... هنوز در پى شناخت درديم وارائه درمان . در قسمتهاى گذشته از[ غرور] [ كبر] [ حسد] و[ علم بى عمل] سخن گفتيم .دراين بخش به آفتى ديگراز آفات علم مى پردازيم . ظريفى مى گفت : اينها كه آفات علماست نه علم ! گفتيم : نتيجه يكى است . در هر صورت دراين فصل از[ كتمان] بحث مى كنيم . ...البته كتمان مذموم و ناروا آنجا كه بايد علم را آشكار كرد و سكوت را شكست و حق را گفت .والا كتمان ديگرى هم وجود دارد كه پسنديده و خوب است و آن كتمان رازها و كتمان حرفهااز نامحرمان در تقيه و مبارزه است كه مقوله اى جداست و خارج ازاين بحث .با هم اين فصل دردناك را بخوانيم :
5- كتمان
[لتبينته للناس ولا تكتمونه] [قرآن كريم] [دانائى] مسئوليت آوراست . و عالم و آگاه از عملگردش در زمينه دانسته هايش پرسيده خواهد شد. هر كه بامش بيش برفش بيشتر.و آنكه علمش بيشتر رسالتش سنگين تر و تكليفش بزرگتر! علم و ميثاق هم پيمانند. دانائى و تعهد[ بيان] هم عهدند.آگاهى و[ تبيين] پيوند دارند.و صاحب اين ميثاق و طرف اين عهد محضر پروردگاراست . كه او در قرآن فرموده است : خداوند از آنانكه كتاب داده شده اند ميثاق گرفته كه آنرا براى مردم (بيان) كنند و آنرا (كتمان)نكنند. واذاخذالله ميثاق الذين اوتواالكتاب لتبيننه للناس ولا تكتمونه 1 دانايان دين و آشنايان به حقائق و عالمان به كتاب در برابر خالق و خلق رسالت دارند.مى بينى كه عالم عالم حساب و كتاب است . و هر كتابى حسابى دارد و هر علمى مسئوليت اعلان و بيان . همچناكه[ رسالت] با[ ابلاغ] و[ بلاغ] پيوند دارد:وما على الرسول الاالبلاغ 2 ياايهاالرسول بلغ... . 3 ابلكم رسالات ربى... . 4 الذين يبلغون رسالات الله... . 5 پس اهل كتاب بودن و سرى در نوشته ها داشتن و آگاهى و علم و فهم همچنانكه مزيت وارزش است محاسبه در پى دارد و تكليف بازخواست مى شود. آنكه از ماجرائى آگاه استآنكه بر واقعه اى شاهد بوده است آنكه از حقى خبر دارد آنكه تقوا و فضيلتى را در كسى مى شناسد آنكه به خيانت و ستمى آشنا و واقف است آنكه خدمت و لياقت واستعداد و دانش كسى را مى داند اگر[ كتمان] كند اگر به وظيفه[ بيان] عمل نكند خيانت كرده است و نقض عهد. پيمان شكسته است و پشت پا به ميثاق زده است . مگر نه اينكه عالمان وارثان پيامبرانند؟ 6مگر نه اينكه ميراث انبياء علم و حكمت است نه در هم و دينار؟ 7 مگر نه اينكه رسالت رسولان بلاغ و بيان است ؟ پس علم تكليف بيان را بر دوش عالم مى گذارد و عالم وارث خط نبوى در علم و بيان براى مردم است . بگذار همين مضمون را هم از سخن خود پيامبر بخوانيم كه هم زيباتر است هم حجت و سند براى امت او و شاگرد مكتب و سنتش .مى فرمايد:ما آتى الله سبحانه عالما علماالااخذ عليه من الميثاق مااخذ على النبيين ان يبينه للناس ولا يكتمه 8 خداوند به هيچ عالمى دانش نداد مگر آنكه ازاو همان پيمانى را گرفت كه از پيامبران گرفته است يعنى آنكه بر مردم بيان كنند و كتمان ننمايند.حال كه چنين است محروم گذاشتن مردم از علم ؟