سيره امام علي(ع)
نويسنده: حجةالاسلام والمسلمين سيد احمد خاتمي
اشاره:
در چند مقاله گذشته به سيره امام علي(ع) درباره كارگزاران نظام اسلامي اشارهاي داشتيم و وعده داديم در اين زمينه به تفصيل سخن بگوييم ـ به ياري خداوند ـ در اين مقاله و مقاله آينده پيرامون موضوع فوق بحث مينماييم:
امام علي(ع) و كارگزاران
از ابعاد الهام بخش در سيره امام علي(ع) رفتار آن حضرت با كارگزاران حكومت است. اين بحث ميتواند الگويي زنده از رفتار نظام اسلامي را با كارگزاران ترسيم كند.
امام علي(ع) هفت گروه كارگزار داشت:
1ـ استانداران و فرمانداران؛
2ـ كارگزاران بيت المال؛
3ـ گردآوردان صدقات؛
4ـ بازرسان؛
5ـ قضات؛
6ـ كاتبان و دبيران؛
7ـ حاجبان و دربانان.1
فرهنگ خدمت گزاري
امام(ع) در مورد كارگزاران نظام اسلامي تأكيد داشت كه بايد فعالان نظام اسلامي با فرهنگ خدمتگزاري آشنا باشند و با اين فضاي فرهنگي در بدنه اداري قرار گيرند. اين فرهنگ ابعادي داشت كه اجمالاً آن را شرح ميدهيم:
1ـ امانت بودن مسئوليت
الف) اين كه كارگزاران مسئوليت را امانت تلقّي كنند (در اين زمينه در شماره199 همين مجله تحت عنوان بينش حكومتي از ديدگاه امام علي(ع) سخن گفتيم)
2ـ استبداد گريزي
ب ) كارگزاران حكومت اسلامي استبداد و ديكتاتوري نداشته باشند، براي آنان «خدا» مطرح باشد نه «من».
براي آنان اجراي «قانون» مهم باشد نه آن چه «من» ميخواهم.
خود را از مردم برتر و بافته جدا تافته ندانند.
امام علي(ع) در نهج البلاغه خطاب به مالك اشتر فرمود: «... ولاتقولنّ انّي مؤمّرٌ أمرٌ فاطاع فان ذلك ادغال في القلب و منهكة للدين و تقرّب من الغير...؛2 ... هرگز مگو كه مرا بر شما امير ساختهاند و بايد فرمان من اطاعت شود، زيرا چنين پنداري سبب فساد دل و سستي دين و نزديك شدن دگرگوني در نعمتها است.»
«... ايّاك و مساماة الله في عظمته والتشبه به في جبروته فانّ الله يذلّ كلّ جبّار و يهين كلّ مختال...؛3 ... بپرهيز از اين كه خود را در عظمت با خدا برابر داري يا در كبر و جبروت خود را به او همانند سازي كه خدا هر جبّاري را خوار و هر خودكامهاي را پست و بيمقدار ميسازد.»
مفهوم اين جملات هرگز نفي قاطعيت در اجراي قانون نيست، بلكه روح اين كلمات بلند مبارزه با روحيه ديكتاتوري، استبداد، خودمحوري كارگزاران نظام است. جالب اين جا است كه مولا به همان ميزان كه اين سفارش را به كارگزاران نظام اسلامي دارد، به مردم نيز سفارش ميكند ديكتاتور پرور نباشند، رفتار متملقانه و چاپلوسانه در برابر حكّام، هرچند «حاكم حقّ» نداشته باشند ـ كه رفتاري اين چنين ديكتاتورپرور است ـ . در يك كلمه هم ديكتاتوري منفي است و هم ديكتاتور پروري!!
امام علي(ع) در مسير حركتش به شام وقتي ديد كدخدايان شهر «انبار» به احترام حضرت برخوردي ذلّتآميز و متملقانه داشتند، به عنوان اعتراض فرمود:
«ما هذا الّذي صنعتموه؛ اين چه كار است كه ميكنيد؟»
گفتند: «خُلق منّا نعظّم به امراءنا؛ اين آدابي است كه در بزرگداشت فرمانروايانمان داريم!»
حضرت فرمود: «واللّه ما ينتفع بهذا امراؤكم و انّكم لتشقون علي انفسكم في دنياكم و تشقون به في آخرتكم؛ به خدا قسم با اين عمل زمامداران شما بهرهمند نميشوند و شما با اين كار در دنيا خود را به مشقّت ميافكنيد و در آخرت به بدبختي گرفتار ميآييد.»
«و ما اخسر المشقة و راءها العقاب و اربح الدعة معها الامان من النّار؛4 چه زيانبار است، مشقّتي كه در پي آن عذاب باشد و چه سودمند است آسودگي همراه با ايمني از عذاب خداوند.»
اين نمونه عالي، الگويي است براي همه كارگزاران نظام در جهت نفي روحيه چاپلوسي و تملّق در جامعه و نيز آموزشي به مردم كه اگر ميخواهند استبداد بر آنها حاكم نشود، استبدادپرور نباشند.
3ـ محبت و صميميت با مردم
ج ) بايد اساس و مبناي كارها، بر محبّت، صفا، صميميت و همدلي با مردم باشد. درست گفتهاند كه مردم در ادارات «ارباب رجوع»اند و كارگزاران بايد در خدمت مردم باشند.
«مردم گرايي» در فرهنگ اسلام به اين است كه كارگزاران نظام اسلام به مردم به ديد ارباب و سرور بنگرند و خود را خدمتگزار آنان. همان سفارشي كه پيوسته امام راحل(ره) به كارگزاران نظام اسلامي داشت و هم اينك مقام معظم رهبري ـ مدّظلّه العالي ـ بر آن تأكيد دارد.
امام علي(ع) اسوه حاكمان حق پيوسته حاكمان را به اين اصل سفارش ميكرده است:
به هنگامي كه حضرت، محمد بن ابي بكر را به استانداري مصر منصوب كرد، در نامهاي به او فرمود:
«فاخفض لهم جناحك و اَلِنْ لهم جانبك و ابسط لهم وجهك...؛5 بالهاي محبتت را براي آنها بگستر و پهلوي نرمش و ملايمت را بر زمين بگذار. چهره خويش را براي آنها گشاده دار.»
اين تعبير «خفض جناح» كنايه زيبايي از تواضع و محبّت و ملاطفت است؛ همان گونه كه پرندگان به هنگامي كه ميخواهند نسبت به جوجههاي خود اظهار محبت كنند، آنها را زير بال و پر خود ميگيرند و هيجان انگيزترين صحنه عاطفي را مجسّم ميسازند، آن ها را در مقابل حوادث و دشمنان حفظ ميكنند و از پراكندگي نگه ميدارند. همين ويژگي را بايد حاكم نسبت به مردم داشته باشد. نيز خطاب به مالك اشتر فرمود:
«واشعر قلبك الرحمة للرعيّة والمحبّة لهم واللطف بهم و لاتكونن عليهم سبعا ضاريا تغتنم اكلهم فانّهم صنفان اما اخ لك في الدين أو نظير لك في الخلق...؛6 مهرباني به رعيت و دوست داشتن آنها و لطف در حق ايشان را شعار دل خود ساز چونان حيواني درنده مباش كه خوردنشان را غنيمت شماري، زيرا آنان دوگروهند يا هم كيشان تو هستند و يا همانندان تو در آفرينش.
4ـ مردمي زيستن
د ) بايد كارگزاران نظام اسلامي در متن مردم باشند. خود را از مردم جدا نكنند، مستقيم درد دل مردم را بشنوند. مشكل خود را براي مردم بگويند، از مردم براي حل مشكلات مدد بگيرند. و اين سيماي يك حكومت مردمي مطلوب امام علي(ع) است سفارش حضرت به خدمتگزاران نظامش همين است. اين؛ يعني فرهنگ خدمتگزاري. حضرت به استاندار مكّه چنين ابلاغ كرد:
«... و لايكن لك الي الناس سفير الا لسانك و لا حاجب الاّ وجهك و لاتحجبن ذا حاجة عن لقائك بها فانها ان ذيدت عن ابوابك في اوّل وردها لمتحمد فيما بعد علي قضائها؛7 و ميان تو و مردم پيام رساني جز زبانت و حاجبي جز رويت نباشد. هيچ نيازمندي را از ديدار خود باز مدار، زيرا اگر در آغاز از درگاه تو رانده شود و سپس نياز او برآوري كس تو را نستايد.»
اين زيباترين ترسيم از پيوستگي حاكم با مردم است.
5 ـ برخورد يگانه با مردم
هـ ) حاكم بايد برخوردي يگانه با مردم داشته باشد. همه مردم را به يك چشم ديده، بدون دليل و بر اساس رابطه! كسي را بر ديگري ترجيح ندهد. اگر سخني از ترجيح است بايد بر اساس ضابطه و قانون باشد. نبايد حاكم به گونهاي عمل كند كه زورمداران، زرمداران، پارتي مداران! در او طمع كنند و در اين انديشه باشند كه راه نفوذي در او بيابند اين است كه مولا به كارگزاران خويش چنين سفارش ميكند!
«... واس بينهم في اللحظة والنظرة حتّي لايطمع العظماء في حيفك لهم و لاييأس الضعفاء من عدلك عليهم...؛8 و تساوي در بين آنها حتي در نگاههايت را مراعات كن (اگر يكي را به گوشه چشم نگريستي به ديگري رو در رو نگاه مكن) تا بزرگان از تو نخواهند كه بر ناتوانان ستم كني و ناتوانان از عدالت تو نوميد نشوند.
اين برخورد يگانه و قانونمند سبب ميشود كه مردم حكومت را پشتوانه خود بدانند و در بحرانها به يارياش بشتابند و در مشكلات مدد باشند. در سايه اين برخورد عادلانه است كه حكومت پايدار ميماند. كه گفتهاند «الملك يبقي مع الكفر و لايبقي مع الظلم؛ چه بسا حكومت با كفر بماند، اما با ظلم حكومت ماندگار نيست.»
امام علي(ع) از جمله حقوقي را كه براي مردم بر حكومت قائل است اين است كه:
«و ان تكونوا عندي في الحق سواء؛9 و اين كه در حق نزد من برابر باشيد.»
حضرت راز سقوط و بدبختي برخي از دُوَل گذشته را رواج حقكُشي در آنها ميداند:
«امّا بعد فانّما اهلك من كان قبلكم انّهم منعوا الناس الحقّ فاشتروه واخذوهم بالباطل فاقتدوه؛10 اما بعد آنان كه پيش از شما هلاك شدند دليلش اين بود كه مردم را از حقّشان محروم نمودند تا آن را با دادن رشوه به دست آورند، مردم را به راه باطل كشاندند و مردم هم از پي ايشان رفتند.»
وقتي مولا ميشنيد كه كارگزاري به جاي «حق مداري» «رابطه مدار» شده و از امتيازات حكومت براي دوستان و اقوام خويش استفاده ميكند، شديدترين برخوردها را با او ميكرد:
از اين نمونه برخورد حضرت با «مصقلة بن هبيره شيباني» است، حضرت گزارش خيانتي از او را داشت برايش نوشت:
از تو خبري به من رسيده كه اگر چنان كرده باشي، خداي خود را به خشم آوردهاي و امام خود را غضبناك كردهاي.
گزارش اين است كه تو غنايم جنگي مسلمانان كه به نيروي نيزهها و اسبانشان گرد آمده است و بر سر آنها خونها ريخته شده، به جماعتي از عربهاي قوم خود كه تو را اختيار كردهاند بخشيدهاي!
سوگند به خدايي كه دانه را شكافته و جانداران را آفريده، اگر اين سخن راست باشد از ارج خود نزد من فروكاستهاي و كفّه اعتبار خود را سبك كردهاي. پس حق پروردگارت را سهل مينگار، و خوار مدان، و دنيايت را به نابودي دينت آباد مگردان، كه در زمره زيانكارترين مردم در روز رستاخيز خواهي بود.
بدان كه مسلماناني كه در نزد تو هستند يا در نزد ما هستند سهمشان از اين غنيمت برابر است براي گرفتن سهم خود نزد ما ميآيند و چون بگيرند باز ميگردند.»11
اين يك نمونه از برخورد قاطع مولا با كارگزاران «پارتي مدار» است. اميد كه محور و الگوي كارگزاران نظام ما باشد.
و سرانجام ميزان قضاوت بندگان صالح خداست. بايد خدمتگزاران نظام اسلامي به گونهاي رفتار كنند كه بندگان صالح خداوند به آنان امتياز دهند. كه اين امتياز بالاترين امتياز است. نبايد براي آنان قضاوت «از خدابيگانگان» محور باشد كه آنان در صورتي امتياز ميدهند كه حكومت از خداوند و آرمانهاي الهي فاصله گيرد!
امام علي(ع) در نهج البلاغه خطاب به مالك اشتر فرمود:
«... و انما يستدلّ علي الصالحين بما يجري اللّه لهم علي السن عباده...؛12 و افراد شايسته را با آن چه خداوند بر زبان بندگانش جاري ميسازد، ميتوان شناخت.
* * *
اينها برخي از اموري است كه ميتوان با آن «فرهنگ خدمتگزاري به مردم» را محك زد. ادامه بحث را به ياري خداوند در مقاله آينده پي خواهيم گرفت.
1 ) ر. ك: سيماي كارگزاران علي بن ابي طالب اميرالمؤمنين علي(ع).
2 ) نهج البلاغه، نامه 53.
3 ) همان.
4 ) همان، كلمات قصار، كلمه قصار37.
5 ) همان، نامه 27.
6 ) همان، نامه 53.
7 ) همان، نامه 67.
8 ) همان، نامه 27.
9 ) همان، نامه 50.
10 ) همان، نامه 79.
11 ) همان، نامه 43.
12 ) همان، نامه 53.