تفاوتهای زن و مرد از منظر امام علی (ع) با نگرش روان شناختی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تفاوتهای زن و مرد از منظر امام علی (ع) با نگرش روان شناختی - نسخه متنی

مریم معین الاسلام

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید











فرهنگ و انديشه / ديدگاه

مريم معين‏الاسلام

تفاوتهاي زن و مرد از منظر امام علي(ع) با نگرش روان‏شناختي
يكي ديگر از اصول بسيار مهمي كه بايد به آن توجه شود و در آن بستر به كلام امام علي(ع) در مورد زنان نگاه شود مسأله تفاوتهاي رواني ـ جسمي زنان و مردان است. همان طور كه در بخش قبل به اين مسأله پرداخته شد، هم روان‏شناسان و هم دين‏باوران و نظريه‏پردازان فن، وجود تفاوتها را يك امر بسيار ضروري و قابل احترام مي‏دانند.

تفاوت زن و مرد در عرصه عقل و عاطفه

يكي از تفاوتهاي غير قابل انكار بين زن و مرد تفاوت از حيث قواي دماغي و عقلاني و عاطفي است. البته لازم به تذكر است مقصود از عقل، عقل نظري است چرا كه در عقل عملي نه تنها زنان ضعيف‏تر از مردان نمي‏باشند بلكه گاهي نيز بر آنها غلبه مي‏نمايند. به عبارت ديگر عقل تئوريك و تحليل‏گر و فرضيه‏باف و فلسفه‏پرداز و عقل سياسي ـ اجتماعي در مردان، دامنه و قدرت بيشتر و گسترده‏تر دارد.

به طور كلي عقل خشك ـ رياضي و تفكر محض نظري در صنف مردان بيش از زنان فعال است ولي عقل عملي كه به كمال و صعود انسانها مربوط است در مورد مرد و زن مساوي است.1
اگرچه دنياي عقلي و دنياي شهودي و عاطفي زنان متفاوت است. لكن اين مسأله دخالتي در ارزشگذاري انساني ندارد و عقل عملي كه به كمال و صعود انساني مربوط است در مرد و زن مساوي است، قياس و استقراء و حل معادلات رياضي و چيدن صغرا و كبرا، يك فن است نه يك ارزش انساني.

و اگر نوع مرد در اين جهت با نوع زن متفاوت است و كميت چنين نيرويي در آن دو يكسان نباشد هرگز به معني كسر شأن يكي و قدر قيمت ديگري نيست، به ويژه كه در درك حيات و كمال معرفت الهي و رشد اخلاقي و اراده كه همه به عقل عملي مربوط است زن و مرد مساوي‏اند. و درك برخي حقايق لطيف عاطفي و شهودي براي زنان آسان‏تر از مردان است و در اين نوع ادراكات، زنان حتي قوي‏ترند.2
به هر حال يكي از تفاوتهاي بين زن و مرد در زمينه قواي عقلاني است كه روان‏شناسان هم به اين مسأله توجه داشته‏اند:

در اين رابطه خانم لامبر مي‏گويد: «در زن قدرت عقل ناقص است. زيرا عاطفه قدرتمندش او را بازي مي‏دهد. ما زنان در عين تيزهوشي و ادراك سريع، افكارمان در مسايل اجتماعي ارتباط و پيوستگي ندارد.»3
و يكي از تفاوتهايي كه حضرت علي(ع)، در بيان حد عقلي بين زن و مرد به آن اشاره داشته‏اند مسأله نواقص‏العقول است كه حضرت در خطبه 80 به اين مسأله توجه داشته‏اند كه همان طور كه گفتيم منظور از اين نقص به معناي نقص ارزشي نيست بلكه در عرصه مسايل خشك عقلاني و نظري زنان نسبت به مردان ضعيف‏تر هستند، و ضعف و نقصان زنان در اين مسأله به بالندگي و تكامل زنان در عرصه‏هاي ارزشي هيچ گونه آسيب جدي وارد نمي‏نمايد.

علاوه بر تفاوت در حد عقل نظري در ميان زنان و مردان، تفاوت در عواطف هم وجود دارد. طبيعي است كه زنان به خاطر رسالت مادري و همسري خود، از شدت عواطف بيشتري برخوردار هستند كه اين
مسأله به خودي خود براي زن، بسيار ارزشمند است چرا كه غرايز و عواطف در آدمي سرچشمه همه نوع حركت و فعاليت است و بنا بر تعبير روان‏شناسان موتور اصلي حركت و فعاليت مادام‏العمر در انسان، عواطف مي‏باشد و نوع و شدت و ضعف آن تأثير خاصي در زندگي فردي، اجتماعي انسان دارد.

كليد سعادت و شقاوت انسان را بايد در سلامت و عدم سلامت عاطفي او جستجو كرد. مكدوگال مي‏گويد: «تنظيم و تعادل عواطف، اساس تكامل شخصيت است و شخصيت هر فرد عموما از قوت و ضعف عواطف او سرچشمه مي‏گيرد.»
از آنجا كه شدت عواطف در زنان بيشتر است، لذا ادراكات عقلي زن بيشتر از عواطف تأثير مي‏پذيرد. ولي مردان به جهت آنكه كمتر تحت تأثير ساختار عاطفي خويش قرار دارند از جهت غلبه و قدرت عاطفي بر مردان غالب شده، در نتيجه مردان از جهت عاطفي و زنان از حيث عقلاني نسبت به يكديگر احساس نياز مي‏كنند.

به عبارت ديگر، نقصان عقلي زن به تماميت عقلي مرد و نقصان عاطفي مرد به تماميت عاطفي زن ترميم و جبران مي‏شود و از آنجا كه زندگي انسان و كمال او هم محتاج زمينه‏هاي عاطفي و هم نيازمند عقل تمام مي‏باشد، در اين صورت يك زن و مرد با هم يك واحد تمام انساني را مي‏سازند.

لذا امام علي(ع) در نهج‏البلاغه به صراحت مي‏فرمايد:

«معاشر الناس! ان النساء نواقص الايمان و نواقص العقول ...»
همان طور كه توضيح داده شد اين يك نقص ارزشي و كيفي نمي‏باشد، بلكه به جهت وجود سراسر عاطفه زن، و به جهت تأثيرپذيري ادراكات از عواطف (چه زن، چه مرد) است كه همين مسأله موجب نقصان عقل در زن مي‏شود.4

تفاوت در حدود وظايف و تكاليف شرعي بين زن و شوهر

يكي از تفاوتهاي ديگري كه بين زن و مرد وجود دارد و حضرت علي(ع) هم به آن اشاره كردند تفاوتها در عرصه‏هاي وظايف و تكاليف است.

همان طور كه در بخش قبل توضيح داديم، گرچه فعاليت عقلي تجريدي و تعميمي در مغز مرد بيشتر است اما بزرگتر بودن جمجمه و سنگين‏تر بودن مغز مرد و بيشتر بودن عقل نظري در مرد به معناي نزديك بودن مردان به آستان حقيقت متعالي و درك بهتري از واقعيت هستي نيست بلكه اگر مرد به وسيله حواس و عقل نظري خود به حيات مي‏نگرد و به حقيقت نايل مي‏شود، زن بيشتر نوعي علم حضوري و شهودي دارد، در حالي كه مرد، بيشتر با علم حصولي به حقيقت مي‏نگرد. اگر مرد بيشتر در آيينه عقل به حقايق چشم مي‏دوزد ولي زن در آيينه ذات خويش به حقيقت مي‏نگرد.5
و از آنجا كه عقل در اغلب روايات و سخنان معصومين(ع) به معناي عمل به دين و تقواي عملي آمده است و آنچه كه مايه گرامي‏داشت انسان در محضر پروردگار مي‏گردد تقوا است: «ان اكرمكم عند اللّه‏ اتقيكم» و تقوا در اثر عمل صالح است كه رشد پيدا مي‏كند بنابراين ضعف و محدوديت عقل نظري زن هيچ گونه آسيبي در عرصه دينداري و دين‏باوري او نمي‏زند، بلكه زن به خاطر نفس بسيار حساس و مستقيمي كه در حيات دارد
در درك حيات
و كمال معرفت الهي
و رشد اخلاقي و اراده
كه همه به عقل عملي
مربوط است
زن و مرد مساوي‏اند.

و درك برخي حقايق
لطيف عاطفي
و شهودي براي زنان
آسان‏تر از مردان است
و در اين نوع ادراكات
زنان حتي قوي‏ترند.

خيلي سريع‏تر و بهتر با خداي هستي‏بخش ارتباط برقرار مي‏كند.

به طور كلي بايد گفت وصول به تقواي عملي و كمال اخلاقي براي مردان به جهت حاكميت قدرتمند غرايز و تمايلات شهواني و همچنين داشتن روحيه سخت و زمخت و انعطاف‏ناپذير و آمادگي بيشتر براي خودخواهي، عصيانگري، تكبر و ... امري مشكل بوده و محتاج مشقات و تحمل رياضتهاست، در حالي كه بر عكس مردان، زنان به جهت ضعف و محدوديت غرايز و شهوات بر آنها و داشتن روحيه لطيف و سريع‏الانفعال و انعطاف‏پذير، زمينه گرايش به تقوا و ايمان الهي در آنان بيش از مردان است. گرچه سطح قدرت فكري، عقلاني و حكمت نظري زنان پايين‏تر از مردان است ولي در مقابل استعداد شديد عاطفي زن و رابطه مستقيم او با حيات، طي طريق تقوا و عمل و تعهد و عرفان و تعبد براي او سهل‏تر و آسان‏تر است و زن از طريق شهود و عرفان بهتر مي‏تواند راه قرب الهي را بپيمايد.6
البته روان‏شناسان هم به مسأله وجود بينش دروني در زن و زمينه برقراري ارتباط بيشتر با جهان هستي و هستي‏آفرين را مطرح كردند كه امكان پرداختن مفصل به نظريات آنان نمي‏باشد. در اين مسأله بين روان‏شناسان و نظريه‏پردازان توافق اجماعي وجود دارد كه زنان در عرصه دينداري و دين‏باوري از مردان به خاطر برخورداري از بينش دروني قوي‏تر هستند. خانم جينالمبروز، روان‏شناس معروف مي‏گويد:

«بينش، قوه باصره دروني زن است و اين ديده پنهاني مي‏تواند قبل از وقوع واقعه، نتيجه آن را مشاهده كند، و به زن الهام دارد. بينش زن قطب‏نمايي است كه او را از گمراهي نجات بخشيده...».7
«سوزان ويه» كه متخصص گياهان دارويي است به اين نكته اشاره دارد و مي‏گويد: «در سراسر دنيا مردان از طريق تفكر درون‏گرايانه در رسيدن به بينش دروني و ارتباطات تلاش مي‏نمايند حال آنكه زن يائسه به طور طبيعي در اين مرحله قرار مي‏گيرد.»8
در پيشتازي زنان و از فضايل آنان همين بس كه در صدر اسلام، زنان زيادي قبل از اينكه همسران خود دين حنيف را بپذيرند حقانيت آن را با استدلال تشخيص داده و در پرتو عزم استوار به آن ايمان آورده‏اند. در حالي كه مردان فراواني نه تنها از آن استنكاف داشته و در حقانيت آن ترديد داشتند بلكه براي خاموش كردن نور آن سعي بليغ مي‏نمودند. اين مسأله نشانه هوشمندي و نبوغ زنان و پيشتازي آنان در عرصه دينداري است. در همين رابطه مالك بن‏انس در موَطَاء خود چنين نقل مي‏كند كه عده‏اي از زنان در حالي اسلام آورده بودند كه شوهران آنها كافر بوده‏اند مانند دختر وليد بن‏مغيره كه همسر صفوان بن‏اميه بود و قبل از شوهرش مسلمان شد و نيز ام‏حكيم دختر حارث بن‏هشام كه شوهرش عكرمة بن‏ابي‏جهل بود پيش از همسرش اسلام آورد.9
حضرت علي(ع) نقصان ايمان زنان را در دوران قاعدگي به جهت ترك نماز و روزه مي‏دانند، و اين به اين معني نيست كه ساختار اعتقادي زنان دچار نقصان است. بلكه به جهت شرايط خاص جسمي و رواني زن در دوران قاعدگي بعضي از تكاليف و وظايف در اين دوره از زن خواسته نشده است لذا ميزان و حد تكليف زنان و مردان از اين جهت با هم متفاوت است كه البته ترك نماز و روزه در اين دوره ممكن است از نظر اعتقادي، خللي در زن ايجاد نمايد. و جهت جبران اين نقصان و كمبود اسلام سفارش به برقراري رابطه با خداوند به وسيله ذكر و دعا و قرائت قرآن نموده است و در اوقات خاص نماز، توصيه شده كه زنان وضو بگيرند و در سجاده نماز خود مشغول ذكر و دعا شوند و از طرف ديگر روزه‏هايي را كه در اين ايام ترك كرده را هم بعد از ماه مبارك رمضان به جا آورد.

پس اين كاهش فشار تكليف و رهايي زن، به خاطر شرايط خاص زن است و زن مي‏تواند با ذكر دعا و ارتباط با خدا از عوارض سوء آن در ايمان خود بكاهد. اصلاً به اين معني نيست كه زنان به طور كلي از نظر ايماني دچار نقصان هستند و اشاره حضرت به دليل نقصان ايمان (كه همان بركنار بودن از نماز و روزه در ايام عادت) مؤيد اين مسأله مي‏باشد، چطور ممكن است كه بنابر تعبير قرآن زنان برخوردار از حيات طيبه باشند و داراي تمامي كمالات معنوي كه مردان از آن برخوردارند باشند ولي از نظر ساختار اعتقادي و شخصيت ايماني دچار نقص باشند؟!!

تفاوت زن و مرد در عرصه هيجانات

يكي ديگر از تفاوتهاي رواني كه بين زن و مرد وجود دارد،در زمينه هيجانات است و روان‏شناسان معتقدند زنان سرعت هيجان آنان بيشتر از مردان است. لذا عكس‏العمل آنان در مقابل حوادث و اتفاقها متفاوت است.

پرفسور ريك مي‏گويد: «زن و مرد از نظر تركيب به كلي با هم فرق مي‏كنند، علاوه بر اين احساس موجود و ميزان هيجانات آنها مثل هم نخواهد بود و هيچ گاه يك جور در مقابل حوادث و اتفاق عكس‏العمل نشان نمي‏دهند.»
در اين زمينه جينالمبروز مي‏گويد:

«آنچه زن را به اتخاذ تصميمات خود برمي‏انگيزد احساسات قلبي او است نه مقدمات عقلي ...»10
به هر حال سرعت هيجان‏پذيري زن نسبت به مرد يك تفاوت رواني است بين آن دو كه در عكس‏العمل‏ها و تصميم‏گيري‏هاي زن تأثير دارد.

لذا حضرت علي(ع) به اين تفاوت رواني توجه داشته‏اند و سفارش مي‏كنند كه «و لا تهيجوا النساءَ باذيً ...؛
عواطف و احساسات زنان را تهييج نكنيد ولو آنكه به نواميس و بزرگان شما اهانت كنند ...»
تحريك عواطف و احساسات زن ممكن است باعث انجام كارهاي خلاف عقل و شرع شود و عكس‏العمل نامناسب از خود نشان دهد. چون سرعت هيجانات او باعث مي‏شود كه قواي عقلاني و نفساني او تضعيف شود و ضعف اين قوا در اعمال زنان و تصميم‏گيري‏هاي آنان تأثير بسيار زيادي در زنان دارد. لذا توصيه حضرت اين است كه زنان را دستخوش حوادث و هيجانات زياد قرار ندهيد تا موجب رفتار ناشايست آنان فراهم نشود.

4ـ تفاوتهاي زن و مرد در تحمل بارهاي سنگين و طاقت‏فرساي زندگي

يكي ديگر از تفاوتهاي رواني، بين زن و مرد از ديدگاه روان‏شناسان و متخصصان فن تفاوتهاي آنها در تحمل مسؤوليتهاي سنگين و بارهاي سنگين و طاقت‏فرسا است. جان گري روان‏شناس مشهور آمريكايي مي‏گويد:

«زنان چون داراي ديدي بسيار باز و گسترده هستند، احتياجات ديگران، آنها را خيلي زود كلافه مي‏كند، زنان در آن واحد حواس خود را به چندين موضوع و شكل معطوف مي‏دارند و يكي از عواملي كه باعث مي‏شود زنان زود كلافه شوند اين است كه خيلي سريع توانايي خود را در تعيين تقدم امور از دست مي‏دهند و نمي‏دانند كدام يك از مسايل را زود بررسي كنند. اين حالت سبب مي‏شود كه زودتر مغشوش و آشفته شوند و يك دفعه احساس مي‏كنند توانايي انجام هيچ كاري را ندارند. ولي هوشياري و درايت مركزي كه مردان دارند به صورت غير قابل باوري باعث مصمم بودن و كارآيي آنها مي‏شود.»11
و به همين جهت است كه روان‏شناسان معتقدند كه اگر اموري در حد طاقت زنان نسبت به آنها تحميل شد موجبات مسخ رواني آنها فراهم مي‏شود و توصيه مي‏شود كه زنها حتي‏الامكان كمتر در معرض كارهاي سنگين و كلان و امور طاقت‏فرسا قرار گيرند تا سلامت رواني آنها دچار اختلال نشود.

امام علي(ع) در هزار و چهار سال پيش از اين توجه به اين نكته داده و در وصيت خود به امام حسن(ع) فرمودند:

«و لا تملّك المرأَةَ من امرها ما جاوز نفسَها، فان المرأة ريحانة و ليست قهرمانة؛12
زن را بيش از حدّ خودش، اختياردار و مسؤول نكن، چرا كه زن، گلي است و نه مسؤول دخل و خرج».

و يا همان طور كه قبلاً اشاره شد باز
كليد سعادت
و شقاوت انسان را
بايد در سلامت
و عدم سلامت عاطفي او
جستجو كرد.

حضرت سفارش مي‏كنند: «و لا تحملو النساء اثقالكم ...؛ بارهاي سنگين زندگي را بر زنان تحميل نكنيد».

5ـ تفاوتهاي زن و مرد در عرصه‏هاي تصميم‏گيري و مشورت

يكي ديگر از تفاوتهاي رواني زن و مرد، تفاوت در تصميم‏گيري است. همان طور كه توضيح داديم متمركز بودن مردان و ديد باز زنان در تصميم‏گيري آنان نقش مؤثري دارد. زنان براي حل مشكل، چندين راه حل را پيدا مي‏كنند لذا قادر نيستند متمركز شوند و تصميم‏گيري كنند. همچنين زنان چون خواهان برقراري رابطه هستند بيشتر تمايل دارند كه در تصميم‏گيري‏هاي خود ديگران را نيز شركت دهند.

بر عكس مردان به خاطر تمركز كامل روي مشكل و مسأله، خيلي سريع قادر به تصميم‏گيري هستند و ابتدا تصميم مي‏گيرند بعد آماده هستند در مبناي اطلاعات ديگران تصميم خود را عوض كنند. و همين مسأله در مشورت زنان و مردان، تفاوت ايجاد مي‏كند.

همان طور كه گفتيم خانم جينالمبروز مي‏گويد: «آنچه زن را به اتخاذ تصميمات خود برمي‏انگيزد احساسات قلبي اوست نه مقدمات عقلي.»13
لذا احساسات و عواطف شديد همان طور كه مي‏تواند در تصميم‏گيري مرد تأثير گذارد در زنها هم تأثير مي‏گذارد منتها به جهت غلبه عواطف و احساسات شديد زنان، بيشتر بر اساس عواطف و احساسات تصميم مي‏گيرند قبل از آنكه جنبه‏هاي عقلاني آن را در نظر بگيرند. به همين جهت حضرت علي(ع) در وصيت خود به امام حسين(ع) فرمودند:

«اياكم و مشاورة النساء فان رأيهُنَّ الي وهن؛14 بپرهيزيد از مشورت با زنان، زيرا رأي
ضعف و محدوديت
عقل نظري زن
هيچ گونه آسيبي
در عرصه دينداري
و دين‏باوري او نمي‏زند
بلكه زن به خاطر
نفس بسيار حساس
و مستقيمي كه در حيات دارد
خيلي سريع‏تر و بهتر
با خداي هستي‏بخش
ارتباط برقرار مي‏كند.

و اراده‏شان ضعيف و سست است.»
البته مقصود از سخن فوق نفي هر گونه مشورت با هر زني نيست چرا كه زنان مؤمنه و كساني كه از نظر عقلاني رشد يافته هستند بايد مورد مشورت قرار گيرند.

لذا در كلام ديگر حضرت علي(ع) مي‏فرمايند: «اياك و مشاورة النساء الا من جربت بكمال عقل؛ از مشورت با زنان بپرهيزيد مگر زناني كه كمال عقل آنها آزمايش شده است.»15

6ـ تفاوت زن و مرد در عرصه‏هاي عشق‏ورزي و نياز به محبت

كلمه واحد عشق دو معناي متفاوت براي زن و مرد دارد، آنچه زن از عشق، استنباط مي‏كند، يعني ايثار، سرسپردگي بي‏دريغ و فروگذاري است ولي مردان در شديدترين شيفتگي‏هايشان خود را هرگز يكسره وا نمي‏گذارند. هيچ گاه نمي‏خواهند هستي خود را يكسره به پاي زن بريزند و در زن تحليل روند اما زنان بي‏محاسبه و خالصانه عشق مي‏ورزند و به راحتي شخص خود را در اين عشق‏ورزي فراموش مي‏كنند.

خانم جينالمبروز مي‏گويد:

زنان به سوي امور زنده و سودمند تمايل دارند. زنان ديگرخواه هستند و از تصور اينكه زحمت آنها موجب راحتي ديگران است خرسند شده و به هر رنجي تن مي‏دهند. ولي مرد قيدي به مفيد بودن اعمال خود براي ديگران ندارد و تنها منظورش آن است كه خرسندي خاطر خويش را فراهم سازد.16 و به همين جهت است كه زن حاضر است تمام موجودي خود را در راه عشق و محبت نسبت به همسر خود، نثار كند و تمام همّ و تلاش او مصروف به دست آوردن قلب همسر خود مي‏كند و هر چه كمتر محبت ببيند بيشتر محبت مي‏كند تا شايد بتواند محبت و توجه همسرش را به خود معطوف نمايد.

پروفسور ريك مي‏گويد:

بهترين جمله‏اي كه يك مرد مي‏تواند به زن خود بگويد عبارت عزيزم تو را دوست دارم است.17 عدم توجه به اين نياز اساسي زن مي‏تواند خسارتهاي جبران‏ناپذيري به بار آورد. «زن فقط وقتي زنده است كه معشوق باشد و توجه كردن به او، مايه حيات است».18
حضرت علي(ع) در اين زمينه فرموده‏اند: «زنان آرمانشان مردانند». امام صادق(ع) در باره نياز زنها به محبت و به هدف ارزشمند نمودن محبت به زنان، و ارج نهادن به اين نياز اساسي زنان، مي‏فرمايند محبت به زنان از اخلاق انبياء است.19

نقش زن در خانواده از نگاه امام علي(ع)

نقش زن در خانواده از محوري‏ترين نقشها است چرا كه دو وظيفه بسيار اساسي و حياتي در خانواده به عهده زن گذاشته شده است؛ وظيفه همسري، و وظيفه مادري. كه اين دو نقش از حياتي‏ترين و اصيل‏ترين نقشها در ايجاد سلامت در جامعه مي‏باشد.

زن مظهر سكونت و مودت كه دو عامل مهم براي ايجاد سلامت رواني در افراد و نهايتا در جامعه است مي‏باشد خانواده بهترين زمينه‏ساز كمال زن و مرد است و آثار عمده‏اي در ارتقاء و رشد و پويايي جامعه ايفا مي‏كند، و زن محور خانواده است.

به همين جهت ايفاي وظيفه زن در كانون خانواده از طرف مولاي متقيان علي(ع) به عنوان يك جهاد في سبيل اللّه‏ شمرده شده است:

«جهاد المرأة حسن التبعل؛20 جهاد زن حسن شوهرداري است.»
علاوه بر وظيفه همسري كه زن به عهده دارد وظيفه بسيار مهمي را مادر در زمينه تربيت كودكان دارد. در اين رابطه به ذكر چند كلام نوراني از امام(ع) اكتفا مي‏كنيم:

حضرت در مورد تغذيه كودك با شير مادر و نقش آن در پرورش شخصيت كودك مي‏فرمايند:

«ما من لبن رضع به الصبي اعظم بركة عليه من لبن امه؛21
هيچ شيري كه به كودك داده مي‏شود از شير مادرش عظمت و بركتش بيشتر نيست.»
امام علي(ع) به تأثير شيردهي در بناي ساختار شخصيتي و اعتقادي به ميزاني اهميت مي‏دادند كه افراد را سفارش به توجه و داشتن حساسيت نسبت به اين مسأله مي‏كردند. فرمودند: آنچنان كه براي ازدواج (حساسيت به خرج مي‏دهيد) و انتخاب مي‏كنيد، براي شير دادن نيز انتخاب كنيد، زيرا شير دادن طبيعت را تغيير مي‏دهد.22
حضرت علي(ع) نقش مادر را در ايجاد سجاياي اخلاقي در فرزندان بسيار مهم مي‏دانند و مي‏فرمايند:

«حسن الاخلاق برهان كرم الاعراق؛23 سجاياي اخلاقي دليل پاكي وراثت و فضيلت ريشه خانوادگي است.»
همچنين حضرت فرمودند:

كسي كه ريشه خانوادگي‏اش شريف است در حضور و غياب و در هر حال داراي فضيلت و صفات پسنديده است.24 و نيز فرمودند:

ملكات پسنديده و اخلاق خوب دليل وراثتهاي پسنديده انسان است.25
مجموعه صحبتهاي حكيمانه امام علي(ع) حكايت از نقش كليدي و محوري مادر در ايجاد و تربيت فرزندان سالم با سجاياي اخلاقي و پسنديده كه يكي از مؤثرترين خدمتها به جامعه است، دارد.

نقش زن در جامعه از ديدگاه امام علي(ع)

از آنجا كه نظام اجتماعي در طرح نظام حكومتي اسلام با حيات انساني پيوندي قوي دارد و در اين طرح حكومتي زنان جايگاه ويژه‏اي دارند، چرا كه عرصه حيات اجتماعي يكي از ساحتهاي مهم تكاپو و رشد و تعالي انسان به سوي كمال است و اسلام بعد از اينكه زن را به مقام و مرتبت انساني رساند در جهت نيل او به كمال هيچ گونه ممانعتي به عمل نياورد.

گرچه مسؤوليتهاي طبيعي و كنش فطري آنها احراز برخي از مشاغل (جهاد، حكومت، قضاوت) را بر ايشان محدود مي‏سازد، اما فضاي سياسي براي فعاليتها و مشاركتهاي اجتماعي ديگر باز است. همان طور كه پيامبر اكرم(ص) او را در فعاليتهاي اجتماعي همچون بيعت، مسؤوليت امر به معروف و نهي از منكر، هجرت، پناهندگي سياسي و حركات اجتماعي ديگر سهيم ساخت از آنجا كه در اين مقاله فرصت پرداختن به آنها نمي‏باشد، به همين مقدار بسنده مي‏كنيم.

چرا كه همان طور كه اشاره شد زنان به جهت ساختار رواني خاص خود بيش از مردان در معرض آسيب و هدف توطئه، توطئه‏گران و فتنه‏جويان قرار مي‏گيرند. چون يكي از ويژگيهاي زن، ظرافت روحي و قدرت عاطفه اوست اگرچه اين روحيه حساس براي تربيت انسان و ايفاي نقش مادري زن ضرورت دارد ولي اگر در مسير صحيح قرار نگيرد و دائما تحت مراقبت و تربيت شديد نباشد در معرض خطر سوء استفاده و بهره‏كشي غير معقول و غير منطقي و ظالمانه قرار خواهد گرفت.

تجربه تاريخي نشان داده است، زنان بيش از مردان در معرض سوء استفاده سياسي قرار مي‏گيرند. نكته مهمي كه امام در جريان فعاليتهاي اجتماعي زنان مورد توجه قرار دادند ميزان آسيب‏پذيري زنان و توجه به اينكه مراقب باشند كه مورد بهره‏كشي قرار نگيرند، چرا كه شيادان و فرصت‏طلبان در كمين هستند.

خطبه 80 امام علي(ع) پس از يك حادثه سياسي (جنگ جمل) نكته مهمي را كه در واقع به نفع زنان است تذكر مي‏دهد و از حقيقتي پرده برمي‏دارد كه مراعات آن در حوادث و فتنه‏ها راهگشا و جهت‏نما است. در واقع اين خطبه يك حكم ارشادي را بيان مي‏كند، زمينه انحراف و سوء استفاده را نشان مي‏دهد و هشداري است براي آنها كه در بحرانها و درگيريهاي سياسي و اجتماعي قرار مي‏گيرند و دانسته و نادانسته كمك به ظلم و فساد مي‏كنند.26
عواملي كه از ديدگاه امام علي(ع) آسيب‏پذيري اجتماعي زنان را افزايش مي‏دهد:

1ـ تأثير عواطف و احساسات آنها بر قضاوتهاي عقلي

امام علي(ع):

ملكات پسنديده
و اخلاق خوب
دليل وراثتهاي
پسنديده انسان است.

2ـ هيجانات و انفعالات شديد زنان
3ـ نقصان در ايمان كه به جهت ترك نماز در ايام حيض براي زن ايجاد مي‏شود (همين مضمون در سخني از پيامبر اكرم(ص) نيز آمده است.)27
4ـ زيبادوستي و خودآرايي در زنان
5ـ عاطفه دگرخواهي و ارتباطات گسترده.

همان طور كه گفته شد به خاطر وجود اين پنج ويژگي در زنان، زمينه آسيب‏پذيري اجتماعي و ديني آنان، افزايش مي‏يابد و مجموعه صحبتهاي امام علي(ع) ايجاد حساسيت و جلب توجه زنان به اين مقوله‏ها و همچنين دست‏اندركاران اداره جامعه است.

امروزه از نظر روان‏شناسي ثابت شده، زناني كه براي جلب نظر مردان خويش، خود را به آب و آتش زده و آسايش جسم و روح خويش را فداي يك لحظه عنايت آنان مي‏سازند اصولاً افراد بيمار، افسرده و اندروني ناامن و پراضطراب دارد.28
به همين جهت امام علي(ع) به فرزندشان امام حسن، لزوم كنترل اين حسن دگرخواهي و ارتباطات گسترده را يادآور مي‏شوند.

ماحصل كلام اينكه از منظر امام علي(ع) هيچ گونه ممانعتي براي فعاليتهاي اجتماعي خانمها وجود ندارد كما اينكه حضرت فاطمه زهرا(ع) و دخترشان زينب(ع) چنين فعاليتهايي را داشتند.

در حكومت علي(ع) نيز بانواني بودند مصمم و ثابت قدم، كه در راه احياي ارزشهاي اسلامي و دفاع از حريم ولايت و امامت و پاسداري از اسلام تلاش كردند و ثابت‏قدم و استوار، و با قدرت تمام در مقابل توطئه‏گران ايستادند. از جمله آنها زرقاء بنت عدوي است كه در صفين ميان لشكر امير مؤمنان بود و مردم را به نصرت آن حضرت تشويق مي‏نمود. وي شعرها و مقاله‏هاي فصيح بسيار در اين موضوع سروده است.

از جمله صحابه امام علي(ع) سوده دختر اشتر همداني است كه اموال خود و قبيله‏اش را سربازان معاويه گرفته بودند. او به دربار معاويه رفت و اموال را باز خواست، معاويه شعرهاي سوده را كه در جنگ صفين عليه او سروده شده بود يادآور گشت و سوده پاسخ داد، البته اين اشعار از من است و شخصيتي چون من به خاطر ترس، هرگز از حق رويگردان نمي‏شود. و از دوستي علي(ع) دفاع نمود.29 در جنگ جمل نيز از زنان صحابه حدود 20 نفر همراه حضرت بودند.


1 ـ ر.ك: شرح نهج‏البلاغه، علامه جعفري.

2 ـ استاد جعفري و شخصيت اسلامي زن، آسيه فيروزه‏چي، كتاب نقد، ش12.

3 ـ تئوري، تكامل و روان‏شناسي، ص128، دكتر محمود بهزاد.

4 ـ روان‏شناسي زن، سيدمجتبي ركاوندي، ص63 ـ 64.

5 ـ استاد جعفري و شخصيت اسلامي زن، آسيه فيروزه‏چي، ص257.

6 ـ روان‏شناسي زن، سيدمجتبي ركاوندي، ص147.

7 ـ روان‏شناسي زن، جينالمبروز، ص20 ـ 21.

8 ـ جلوه زندگي يك زن، جوآن بوريس آنكو، ص231.

9 ـ نك: زن در آيينه جلال و جمال، ص30.

10 ـ روح زن، جينالمبروز، ج1، ص19 ـ 20.

11 ـ زنان ـ مردان ـ روابط، جان‏گري، ص115.

12 ـ نهج‏البلاغه، نامه 31.

13 ـ روح زن، ج اول، ص19.

14 ـ نهج‏البلاغه، نامه 31.

15 ـ كافي، شيخ كليني، ص329، ج5.

16 ـ روان‏شناسي زن، جينالمبروز پري حسام، ص5 تا 8.

17 ـ نظام حقوق زن، ص89.

18 ـ لذات فلسفه، ويل دورانت، ص141.

19 ـ كافي، ج5، ص320.

20 ـ من لا يحضره الفقيه، ج3، ص439؛ حكمت، ص131، نهج‏البلاغه.

21 ـ وسايل الشيعه، ج15، باب 68، ص175 ـ ج2.

22 ـ وسايل الشيعه، ج25، ص188، ح6.

23 ـ غرر الحكم، ص379.

24 ـ همان، ص327.

25 ـ همان، ص379.

26 ـ ر.ك، زن روز، شماره 1114، سيماشناسي زن در نهج‏البلاغه.

27 ـ منهاج‏البراعة في شرح نهج‏البلاغه، علامه خوئي، ج5، ص304.

28 ـ عصبانيهاي عصر ما، ص155، كتاب روان‏شناسي زن، سيد مجتبي ركاوندي، ص116.

29 ـ اعلام النساء، ج2، ص9.

/ 1