملي كه به كمال و صعود انسانها مربوط است در مورد مرد و زن مساوي است.1 اگرچه دنياي عقلي و دنياي شهودي و عاطفي زنان متفاوت است. لكن اين مسأله دخالتي در ارزشگذاري انساني ندارد و عقل عملي كه به كمال و صعود انساني مربوط است در مرد و زن مساوي است، قياس و استقراء و حل معادلات رياضي و چيدن صغرا و كبرا، يك فن است نه يك ارزش انساني.و اگر نوع مرد در اين جهت با نوع زن متفاوت است و كميت چنين نيرويي در آن دو يكسان نباشد هرگز به معني كسر شأن يكي و قدر قيمت ديگري نيست، به ويژه كه در درك حيات و كمال معرفت الهي و رشد اخلاقي و اراده كه همه به عقل عملي مربوط است زن و مرد مساوياند. و درك برخي حقايق لطيف عاطفي و شهودي براي زنان آسانتر از مردان است و در اين نوع ادراكات، زنان حتي قويترند.2
به هر حال يكي از تفاوتهاي بين زن و مرد در زمينه قواي عقلاني است كه روانشناسان هم به اين مسأله توجه داشتهاند:در اين رابطه خانم لامبر ميگويد: «در زن قدرت عقل ناقص است. زيرا عاطفه قدرتمندش او را بازي ميدهد. ما زنان در عين تيزهوشي و ادراك سريع، افكارمان در مسايل اجتماعي ارتباط و پيوستگي ندارد.»3
و يكي از تفاوتهايي كه حضرت علي(ع)، در بيان حد عقلي بين زن و مرد به آن اشاره داشتهاند مسأله نواقصالعقول است كه حضرت در خطبه 80 به اين مسأله توجه داشتهاند كه همان طور كه گفتيم منظور از اين نقص به معناي نقص ارزشي نيست بلكه در عرصه مسايل خشك عقلاني و نظري زنان نسبت به مردان ضعيفتر هستند، و ضعف و نقصان زنان در اين مسأله به بالندگي و تكامل زنان در عرصههاي ارزشي هيچ گونه آسيب جدي وارد نمينمايد.علاوه بر تفاوت در حد عقل نظري در ميان زنان و مردان، تفاوت در عواطف هم وجود دارد. طبيعي است كه زنان به خاطر رسالت مادري و همسري خود، از شدت عواطف بيشتري برخوردار هستند كه اين
مسأله به خودي خود براي زن، بسيار ارزشمند است چرا كه غرايز و عواطف در آدمي سرچشمه همه نوع حركت و فعاليت است و بنا بر تعبير روانشناسان موتور اصلي حركت و فعاليت مادامالعمر در انسان، عواطف ميباشد و نوع و شدت و ضعف آن تأثير خاصي در زندگي فردي، اجتماعي انسان دارد.كليد سعادت و شقاوت انسان را بايد در سلامت و عدم سلامت عاطفي او جستجو كرد. مكدوگال ميگويد: «تنظيم و تعادل عواطف، اساس تكامل شخصيت است و شخصيت هر فرد عموما از قوت و ضعف عواطف او سرچشمه ميگيرد.»
از آنجا كه شدت عواطف در زنان بيشتر است، لذا ادراكات عقلي زن بيشتر از عواطف تأثير ميپذيرد. ولي مردان به جهت آنكه كمتر تحت تأثير ساختار عاطفي خويش قرار دارند از جهت غلبه و قدرت عاطفي بر مردان غالب شده، در نتيجه مردان از جهت عاطفي و زنان از حيث عقلاني نسبت به يكديگر احساس نياز ميكنند.به عبارت ديگر، نقصان عقلي زن به تماميت عقلي مرد و نقصان عاطفي مرد به تماميت عاطفي زن ترميم و جبران ميشود و از آنجا كه زندگي انسان و كمال او هم محتاج زمينههاي عاطفي و هم نيازمند عقل تمام ميباشد، در اين صورت يك زن و مرد با هم يك واحد تمام انساني را ميسازند.لذا امام علي(ع) در نهجالبلاغه به صراحت ميفرمايد:«معاشر الناس! ان النساء نواقص الايمان و نواقص العقول ...»
همان طور كه توضيح داده شد اين يك نقص ارزشي و كيفي نميباشد، بلكه به جهت وجود سراسر عاطفه زن، و به جهت تأثيرپذيري ادراكات از عواطف (چه زن، چه مرد) است كه همين مسأله موجب نقصان عقل در زن ميشود.4
تفاوت در حدود وظايف و تكاليف شرعي بين زن و شوهر
يكي از تفاوتهاي ديگري كه بين زن و مرد وجود دارد و حضرت علي(ع) هم به آن اشاره كردند تفاوتها در عرصههاي وظايف و تكاليف است.همان طور كه در بخش قبل توضيح داديم، گرچه فعاليت عقلي تجريدي و تعميمي در مغز مرد بيشتر است اما بزرگتر بودن جمجمه و سنگينتر بودن مغز مرد و بيشتر بودن عقل نظري در مرد به معناي نزديك بودن مردان به آستان حقيقت متعالي و درك بهتري از واقعيت هستي نيست بلكه اگر مرد به وسيله حواس و عقل نظري خود به حيات مينگرد و به حقيقت نايل ميشود، زن بيشتر نوعي علم حضوري و شهودي دارد، در حالي كه مرد، بيشتر با علم حصولي به حقيقت مينگرد. اگر مرد بيشتر در آيينه عقل به حقايق چشم ميدوزد ولي زن در آيينه ذات خويش به حقيقت مينگرد.5 و از آنجا كه عقل در اغلب روايات و سخنان معصومين(ع) به معناي عمل به دين و تقواي عملي آمده است و آنچه كه مايه گراميداشت انسان در محضر پروردگار ميگردد تقوا است: «ان اكرمكم عند اللّه اتقيكم» و تقوا در اثر عمل صالح است كه رشد پيدا ميكند بنابراين ضعف و محدوديت عقل نظري زن هيچ گونه آسيبي در عرصه دينداري و دينباوري او نميزند، بلكه زن به خاطر نفس بسيار حساس و مستقيمي كه در حيات دارد
در درك حيات
و كمال معرفت الهي
و رشد اخلاقي و اراده
كه همه به عقل عملي
مربوط است
زن و مرد مساوياند.و درك برخي حقايق
لطيف عاطفي
و شهودي براي زنان
آسانتر از مردان است
و در اين نوع ادراكات
زنان حتي قويترند.خيلي سريعتر و بهتر با خداي هستيبخش ارتباط برقرار ميكند.به طور كلي بايد گفت وصول به تقواي عملي و كمال اخلاقي براي مردان به جهت حاكميت قدرتمند غرايز و تمايلات شهواني و همچنين داشتن روحيه سخت و زمخت و انعطافناپذير و آمادگي بيشتر براي خودخواهي، عصيانگري، تكبر و ... امري مشكل بوده و محتاج مشقات و تحمل رياضتهاست، در حالي كه بر عكس مردان، زنان به جهت ضعف و محدوديت غرايز و شهوات بر آنها و داشتن روحيه لطيف و سريعالانفعال و انعطافپذير، زمينه گرايش به تقوا و ايمان الهي در آنان بيش از مردان است. گرچه سطح قدرت فكري، عقلاني و حكمت نظري زنان پايينتر از مردان است ولي در مقابل استعداد شديد عاطفي زن و رابطه مستقيم او با حيات، طي طريق تقوا و عمل و تعهد و عرفان و تعبد براي او سهلتر و آسانتر است و زن از طريق شهود و عرفان بهتر ميتواند راه قرب الهي را بپيمايد.6
البته روانشناسان هم به مسأله وجود بينش دروني در زن و زمينه برقراري ارتباط بيشتر با جهان هستي و هستيآفرين را مطرح كردند كه امكان پرداختن مفصل به نظريات آنان نميباشد. در اين مسأله بين روانشناسان و نظريهپردازان توافق اجماعي وجود دارد كه زنان در عرصه دينداري و دينباوري از مردان به خاطر برخورداري از بينش دروني قويتر هستند. خانم جينالمبروز، روانشناس معروف ميگويد:«بينش، قوه باصره دروني زن است و اين ديده پنهاني ميتواند قبل از وقوع واقعه، نتيجه آن را مشاهده كند، و به زن الهام دارد. بينش زن قطبنمايي است كه او را از گمراهي نجات بخشيده...».7
«سوزان ويه» كه متخصص گياهان دارويي است به اين نكته اشاره دارد و ميگويد: «در سراسر دنيا مردان از طريق تفكر درونگرايانه در رسيدن به بينش دروني و ارتباطات تلاش مينمايند حال آنكه زن يائسه به طور طبيعي در اين مرحله قرار ميگيرد.»8
در پيشتازي زنان و از فضايل آنان همين بس كه در صدر اسلام، زنان زيادي قبل از اينكه همسران خود دين حنيف را بپذيرند حقانيت آن را با استدلال تشخيص داده و در پرتو عزم استوار به آن ايمان آوردهاند. در حالي كه مردان فراواني نه تنها از آن استنكاف داشته و در حقانيت آن ترديد داشتند بلكه براي خاموش كردن نور آن سعي بليغ مينمودند. اين مسأله نشانه هوشمندي و نبوغ زنان و پيشتازي آنان در عرصه دينداري است. در همين رابطه مالك بنانس در موَطَاء خود چنين نقل ميكند كه عدهاي از زنان در حالي اسلام آورده بودند كه شوهران آنها كافر بودهاند مانند دختر وليد بنمغيره كه همسر صفوان بناميه بود و قبل از شوهرش مسلمان شد و نيز امحكيم دختر حارث بنهشام كه شوهرش عكرمة بنابيجهل بود پيش از همسرش اسلام آورد.9
حضرت علي(ع) نقصان ايمان زنان را در دوران قاعدگي به جهت ترك نماز و روزه ميدانند، و اين به اين معني نيست كه ساختار اعتقادي زنان دچار نقصان است. بلكه به جهت شرايط خاص جسمي و رواني زن در دوران قاعدگي بعضي از تكاليف و وظايف در اين دوره از زن خواسته نشده است لذا ميزان و حد تكليف زنان و مردان از اين جهت با هم متفاوت است كه البته ترك نماز و روزه در اين دوره ممكن است از نظر اعتقادي، خللي در زن ايجاد نمايد. و جهت جبران اين نقصان و كمبود اسلام سفارش به برقراري رابطه با خداوند به وسيله ذكر و دعا و قرائت قرآن نموده است و در اوقات خاص نماز، توصيه شده كه زنان وضو بگيرند و در سجاده نماز خود مشغول ذكر و دعا شوند و از طرف ديگر روزههايي را كه در اين ايام ترك كرده را هم بعد از ماه مبارك رمضان به جا آورد.پس اين كاهش فشار تكليف و رهايي زن، به خاطر شرايط خاص زن است و زن ميتواند با ذكر دعا و ارتباط با خدا از عوارض سوء آن در ايمان خود بكاهد. اصلاً به اين معني نيست كه زنان به طور كلي از نظر ايماني دچار نقصان هستند و اشاره حضرت به دليل نقصان ايمان (كه همان بركنار بودن از نماز و روزه در ايام عادت) مؤيد اين مسأله ميباشد، چطور ممكن است كه بنابر تعبير قرآن زنان برخوردار از حيات طيبه باشند و داراي تمامي كمالات معنوي كه مردان از آن برخوردارند باشند ولي از نظر ساختار اعتقادي و شخصيت ايماني دچار نقص باشند؟!!
تفاوت زن و مرد در عرصه هيجانات
يكي ديگر از تفاوتهاي رواني كه بين زن و مرد وجود دارد،در زمينه هيجانات است و روانشناسان معتقدند زنان سرعت هيجان آنان بيشتر از مردان است. لذا عكسالعمل آنان در مقابل حوادث و اتفاقها متفاوت است.پرفسور ريك ميگويد: «زن و مرد از نظر تركيب به كلي با هم فرق ميكنند، علاوه بر اين احساس موجود و ميزان هيجانات آنها مثل هم نخواهد بود و هيچ گاه يك جور در مقابل حوادث و اتفاق عكسالعمل نشان نميدهند.» در اين زمينه جينالمبروز ميگويد:«آنچه زن را به اتخاذ تصميمات خود برميانگيزد احساسات قلبي او است نه مقدمات عقلي ...»10
به هر حال سرعت هيجانپذيري زن نسبت به مرد يك تفاوت رواني است بين آن دو كه در عكسالعملها و تصميمگيريهاي زن تأثير دارد.لذا حضرت علي(ع) به اين تفاوت رواني توجه داشتهاند و سفارش ميكنند كه «و لا تهيجوا النساءَ باذيً ...؛
عواطف و احساسات زنان را تهييج نكنيد ولو آنكه به نواميس و بزرگان شما اهانت كنند ...»
تحريك عواطف و احساسات زن ممكن است باعث انجام كارهاي خلاف عقل و شرع شود و عكسالعمل نامناسب از خود نشان دهد. چون سرعت هيجانات او باعث ميشود كه قواي عقلاني و نفساني او تضعيف شود و ضعف اين قوا در اعمال زنان و تصميمگيريهاي آنان تأثير بسيار زيادي در زنان دارد. لذا توصيه حضرت اين است كه زنان را دستخوش حوادث و هيجانات زياد قرار ندهيد تا موجب رفتار ناشايست آنان فراهم نشود.
4ـ تفاوتهاي زن و مرد در تحمل بارهاي سنگين و طاقتفرساي زندگي
يكي ديگر از تفاوتهاي رواني، بين زن و مرد از ديدگاه روانشناسان و متخصصان فن تفاوتهاي آنها در تحمل مسؤوليتهاي سنگين و بارهاي سنگين و طاقتفرسا است. جان گري روانشناس مشهور آمريكايي ميگويد:«زنان چون داراي ديدي بسيار باز و گسترده هستند، احتياجات ديگران، آنها را خيلي زود كلافه ميكند، زنان در آن واحد حواس خود را به چندين موضوع و شكل معطوف ميدارند و يكي از عواملي كه باعث ميشود زنان زود كلافه شوند اين است كه خيلي سريع توانايي خود را در تعيين تقدم امور از دست ميدهند و نميدانند كدام يك از مسايل را زود بررسي كنند. اين حالت سبب ميشود كه زودتر مغشوش و آشفته شوند و يك دفعه احساس ميكنند توانايي انجام هيچ كاري را ندارند. ولي هوشياري و درايت مركزي كه مردان دارند به صورت غير قابل باوري باعث مصمم بودن و كارآيي آنها ميشود.»11 و به همين جهت است كه روانشناسان معتقدند كه اگر اموري در حد طاقت زنان نسبت به آنها تحميل شد موجبات مسخ رواني آنها فراهم ميشود و توصيه ميشود كه زنها حتيالامكان كمتر در معرض كارهاي سنگين و كلان و امور طاقتفرسا قرار گيرند تا سلامت رواني آنها دچار اختلال نشود.امام علي(ع) در هزار و چهار سال پيش از اين توجه به اين نكته داده و در وصيت خود به امام حسن(ع) فرمودند:«و لا تملّك المرأَةَ من امرها ما جاوز نفسَها، فان المرأة ريحانة و ليست قهرمانة؛12
زن را بيش از حدّ خودش، اختياردار و مسؤول نكن، چرا كه زن، گلي است و نه مسؤول دخل و خرج».و يا همان طور كه قبلاً اشاره شد باز
كليد سعادت
و شقاوت انسان را
بايد در سلامت
و عدم سلامت عاطفي او
جستجو كرد.حضرت سفارش ميكنند: «و لا تحملو النساء اثقالكم ...؛ بارهاي سنگين زندگي را بر زنان تحميل نكنيد».
5ـ تفاوتهاي زن و مرد در عرصههاي تصميمگيري و مشورت
يكي ديگر از تفاوتهاي رواني زن و مرد، تفاوت در تصميمگيري است. همان طور كه توضيح داديم متمركز بودن مردان و ديد باز زنان در تصميمگيري آنان نقش مؤثري دارد. زنان براي حل مشكل، چندين راه حل را پيدا ميكنند لذا قادر نيستند متمركز شوند و تصميمگيري كنند. همچنين زنان چون خواهان برقراري رابطه هستند بيشتر تمايل دارند كه در تصميمگيريهاي خود ديگران را نيز شركت دهند.بر عكس مردان به خاطر تمركز كامل روي مشكل و مسأله، خيلي سريع قادر به تصميمگيري هستند و ابتدا تصميم ميگيرند بعد آماده هستند در مبناي اطلاعات ديگران تصميم خود را عوض كنند. و همين مسأله در مشورت زنان و مردان، تفاوت ايجاد ميكند.همان طور كه گفتيم خانم جينالمبروز ميگويد: «آنچه زن را به اتخاذ تصميمات خود برميانگيزد احساسات قلبي اوست نه مقدمات عقلي.»13 لذا احساسات و عواطف شديد همان طور كه ميتواند در تصميمگيري مرد تأثير گذارد در زنها هم تأثير ميگذارد منتها به جهت غلبه عواطف و احساسات شديد زنان، بيشتر بر اساس عواطف و احساسات تصميم ميگيرند قبل از آنكه جنبههاي عقلاني آن را در نظر بگيرند. به همين جهت حضرت علي(ع) در وصيت خود به امام حسين(ع) فرمودند:«اياكم و مشاورة النساء فان رأيهُنَّ الي وهن؛14 بپرهيزيد از مشورت با زنان، زيرا رأي
ضعف و محدوديت
عقل نظري زن
هيچ گونه آسيبي
در عرصه دينداري
و دينباوري او نميزند
بلكه زن به خاطر
نفس بسيار حساس
و مستقيمي كه در حيات دارد
خيلي سريعتر و بهتر
با خداي هستيبخش
ارتباط برقرار ميكند.و ارادهشان ضعيف و سست است.»
البته مقصود از سخن فوق نفي هر گونه مشورت با هر زني نيست چرا كه زنان مؤمنه و كساني كه از نظر عقلاني رشد يافته هستند بايد مورد مشورت قرار گيرند.لذا در كلام ديگر حضرت علي(ع) ميفرمايند: «اياك و مشاورة النساء الا من جربت بكمال عقل؛ از مشورت با زنان بپرهيزيد مگر زناني كه كمال عقل آنها آزمايش شده است.»15
6ـ تفاوت زن و مرد در عرصههاي عشقورزي و نياز به محبت
كلمه واحد عشق دو معناي متفاوت براي زن و مرد دارد، آنچه زن از عشق، استنباط ميكند، يعني ايثار، سرسپردگي بيدريغ و فروگذاري است ولي مردان در شديدترين شيفتگيهايشان خود را هرگز يكسره وا نميگذارند. هيچ گاه نميخواهند هستي خود را يكسره به پاي زن بريزند و در زن تحليل روند اما زنان بيمحاسبه و خالصانه عشق ميورزند و به راحتي شخص خود را در اين عشقورزي فراموش ميكنند.خانم جينالمبروز ميگويد:زنان به سوي امور زنده و سودمند تمايل دارند. زنان ديگرخواه هستند و از تصور اينكه زحمت آنها موجب راحتي ديگران است خرسند شده و به هر رنجي تن ميدهند. ولي مرد قيدي به مفيد بودن اعمال خود براي ديگران ندارد و تنها منظورش آن است كه خرسندي خاطر خويش را فراهم سازد.16 و به همين جهت است كه زن حاضر است تمام موجودي خود را در راه عشق و محبت نسبت به همسر خود، نثار كند و تمام همّ و تلاش او مصروف به دست آوردن قلب همسر خود ميكند و هر چه كمتر محبت ببيند بيشتر محبت ميكند تا شايد بتواند محبت و توجه همسرش را به خود معطوف نمايد.پروفسور ريك ميگويد:بهترين جملهاي كه يك مرد ميتواند به زن خود بگويد عبارت عزيزم تو را دوست دارم است.17 عدم توجه به اين نياز اساسي زن ميتواند خسارتهاي جبرانناپذيري به بار آورد. «زن فقط وقتي زنده است كه معشوق باشد و توجه كردن به او، مايه حيات است».18 حضرت علي(ع) در اين زمينه فرمودهاند: «زنان آرمانشان مردانند». امام صادق(ع) در باره نياز زنها به محبت و به هدف ارزشمند نمودن محبت به زنان، و ارج نهادن به اين نياز اساسي زنان، ميفرمايند محبت به زنان از اخلاق انبياء است.19
نقش زن در خانواده از نگاه امام علي(ع)
نقش زن در خانواده از محوريترين نقشها است چرا كه دو وظيفه بسيار اساسي و حياتي در خانواده به عهده زن گذاشته شده است؛ وظيفه همسري، و وظيفه مادري. كه اين دو نقش از حياتيترين و اصيلترين نقشها در ايجاد سلامت در جامعه ميباشد.زن مظهر سكونت و مودت كه دو عامل مهم براي ايجاد سلامت رواني در افراد و نهايتا در جامعه است ميباشد خانواده بهترين زمينهساز كمال زن و مرد است و آثار عمدهاي در ارتقاء و رشد و پويايي جامعه ايفا ميكند، و زن محور خانواده است.به همين جهت ايفاي وظيفه زن در كانون خانواده از طرف مولاي متقيان علي(ع) به عنوان يك جهاد في سبيل اللّه شمرده شده است:«جهاد المرأة حسن التبعل؛20 جهاد زن حسن شوهرداري است.» علاوه بر وظيفه همسري كه زن به عهده دارد وظيفه بسيار مهمي را مادر در زمينه تربيت كودكان دارد. در اين رابطه به ذكر چند كلام نوراني از امام(ع) اكتفا ميكنيم:حضرت در مورد تغذيه كودك با شير مادر و نقش آن در پرورش شخصيت كودك ميفرمايند:«ما من لبن رضع به الصبي اعظم بركة عليه من لبن امه؛21
هيچ شيري كه به كودك داده ميشود از شير مادرش عظمت و بركتش بيشتر نيست.»
امام علي(ع) به تأثير شيردهي در بناي ساختار شخصيتي و اعتقادي به ميزاني اهميت ميدادند كه افراد را سفارش به توجه و داشتن حساسيت نسبت به اين مسأله ميكردند. فرمودند: آنچنان كه براي ازدواج (حساسيت به خرج ميدهيد) و انتخاب ميكنيد، براي شير دادن نيز انتخاب كنيد، زيرا شير دادن طبيعت را تغيير ميدهد.22
حضرت علي(ع) نقش مادر را در ايجاد سجاياي اخلاقي در فرزندان بسيار مهم ميدانند و ميفرمايند:«حسن الاخلاق برهان كرم الاعراق؛23 سجاياي اخلاقي دليل پاكي وراثت و فضيلت ريشه خانوادگي است.»
همچنين حضرت فرمودند:كسي كه ريشه خانوادگياش شريف است در حضور و غياب و در هر حال داراي فضيلت و صفات پسنديده است.24 و نيز فرمودند:ملكات پسنديده و اخلاق خوب دليل وراثتهاي پسنديده انسان است.25
مجموعه صحبتهاي حكيمانه امام علي(ع) حكايت از نقش كليدي و محوري مادر در ايجاد و تربيت فرزندان سالم با سجاياي اخلاقي و پسنديده كه يكي از مؤثرترين خدمتها به جامعه است، دارد.
نقش زن در جامعه از ديدگاه امام علي(ع)
از آنجا كه نظام اجتماعي در طرح نظام حكومتي اسلام با حيات انساني پيوندي قوي دارد و در اين طرح حكومتي زنان جايگاه ويژهاي دارند، چرا كه عرصه حيات اجتماعي يكي از ساحتهاي مهم تكاپو و رشد و تعالي انسان به سوي كمال است و اسلام بعد از اينكه زن را به مقام و مرتبت انساني رساند در جهت نيل او به كمال هيچ گونه ممانعتي به عمل نياورد.گرچه مسؤوليتهاي طبيعي و كنش فطري آنها احراز برخي از مشاغل (جهاد، حكومت، قضاوت) را بر ايشان محدود ميسازد، اما فضاي سياسي براي فعاليتها و مشاركتهاي اجتماعي ديگر باز است. همان طور كه پيامبر اكرم(ص) او را در فعاليتهاي اجتماعي همچون بيعت، مسؤوليت امر به معروف و نهي از منكر، هجرت، پناهندگي سياسي و حركات اجتماعي ديگر سهيم ساخت از آنجا كه در اين مقاله فرصت پرداختن به آنها نميباشد، به همين مقدار بسنده ميكنيم.چرا كه همان طور كه اشاره شد زنان به جهت ساختار رواني خاص خود بيش از مردان در معرض آسيب و هدف توطئه، توطئهگران و فتنهجويان قرار ميگيرند. چون يكي از ويژگيهاي زن، ظرافت روحي و قدرت عاطفه اوست اگرچه اين روحيه حساس براي تربيت انسان و ايفاي نقش مادري زن ضرورت دارد ولي اگر در مسير صحيح قرار نگيرد و دائما تحت مراقبت و تربيت شديد نباشد در معرض خطر سوء استفاده و بهرهكشي غير معقول و غير منطقي و ظالمانه قرار خواهد گرفت.تجربه تاريخي نشان داده است، زنان بيش از مردان در معرض سوء استفاده سياسي قرار ميگيرند. نكته مهمي كه امام در جريان فعاليتهاي اجتماعي زنان مورد توجه قرار دادند ميزان آسيبپذيري زنان و توجه به اينكه مراقب باشند كه مورد بهرهكشي قرار نگيرند، چرا كه شيادان و فرصتطلبان در كمين هستند.خطبه 80 امام علي(ع) پس از يك حادثه سياسي (جنگ جمل) نكته مهمي را كه در واقع به نفع زنان است تذكر ميدهد و از حقيقتي پرده برميدارد كه مراعات آن در حوادث و فتنهها راهگشا و جهتنما است. در واقع اين خطبه يك حكم ارشادي را بيان ميكند، زمينه انحراف و سوء استفاده را نشان ميدهد و هشداري است براي آنها كه در بحرانها و درگيريهاي سياسي و اجتماعي قرار ميگيرند و دانسته و نادانسته كمك به ظلم و فساد ميكنند.26 عواملي كه از ديدگاه امام علي(ع) آسيبپذيري اجتماعي زنان را افزايش ميدهد:1ـ تأثير عواطف و احساسات آنها بر قضاوتهاي عقلي
امام علي(ع):ملكات پسنديده
و اخلاق خوب
دليل وراثتهاي
پسنديده انسان است.2ـ هيجانات و انفعالات شديد زنان
3ـ نقصان در ايمان كه به جهت ترك نماز در ايام حيض براي زن ايجاد ميشود (همين مضمون در سخني از پيامبر اكرم(ص) نيز آمده است.)27
4ـ زيبادوستي و خودآرايي در زنان
5ـ عاطفه دگرخواهي و ارتباطات گسترده.همان طور كه گفته شد به خاطر وجود اين پنج ويژگي در زنان، زمينه آسيبپذيري اجتماعي و ديني آنان، افزايش مييابد و مجموعه صحبتهاي امام علي(ع) ايجاد حساسيت و جلب توجه زنان به اين مقولهها و همچنين دستاندركاران اداره جامعه است.امروزه از نظر روانشناسي ثابت شده، زناني كه براي جلب نظر مردان خويش، خود را به آب و آتش زده و آسايش جسم و روح خويش را فداي يك لحظه عنايت آنان ميسازند اصولاً افراد بيمار، افسرده و اندروني ناامن و پراضطراب دارد.28
به همين جهت امام علي(ع) به فرزندشان امام حسن، لزوم كنترل اين حسن دگرخواهي و ارتباطات گسترده را يادآور ميشوند.ماحصل كلام اينكه از منظر امام علي(ع) هيچ گونه ممانعتي براي فعاليتهاي اجتماعي خانمها وجود ندارد كما اينكه حضرت فاطمه زهرا(ع) و دخترشان زينب(ع) چنين فعاليتهايي را داشتند.در حكومت علي(ع) نيز بانواني بودند مصمم و ثابت قدم، كه در راه احياي ارزشهاي اسلامي و دفاع از حريم ولايت و امامت و پاسداري از اسلام تلاش كردند و ثابتقدم و استوار، و با قدرت تمام در مقابل توطئهگران ايستادند. از جمله آنها زرقاء بنت عدوي است كه در صفين ميان لشكر امير مؤمنان بود و مردم را به نصرت آن حضرت تشويق مينمود. وي شعرها و مقالههاي فصيح بسيار در اين موضوع سروده است.از جمله صحابه امام علي(ع) سوده دختر اشتر همداني است كه اموال خود و قبيلهاش را سربازان معاويه گرفته بودند. او به دربار معاويه رفت و اموال را باز خواست، معاويه شعرهاي سوده را كه در جنگ صفين عليه او سروده شده بود يادآور گشت و سوده پاسخ داد، البته اين اشعار از من است و شخصيتي چون من به خاطر ترس، هرگز از حق رويگردان نميشود. و از دوستي علي(ع) دفاع نمود.29 در جنگ جمل نيز از زنان صحابه حدود 20 نفر همراه حضرت بودند.
1 ـ ر.ك: شرح نهجالبلاغه، علامه جعفري.2 ـ استاد جعفري و شخصيت اسلامي زن، آسيه فيروزهچي، كتاب نقد، ش12.3 ـ تئوري، تكامل و روانشناسي، ص128، دكتر محمود بهزاد.4 ـ روانشناسي زن، سيدمجتبي ركاوندي، ص63 ـ 64.5 ـ استاد جعفري و شخصيت اسلامي زن، آسيه فيروزهچي، ص257.6 ـ روانشناسي زن، سيدمجتبي ركاوندي، ص147.7 ـ روانشناسي زن، جينالمبروز، ص20 ـ 21.8 ـ جلوه زندگي يك زن، جوآن بوريس آنكو، ص231.9 ـ نك: زن در آيينه جلال و جمال، ص30.10 ـ روح زن، جينالمبروز، ج1، ص19 ـ 20.11 ـ زنان ـ مردان ـ روابط، جانگري، ص115.12 ـ نهجالبلاغه، نامه 31.13 ـ روح زن، ج اول، ص19.14 ـ نهجالبلاغه، نامه 31.15 ـ كافي، شيخ كليني، ص329، ج5.16 ـ روانشناسي زن، جينالمبروز پري حسام، ص5 تا 8.17 ـ نظام حقوق زن، ص89.18 ـ لذات فلسفه، ويل دورانت، ص141.19 ـ كافي، ج5، ص320.20 ـ من لا يحضره الفقيه، ج3، ص439؛ حكمت، ص131، نهجالبلاغه.21 ـ وسايل الشيعه، ج15، باب 68، ص175 ـ ج2.22 ـ وسايل الشيعه، ج25، ص188، ح6.23 ـ غرر الحكم، ص379.24 ـ همان، ص327.25 ـ همان، ص379.26 ـ ر.ك، زن روز، شماره 1114، سيماشناسي زن در نهجالبلاغه.27 ـ منهاجالبراعة في شرح نهجالبلاغه، علامه خوئي، ج5، ص304.28 ـ عصبانيهاي عصر ما، ص155، كتاب روانشناسي زن، سيد مجتبي ركاوندي، ص116.29 ـ اعلام النساء، ج2، ص9.