سال امام علی (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سال امام علی (ع) - نسخه متنی

محمدتقی سبحانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سال امام على عليه‏السلام

محمدتقى سبحانى

اشاره:

چنانكه شنيديم، سال جارى به پيشنهاد رهبر فرزانه انقلاب با نام بلند اسوه آزادمردان جهان و الگوى بزرگ انسانيت و معنويت، مولاى متقيان اميرمؤمنان، عليه‏السلام، مزين و معطر گشت. شايد اين پرسش به ذهن آيد كه راستى براى على، عليه‏السلام، كه همه هستى با نام او آذين بسته است و جهان از لطف حضورش، زنده و پاينده است، اين نامگذارى چه معنا و مفهومى دارد؟ اگر سالها و ماهها و ساعتها با هستى على، عليه‏السلام، هستى مى‏گيرند و به ولايت او مفتخرند، چگونه مى‏توان نام و يادش را در سالى محدود و محصور كرد؟

روشن است كه اين نامها و يادمانها همه براى ما و جان ناآگاه ما است، براى بازنگرى و بازگويى حقايق جاويدى كه در روزمرگى‏هاى اين روزها از ياد مى‏رود و ما را در غربت و عزلت وامى‏نهد. و راستى كه روزگار شگفتى است و شگفت‏تر ما آدميان كه چگونه شايسته‏ها و دانستنيها را به فراموشى سپرده‏ايم و خوبيها و خواستنى‏ها را فرو گذاشته‏ايم!

بعثت، غدير، قربان، عاشورا و ساير يادمانها همه بسترى است‏براى «خوب شناختن‏» و «شناختن خوبيها»; براى «خوب زيستن‏» و «زيستن با خوبيها»; براى «شدن‏» و رسيدن به بى‏نهايتها.

آرى; هر ساله بعثت و غدير را جشن مى‏گيريم و قربان و عاشورا را زنده مى‏داريم تا زنده بمانيم و زندگى راستين را دريابيم. اين يادمانها، يادآور پيمانى است كه با حقيقت‏بسته‏ايم، يادگار عشقى است كه با دوست داشته‏ايم و نشانه‏هايى است تا راه از بيراهه بشناسيم و بر مسير راستى و درستى نلغزيم.

و اينك قرار است‏سالى را با نام آن عزيز گذر كنيم. پس بياييد به حضورش باريابيم تا دردهامان را دوا بخشد; دل بدو بسپاريم تا قلبهامان را با حقيقت آشتى دهد; لختى با او همراه شويم تا كام جانمان را با شهد شيرين معرفت‏بنوازد; بياييد او را بشناسيم و بيشتر بشناسيم تا خود را بازيابيم و معناى حقيقى زندگى را دريابيم.

نامگذارى سال‏1379 ش. به نام امام على، عليه‏السلام، از جهات گوناگون مناسب و حائز اهميت است. برخى از اين مناسبتها را به قرار زير مى‏توان برشمرد:

1- سال جارى با عيد سعيد غدير آغاز گشته و با غديرى ديگر پايان مى‏گيرد. با توجه به اهميت و عظمت غدير و نقش آن در تداوم راه راستين نبوت خاتم جا دارد كه در اين سال بر مساله غدير و معرفى غديريان تاكيد ويژه‏اى صورت گيرد; كسانى كه با قلم خويش فرهنگ غدير را پاس داشتند و آنها كه با خون خود سنگر غدير را در درازاى تاريك تاريخ، زنده و استوار داشتند. بدين تناسب، با تلاش همه‏جانبه از سوى متوليان فرهنگى و رسانه‏هاى جمعى، مى‏بايست نهال ولايت و امامت، را در ذهن و زندگى نسل جوان كشور آبيارى كرد و ابهامات و شبهات نادانان و نااهلان را از ذهنيت جامعه زدود. اين رسالت‏بويژه بر دوش عالمان دين و فضلاى جوان حوزه كه هماره سنگربان معراف گرانسنگ تشيع بوده‏اند، بيشتر سنگينى مى‏كند.

تحكيم مبانى اعتقادى شيعه در داخل كشور و ايجاد سدى استوار در برابر شبهات و تحريفات دينى و مقابله با كج‏انديشى‏ها و نيز معرفى فرهنگ درخشان شيعه در خارج كشور يكى از كارهاى شايسته و بايسته در اين سال نيكوست.

2- سال‏1379 ش. از يك جهت ديگر نيز با نام اميرالمؤمنين، عليه‏السلام، تناسب دارد; اين سال مقارن با پايان قرن بيستم ميلادى است. چنانكه مى‏دانيم، بعثت نبى‏اكرم، صلى‏الله‏عليه‏وآله، در سال 610 م. رخ داد و در آن زمان بنا به نظر اكثر مورخان حضرت على، عليه‏السلام، ده ساله بوده است. بنابراين ولايت امام على، عليه‏السلام، در 600 م. رخ داده است كه امسال 1400 سال از ميلاد پرنور و بركت آن بزرگوار مى‏گذرد.

اين تقارن ميمون ميان بيستمين قرن ميلاد حضرت مسيح، عليه‏السلام، و چهاردهمين قرن ميلاد امام على، عليه‏السلام، خود گوياى نكاتى لطيف و زمينه‏اى براى معرفى ارزشها و انديشه‏هاى والاى اديان الهى در بسط توحيد، عدالت و معنويت است. در اين راستا، مى‏توان با معرفى پيامهاى اصيل انبياى الهى، ضمن شناساندن چهره واقعى حضرت عيسى، عليه‏السلام، تمدن بزرگ اسلامى را به عنوان تمدنى كه وعده حضرت مسيح بوده است و در تفكر اسلامى آينده جهان مشحون از عدالت محض است و حقيقت عدالت در وجود على بن ابى‏طالب، عليه‏السلام، تجلى يافته است، معرفى كرد.

معرفى شخصيت آن حضرت در نمودها و نمادهاى جهان‏پسند همچون عدالت‏بسيار دقيق و ظريف، حق‏جويى و عرفان حقيقى، توجه به مظلومان و بيچارگان، بسط فرهنگ و دانشهاى اصيل، توجه به همه انسانها صرف نظر از مذهب و عقيده خاص، اسوه بودن ايشان در اخلاق فردى و مناسبات اجتماعى، ايجاد حكومت عدل و ترسيم آينده عدالت‏پيشه جهان، توجه به روشنگرى فرهنگى و دعوت به گفتگوى منطقى در تبليغ دين، داشتن ديد معتدل و واقع‏بينانه در امور دنيا و آخرت، تاكيد داشتن بر صلح و پرهيز از آغاز جنگ و جلوگيرى از بسط آتش فتنه و بالاخره توجه ويژه به طبيعت و حفظ محيطزيست، درختكارى، رعايت‏بهداشت فردى و جمعى و دهها نمونه ديگر مى‏تواند در فراگير ساختن نام و معارف آن حضرت در پهنه گيتى مؤثر و مفيد باشد. از ياد نبريم كه امروزه كشورهاى جهان گاه شخصيتهاى خود را تنها با داشتن يك خصلت نيكو و جهان‏پسند، به عنوان يك الگوى بين‏المللى تبليغ مى‏كنند، شخصيتهايى كه در مكتب امام على، عليه‏السلام، يك طفل دبستانى بيش نيستند و حتى توان درك مقام والاى آن حضرت را ندارند. مايه تاسف است اگر كشورهاى اسلامى - بويژه كشور ايران كه با نام موطن دوستداران على، عليه‏السلام، و اولاد گرامى‏اش در جهان شناخته شده است - از اين فرصت گرانبها در معرفى آن يگانه گيتى به جهانيان بهره‏بردارى نكنند.

3- تمدن غرب در آستانه ورود به قرن بيست و يكم با بحرانهاى جدى و فزاينده‏اى روبروست و ايدئولوژيهاى غربى از سوسياليسم و ماركسيسم گرفته تا ليبراليسم و اگزيستانسياليسم همگى به بن‏بست گراييده و پوچگرايى و ابتذال اخلاقى را به ارمغان آورده است. مدرنيته كه روزگارى بشريت را به بهشت‏برين در دنياى خاكى وعده مى‏داد، امروزه به مجموعه‏اى شعارهاى ميان‏تهى تبديل شده و مدينه فاضله غرب عملا به مسلخى براى انسانيت و عدالت در آمده است. سه آرمان و آرزوى بزرگ انسان در طول تاريخ - يعنى حقيقت، عدالت و معنويت - اكنون در تمدن مادى غرب به زوال و انزوا گراييده‏اند و بى‏شك مى‏توان بحران عصر ما را به بحران حقيقت، بحران عدالت و بحران معنويت تعبير كرد.

در قرن حاضر، متفكران مغرب‏زمين پس از مشاهده پيامدهاى فرهنگ مادى غرب، خود به انتقاد از مدرنيته پرداختند و درست از همين سه پايگاه حقيقت‏جويى، عدالت‏خواهى و معنويت‏گرايى، بنيادهاى فكرى غرب جديد را مورد نقد و بررسى قرار دادند. جالب اينجاست كه حيات پربار اميرمؤمنان، عليه‏السلام، را در همين سه محور اساسى مى‏توان خلاصه كرد و شخصيت جهانى آن حضرت را نيز به همين سه شاخصه مى‏توان معرفى نمود و پايه يك حركت عظيم فرهنگى را در همين راستا بنيان نهاد. اگر به ياد داشته باشيم كه اين سه مؤلفه نه تنها در شخصيت‏حضرت عيسى، عليه‏السلام، بلكه در تمام انبيا و اديان الهى به طور برجسته وجود دارد، مى‏توان از اين طريق باب گفتگوى اديان الهى را در مقابله با دنياى شرك و فساد پى‏ريزى كرد. بديهى است كه جمهورى اسلامى با نامگذارى سال 2000 م. (1379 ش.) به عنوان سال امام على، عليه‏السلام، در سطح بين‏الملل، مى‏تواند ابتكار عمل را در سمت و سو بخشيدن به مباحث‏بين‏الاديان به ست‏بگيرد و استمرار اين فرايند مى‏تواند فرهنگ بلند شيعه و انقلاب اسلامى را به جهانيان و تشنه‏كامان عدالت و معنويت معرفى كند.

4- مناسبت زيباى ديگرى كه در اين سال وجود دارد، ارتباط بحث گفتگوى تمدنهاست. چنانكه مى‏دانيم، به پيشنهاد رياست محترم جمهورى اسلامى، و با تصويب سازمان ملل متحد سال 2001 م. به عنوان «سال گفتگوى تمدنها» اعلام شد. طبعا از جمهورى اسلامى كه ارايه‏دهنده اين پيشنهاد است، انتظار مى‏رود كه با معرفى تمدن اسلامى و پيشينه درخشان آن در توسعه فرهنگ و اخلاق انسانى، جايگاه تمدن اسلامى را به جهانيان بشناساند. از ياد نبريم كه آنچه انقلاب اسلامى را در طول دو دهه گذشته مورد توجه متفكران و مردمان بيداردل جهان قرار داده، ادعاى ايجاد تمدن اسلامى در دنياى نوين است. بنابراين ايران در سال آينده بايد از هويت و حريم تمدن اسلامى در كشاكش تمدنهاى بشرى معاصر دفاع كند و با ارايه اصول و چارچوب تمدن اسلامى، در گسترش و تثبيت اين ادبيات در فرهنگ جهانى تلاش كند. سال امام على، عليه‏السلام، فرصتى است تا با شناخت دقيق انديشه‏ها و عملكرد آن بزرگوار در طول حيات خويش - بويژه در دوران حكومت ايشان - به تعريف درستى از مفهوم تمدن اسلامى و حكومت دينى و شاخصه‏هاى آن دست‏يافته و با ايده‏اى روشن و انديشه‏اى پربار در صحنه گفتگوى تمدنها حضور پيدا كنيم.

/ 1