شبهه ى 004 - آشنایی با نهج البلاغه امام علی و پاسخ به چند شبهه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آشنایی با نهج البلاغه امام علی و پاسخ به چند شبهه - نسخه متنی

سید جعفر حسینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شبهه ى 004

در نهج البلاغه سخن از- وصايت و وصيت- و وصى بودن على بن ابى طالب عليه السلام آمده است و اين گونه واژه ها تنها در سخنان سيد رضى است و قبل از او به كار نمى رفته و اين خود دليل آن است كه نهج البلاغه به على بن ابى طالب عليه السلام نسبت داده شده است و از سخنان او
نمى باشد. [ 'اثر التشيع فى الادب العربى'، ص 56 و 'الامام على' تاليف احمد زكى صفوت ص 131. ]

پاسخ:

موضوع وصيت كردن پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم و وصى بودن اميرالمومنين على بن ابى طالب عليه السلام مطلب مشهورى است ميان مردم قبل از زمان سيد رضى رحمه الله و پس از آن زمان.
و در اغلب كتب تفسير و حديث و تاريخ و كلام و شعر از آن نام برده شده است و موضوعى نيست كه بر كسى پوشيده باشد.

علامه ى امينى قدس سره در يازده جلد كتاب الغدير شعراء الغدير را از زمان خود رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم تا اين زمان گردآورى كرده و حديث غدير متواتر ميان شيعه و اهل سنت- و مورد قبول تمام مسلمانان- يكى از قوى ترين ادله وصى بودن على عليه السلام است.

اگر در اسلام بر هر مسلمان لازم است نسبت به مال و ثروت و ديون خود وصيت كند و وصى تعيين نمايد- تا آنجا كه در صحيح بخارى "ج 3 ص 2" و صحيح مسلم "ج 4 ص 10" آمده است كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: 'هيچ مسلمانى- اگر ثروتى داشته باشد- حق ندارد دو شب بر او بگذرد مگر آنكه وصيتش را نوشته و نزدش باشد'.

و در صحيح مسلم افزوده: ابن عمر گفت: از آن زمانى كه اين حديث را از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم شنيدم شبى بر من نگذشت مگر آنكه وصيتم نزدم بود.

- پس چرا وصيت را نسبت به خلافت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم و شريعت ماندگار اسلام و آنچه موجب تامين سعادت دنيا و آخرت مسلمانان است انكار كنيم بويژه آنكه مردم قدرت تشخيص و انتخاب آن فرد صالح و شايسته اى جانشينى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم و زعامت مسلمين را ندارند. پس بناچار بايد رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم با انتخاب خداى متعال كه 'علام الغيوب' است جانشين و خليفه ى پس از خود را تعيين كند و امامانى "همچون خود پيامبر اسلام" معصوم از هر گونه گناه و خطا تا روز قيامت پرچم داران اسلام و مفسران قرآن و مبيان احكام الهى و شريعت آسمانى بوده باشند.

آيا معقول است گفته شود ابوبكر از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم به مصالح امت اسلامى آگاه تر بوده لذا وصيت كرد كه عمر پس از او خليفه ى مسلمانان باشد؟

آيا ممكن است بگوئيم 'عائشه' ام المومنين از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم نسبت به مصالح مسلمانان دلسوزتر بوده لذا به عبدالله بن عمر مى گويد: فرزندم سلام مرا به پدرت برسان و به او بگو امت محمد را بدون سرپرست نگذارد و كسى را به جانشينى خود تعيين كند چونكه من مى ترسم اگر آنها را به حال خود رها سازد دچار فتنه و آشوب شوند.

'الامامه و السياسه' تاليف ابن قتيبه دينورى، ج 1 ص 22.

آيا عبدالله بن عمر مثل ترك جانشين را بهتر از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم مى داند ابن سعد در "طبقات ج 3 ص 249" از عبدالله بن عمر نقل مى كند كه به پدرش گفت: كسى را به جانشينى خود تعيين كن، عمر گفت: چه كسى را خليفه ى خود بگردانيم؟ عبدالله گفت: تلاش كن كسى را پيدا كنى تو كه خداى آنها نيستى ؟ آيا اين چنين نيست كه اگر تو سرپرست زمينهاى كشاورزى خود را فراخوانى، آيا دوست ندارى كسى را به جانشينى خود بگمارد تا زمانى كه به آجا بازگردد؟ عمر گفت: آرى عبدالله بن عمر گفت: آيا اگر چوپان گوسفندانت را فراخواندى، آيا دوست ندارى كسى را به جانشينى خودش تعيين كند تا زمانى كه برگردد؟ لذا عمر تصميم گرفت شوراى شش نفرى جهت انتخاب رهبر تشكيل دهد.

آيا معاويه بن ابى سفيان ترس آن را دارد كه امت محمد را همچون گوسفنداان بدون شبان رها كند و لذا به جانشينى يزيد وصيت مى كند؟ ولى رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم نسبت به آينده ى امت خود بى تفاوت بود و اين ترس را نداشت؟ 'تاريخ طبرى، ج 6، ص 170'.

آيا ممكن است رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم اسلام نوپا و امت مسلمان را رها ساخته باشد و آنان را همچون گوسفندان بدون شبان به حال خود واگذاشته باشد؟ هرگز بلكه او به فرمان خدا وصيت كرده و جانشين

خود را تعيين نموده.

/ 40