شرایط کارگزاران از دیدگاه نهج البلاغه (6) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شرایط کارگزاران از دیدگاه نهج البلاغه (6) - نسخه متنی

علیرضا انصاری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شرايط كارگزاران از ديدگاه نهج‏البلاغه( قسمت‏ششم)

عليرضا انصارى

در شماره‏هاى قبل با 14 خصوصيت كارگزار از ديد نهج‏البلاغه آشنا شديم. اينك دو ويژگى ديگر را مورد بحث قرار مى‏دهيم.

نظارت بر كارگزاران

نظارت بر عملكرد مديران حكومتى يكى ديگر از وظايف زمامدار جامعه است. هر چند چگونگى و شكل نظارت به حسب تحولات و شرايط جوامع متفاوت است; ولى اصل نظارت بر سياستگذارى و اعمال دولتمردان; از اصول پذيرفته شده در جوامع بوده، از اهميت ويژه‏اى برخودار است. واقعيت اين است كه برخى از مديران و كارمندان دولت‏با انگيزه الهى و خدمت‏به مردم، انجام وظيفه نمى‏كنند; از اين‏رو لازم است كه براى اين طيف ايجاد انگيزه نمود. يكى از راههاى ايجاد انگيزه براى خدمت صادقانه; نظارت دقيق بر عملكرد كارگزاران است.

بازرسى فعاليتهاى مديران سبب مى‏شود تا آنان با مردم برخورد مناسب نموده و وظايفشان را به صورتى شايسته انجام دهند و افراد ناصالح تصفيه شده، مسؤوليتها به افراد لايق واگذار شود. به طبع آن عدم نظارت بر عملكرد كارگزاران، نقش بنيادى در فساد مالى و ادارى دارد. تخلفات مالى و ادارى مديران حكومتى نيز از آفات نظام به حساب آمده، اصل نظام را زير سؤال مى‏برد. ناهنجاريهاى برخى از واليان سبب مى‏شود تا مردم نسبت‏به دولتمردان بدبين شده، و اعتمادشان را به كارگزاران از دست‏بدهند و مسلم است كه بى‏اعتمادى مردم نسبت‏به كارگزاران به عنوان عنصر تهديدكننده حكومت‏به شمار مى‏آيد. دقيقا با توجه به همين ضرورت است كه على(ع) بر عملكرد و رفتار واليانش نظارت مى‏كرد; چنانكه از نامه‏هاى آن حضرت به كارگزارانش; همانند نامه به عثمان بن‏حنيف (1) استفاده مى‏شود. نيز امام خطاب به مصقلة بن‏هبيره شيبانى; فرماندار «اردشير خره‏» كه، بيت‏المال را حيف و ميل كرده بود، فرمود: «خبرى از تو به من رسيده است كه باور كردنش بر من دشوار آمد; تو خراج مسلمانان را مانند گردو در ميان بستگانت و كسانى كه بر تو درآيند. از درخواست‏كنندگان و دسته‏ها و شاعران دروغگو، پخش مى‏كنى. به خداى سوگند كه دانه را شكافت و جان را آفريد، اين گزارش را دقيقا بررسى خواهم كرد و اگر آن را درست‏يافتم; البته خويش را نزد من زبون خواهى يافت ...» (2)

همچنين در دستورالعملى ديگر على(ع) به مالك دستور مى‏دهد كه با انتخاب بازرسان، بر عملكرد مديران و معاونان خود نظارت كند و مى‏نويسد: «... ثم تفقد اعمالهم و ابعث العيون من اهل الصدق و العرفاء عليهم فان تعاهدك فى السر لامورهم حدوة لهم على استعمال الامانة، و الرفق بالرعية و تحفظ من الاعوان فان احد منهم بسط يده الى خيانة جتمعت‏بها عليه عندك اخبار عيونك اكتفيت‏بذلك شاهدا فبسطت عليه العقوبة فى بدنه، و اخذته بما اصاب من عمله، ثم نصبته بمقام المذلة و وسمته بالخيانة و قلدته عار التهمة.» (3)

آنگاه به كارهاى آنها(كارگزاران)با دلجويى رسيدگى كن و مراقبانى پنهانى از اهل راستى و وفا بر كارگزاران بگمار; زيرا مراقبت پنهانى از كارهاى ايشان، انگيزه امانتدارى و مداراى آنان با مردم مى‏گردد. هميشه مراقب يارانت‏باش و اگر يكى از آنها دست‏به خيانتى گشود كه گزارشهاى مراقبان پنهان تو، همه بر آن اتفاق داشت، به همان گزارش بسنده كن و تازيانه كيفر بر تنش فرود آور و گريبانش را به خاطر اين كار بگير و به خاك مذلتش بنشان و داغ خيانت‏بر پيشانى و قلاده ننگ و بدنامى برگردنش‏بنه!

در اين نامه دو نكته بسيار مهم و قابل توجه وجود دارد:

يك: از نگاه على(ع) بازرسى در ساختار حكومتى از اهميت ويژه‏اى برخوردار است و از اين‏رو حضرت از ناظران به عنوان: «عيون‏» حكومت، يعنى چشمهاى دولت‏ياد مى‏كند. از طرفى بازرسان بايد صادق و شايسته‏ترين افراد باشند تا ضمن انجام وظيفه در معرض لغزشها قرار نگيرند.

دو: يكى از وظايف مهم زمامدار جامعه و رئيس دولت، تشويق و تنبيه دولتمردان بعد از بازرسى و مشخص شدن عملكرد آنان است. رئيس دولت‏بايد با مديران و واليان متخلف قاطعانه برخورد نموده، هيچگاه تحت تاثير جوسازى‏ها قرار نگيرد; و چهره اين طيف از كارگزاران را به مردم معرفى كند. همچنين رهبر بايد آن دسته از كارگزارانى را كه در ايفاى مسؤوليت‏خويش موفق هستند، تشويق نمايد; تا مردم از خدمات آنان قدردانى كنند. همان‏طورى كه على(ع) با كارگزاران متخلف برخورد نموده، (4) دولتمردان موفق را تشويق مى‏كرد. (5)

عبرت گرفتن

مطالعه زندگى انسانهاى ديروز براى انسانهاى امروز عبرت‏آميز است. همانگونه در قرآن كريم به اين عبرت‏پذيرى توجه خاص شده است. در برخى آيات بعد از بيان سرگذشت اقوام و شخصيتها مى‏خوانيم: «... فاعتبروا يا اولى الابصار» (6) پيامبر اسلام(ص) مردم را به عبرت‏پذيرى دعوت مى‏كرد و مى‏فرمود: «اغفل الناس من لم يتعظ بتغير الدنيا من حال الى حال‏» (7) غافلترين مردم كسى است كه از دگرگون شدن دنيا اندرز نگيرد.

على(ع) نيز با پيرورى از قرآن و رسول خد(ص) مردم را به عبرت‏پذيرى فرا خوانده، مى‏فرمود: «... و اتعظوا بمن كان قبلكم قبل ان يتعظ بكم من بعدكم ...» (8) ... و پيش از آن كه عبرت آيندگان شويد، از گذشتگان پند گيريد.

يكى از فرازهاى مهم در تاريخ، سرگذشت‏شيوه حكومت كارگزاران جوامع مختلف است. برخى از اين رهبران و دولتمردان آنگونه حكومت كردند، كه جوامع بشرى تا ابد مديون خدمات آنان خواهد بود. به اين خاطر ياد و خاطره آنان به بلنداى تاريخ به يادگار مانده، مردم از آنان به نيكى ياد مى‏كنند.

يكى از علل جاودانه ماندن اين طيف از رهبران بهره‏گيرى معقول از حكومت‏بوده است زيرا آنان از حكومت‏به عنوان امانت و ابزار در جهت عدالت، احقاق و ... استفاده كردند. دسته ديگر چنان حكم راندند كه جوامع بشرى همواره ثروت‏اندوزى، خودكامگى‏و جنايت آنان را در خاطر نگاه مى‏دارند و در وجدان خود هميشه اين طيف از كارگزاران را محاكمه كرده، از آنان به بدى ياد مى‏كنند به اين مناسبت مردم هنگام عزل يا مرگ آنان اظهار خوشحالى مى‏كنند.

با توجه به نقش اساسى عبرت‏پذيرى از سرگذشت كارگزاران است، كه على(ع) به مالك اشتر توصيه مى‏كند; تا از شيوه حكومتى دولتمردان مصر عبرت بگيرد كه: كارگزاران قبل از او چطور حكومت كرده و مردم در باره آنان چگونه قضاوت كرده‏اند. حضرت خطاب به مالك مى‏فرمايد: «... ثم اعلم يا مالك انى قد وجهتك الى بلاد قد جرت عليها دول قبلك من عدل و جور، و ان الناس ينظرون من امورك في مثل ما كنت تنظر فيه من امور الولاة قبلك، و يقولون فيك ما كنت تقول فيهم.» (9) اى مالك! بدان كه تو را با كشورى روبرو كرده‏ام كه پيش از تو، دولتهاى داد و ستم بسيار برگذشته‏اند. و بدان كه مردم به كارهاى تو همان‏گونه خواهند نگريست كه تو در كارهاى زمامداران پيش از خود مى‏نگرى و در باره تو همان خواهند گفت كه تو در مورد آنان حكم مى‏رانى.

دولتمردان جهان اسلام، بايد از توفيقى كه خداوند به آنان داده است و از فرصتى كه به دست آورده‏اند، به خوبى بهره گرفته، در راه خدا به بندگان خدا خدمت كنند كه اين گونه خدمات اعمال صالحى است كه براى هميشه خواهد درخشيد و جزايش پاداش خير خواهد بود. على(ع) با عنايت‏به اين حقيقت دولتمردانش را به انجام اعمال صالح فرا مى‏خواند و خطاب به مالك بن‏كعب ارحبى فرماندار «عين التمر» مى‏فرمايد: «... هميشه كار نيك انجام بده، زيرا كار و عمل فرزند آدم براى او محفوظ مى‏ماند و به آن پاداش داده مى‏شود ...». (10) همچنين حضرت مالك اشتر را به ذخيره عمل صالح اينگونه توصيه مى‏نمايد: در شهر از خود آثار نيكو به يادگار بگذار چنانكه حضرت فرمود: «... پس بايد محبوبترين اندوخته‏ها نزد تو، كردار نيك و عمل صالح باشد ...» (11) همچنين امام فرمود: «... و جميل الاثر فى البلاد ...» (12)

توصيه و نصيحت على(ع) به كارگزاران خود، در خصوص انجام عمل صالح و عبرت‏پذيرى; نصيحت‏بسيار مهم و آموزنده‏اى است; كه براى دولتمردان در همه دورانها كاربرد خواهد داشت. چه بسا كارگزارانى كه با بهره‏گيرى از حكومت اعمال صالح انجام داده، محبوب قلوب انسانها شده‏اند. چنانكه على(ع) خطاب به مالك مى‏فرمايد: دولتمردان با كردار نيكو بر زبانها جارى مى‏شوند. و مى‏فرمايد: «و انما يستدل على الصالحين بما يجرى الله لهم على السن عباده. فليكن احب الذخائر اليك ذخيرة العمل الصالح ...» (13) و تنها استدلال مردم به شايستگى شايستگان همان چيزى است كه خداوند بر زبان بندگانش جارى مى‏سازد. پس محبوبترين اندوخته‏ها نزد تو، كردار نيك و عمل صالح باشد.

در قرآن نيز عمل صالح موجب محبت‏بيان شده است: «ان الذين آمنوا و عملو الصالحات سيجعل لهم الرحمن ودا». (14) چه بسا دولتمردانى كه از قدرت سوء استفاده و ظلم و جنايت كرده‏اند. اين طيف از كارگزاران بعد از رسيدن به قدرت چنان فكر مى‏كنند كه گويا كرسى رياست هميشه براى آنان باقى خواهد ماند; غافل از اينكه، قدرت همان طورى كه امروز به آنان داده شده فردا پس گرفته خواهد شد.

1- ر.ك: نهج البلاغه فيض، نامه 45; نهج‏البلاغه شهيدى:317 و صبحى صالح:416.

2- ذاكرى، على‏اكبر، سيماى كارگزاران على بن‏ابيطالب امير المؤمنين(ع)، 1: 365; ر.ك: انساب الاشراف 2:389 و نهج السعادة 5: 154.

3- سياست و مديريت از ديدگاه امام على(ع): 81 - 82; ر.ك: فرهنگ آفتاب‏9:4737; سيماى كارگزاران در نهج‏البلاغه: 34; ترجمه نهج‏البلاغه شهيدى:333 و نهج‏البلاغه صبحى صالح: 435.

4- ر.ك: نهج‏البلاغه فيض: 961 و 955.

5- ر.ك: انساب الاشراف 2: 388; نهج‏البلاغه فيض: 960.

6- سوره حشر: 2; ر.ك: تفسير نمونه‏23.

7- سفينة البحار 2:146; ر.ك: تفسير نمونه‏13:336.

8- فرهنگ آفتاب‏7:3589.

9- سيماى كارگزاران على بن‏ابيطالب اميرالمؤمنين(ع) 1: 295; ر.ك: تاريخ يعقوبى 2: 205; نهج‏السعادة 5: 25 و انساب الاشراف 2:393.

10- همان.

11- نهج‏البلاغه صبحى صالح:427; ترجمه نهج‏البلاغه شهيدى:326; شرح نهج‏البلاغه ابن ابى‏الحديد17 - 18:23; فرهنگ آفتاب 8: 4514.

12- همان.

13- همان.

14- سوره مريم:96; ر.ك: تفسير الميزان 14: 112; مجمع‏البيان‏3: 532 -533.

/ 1