حيات، نحوه خاص از هستي است كه مبدأ ظهور علم و قدرت شده و عامل هماهنگ كننده «انديشه علمي» و «انگيزه عملي» است، به طوري كه انديشه علمي بر انگيزه عملي اشراف و نظارت داشته و انگيزه عملي تحت هدايت انديشه علمي، بهصورت كوشش عيني ظهور مييابد.هر اندازه حيات، قويتر باشد موجب شكوه انديشه علمي و قدرت انگيزه عملي خواهد بود و هر اندازه انديشه و انگيزه نيرومندتر باشد كاشفِ كمال حيات و شدّت آن است. گرچه از قدرت هر كدام ميتوان به نيرومندي ديگري پي برد ليكن راه عميق در استدلال، پي بردن از سبب (حيات) به مسبَّب، (انديشه و انگيزه) است و راه سهل و سمح پي بردن از مسبَّب، يعني انديشه و انگيزه به سبب، يعني حيات است؛ زيرا دسترسي به حقيقت حيات و همچنين پي بردن به نحوه حيات شخص معين دشوار است، ولي تا حدّي از بررسي علم و عمل او ميتوان با درجه وجودي حيات آن شخص آشنا شد و درباره كيفيت زيستن او سخن گفت؛ چون انگيزه عملي تحت رهبري انديشه علمي سامان ميپذيرد و اوج و حضيضِ آن وامدار صعود و هبوط انديشه علمي است و هماره «عزم عملي» با هدايتِ «جزم علمي» تحقق مييابد و با وزن علم، موزون عمل در ميزان حق و باطل و صدق و كذب و حسن و قبح توزين ميشود. از اينرو اختصاص بحث به بررسي انديشه علمي و انصراف از گفتوگو در مدار انگيزه عملي به نظم صناعي و منطقي نزديكتر است.