فصاحت و بلاغت نهج البلاغه
'فصاحت' يعنى درست سخن گفتن و با كلماتى صحيح و زيبا مطلب را بيان نمودن، و از اينرو قرآن كريم فصيح ترين كلام است كه معانى را در الفاظى كوتاه و زيبا بيان نموده است و همين خود يكى از جهات اعجاز قرآن به شمار مى آيد، يعنى ديگران از اينكه همانند آن سخن بگويند عاجز و ناتوانند خداوند متعالى مى فرمايد: "قل لئن اجتمعت الانس و الجن على ان ياتوا بمثل هذا القران لا ياتون بمثله و لو كان بعضهم لبعض ظهيرا" [ سوره ى اسراء، آيه ى 88. ] 'اى پيامبر' بگو اگر انس و جن گرد آيند تا نظير اين قرآن را بياورند "هرگز" مانند آن را نتوانند آورد هر چند بعضى پشتيبان بعضى ديگر باشند'.و 'بلاغت' يعنى سخن درست گفتن و كلام فصيح "درست و زيبا" را در جاى مناسب خود به كار بردن.
فصحا و ادباى تمام ملل و اديان به فصاحت و بلاغت 'نهج البلاغه' اعتراف و اذعان دارند و ما در اينجا به عنوان نمونه به كلمات برخى از آنان اشاره مى نمائيم:
1-
گرد آورنده ى 'نهج البلاغه' سيد رضى قدس سره كه خود از قهرمانان ميدان فصاحت و بلاغت بوده و گوى سبقت را از بسيارى از فصحا و بلغاى عرب برده و ساليان درازى از عمر شريف خود را صرف جمع آورى گفته هاى آن حضرت كرده است، در مقدمه ى 'نهج البلاغه' مى گويد: '... اميرالمومنين عليه السلام سرچشمه ى فصات و منشاء بلاغت و زادگاه آن است و از او اسرار بلاغت آشكار گشت و از وى قوانين و دستورات آن گرفته شد، هر خطيب توانايى بر شيوه ى او راه يافت و به گفتار او يارى جست و با اين حال او در ميدان پيش رفت و يكه تاز ميدان بوده، و ديگران فروماندند... زيرا در كلام او نشانه هايى از علم خدا و عطر و بويى از سخنان پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مى باشد.همچنين بعد از خطبه ى "16" مى گويد: 'در اين سخن كه از نزديكترين سخنان به حقيقت فصاحت است لطايفى نهفته شده كه هيج يك از سخن سنجان به پاى آن نمى رسد و بيش از آنچه كه ما از آن به شگفتى فرومى رويم، شگفتى از آن به تعجب مى آيد!!! به علاوه در آن ريزه كاريهايى از فصاحت است كه نه زبان قادر به شرح آن است و نه هيچ انسانى مى تواند به عمق آن برسد و نه آنچه را من مى گويم، جز آنان كه در فصاحت پيشگام و ريشه دارند و مى توانند درك كنند "آرى" "و ما يعقلها الا العالمون": 'جز دانشمندان آن را درك نمى كنند'. [ نهج البلاغه،ص 37، چاپ دارالثقلين- قم. ]