صفات آزادگان از ديدگاه حضرت علي (ع) - صفات آزادگان از دیدگاه حضرت علی(ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

صفات آزادگان از دیدگاه حضرت علی(ع) - نسخه متنی

لقمان بایمتوف

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نگاه حوزه ـ شماره پياپي: 68ـ 65ـ اسفند 79

صفات آزادگان از ديدگاه حضرت علي (ع)

دكتر لقمان بايمت‌اف

عضو آكادمي علوم تاجيكستان

همگان بنده هستيم و همگان طوق اسارت بر گردن خود افكنديم:




  • هيچ گنجي بي‌درو بي‌دام نيست
    جز به خلوتگاه حق آرام نيست



  • جز به خلوتگاه حق آرام نيست
    جز به خلوتگاه حق آرام نيست



(مثنوي ـ دفتر دوم، 593)

آزادي هدف اصلي، معني حقيقي و راه‌پايان‌پذيري انسان آزاده در زمان است. اراده و اعتقاد آزادگان تعيين‌كننده امكان و سرعت ورود به راه آزادي است. اگر اراده و اعتقاد كسي قوي باشد، فتح آزادي برايش چندان كار مشكل نيست. اراده و اعتقادات را بايد استوار كرد. فقط اراده و اعتقاد مي‌تواند هرگونه موانع و وسوسه‌هاي نفس را درهم شكند و اگر اراده و اعتقاد نسبت به آزادي ضعيف باشد، شخص دچار موانع زيادي خواهد شد.

آزادگان اشخاص بااراده‌اند، در بر باور آنها قهرمان حقيقي و اصيل شخصي است كه آزادي را چون ايمان حفظ كرده است، در واقع هيچ مفهومي به اندازه آزادي براي انسان عزيز نيست و به اندازه آن انسان را سعادتمند و آزاد نكرده است.

آزادي و آزادگي از عزيزترين و عظيم‌ترين ابعاد وجود آدمي است. عملي شدن آرمانهاي انسان و برقرار شدن همه‌گونه شرايط رشد و كمال خرد بسته به آن دارد.

برخي از متفكرين و روشن‌فكران برداشتهاي ناقص از انديشه‌هاي سياسي و ايدئولوژيك اسلام دارند و مي‌پندارند كه دين اسلام با آزادي ناسازگار است. در حالي كه دين براي هدايت بشر نازل شده و آزادي را بشارت مي‌دهد. از ديدگاه اسلام آزادي بستر شكوفايي انسان است. اسلام از يك سوي انسان را به شكوفايي بامعني عميق و دامندار فرامي‌خواند و از سوي ديگر معني حقيقي آزادي را بازگو مي‌نمايد.

اصل آزادي با معني عرفاني‌اش قبول و باارزش است. وجود انسان بدون آزادي بردگي است و اين بردگي برابر مرگ.

دين اسلام هرگونه بندگي براي غير خدا را محكوم مي كند و اين خود نهايت آزادي و حمايت از آزادي است. بايد به خاطر داشت كه هرچه باعث نقص و ضرر بر آزادي و اراده و اختيارات انسان مي‌شود، در اسلام پذيرفته نيست.

پيامبر خدا محمد (ص) فرموده‌اند كه «ضرر آوردن به ديگري جايز نيست.»

بر اساس آموزه‌هاي اسلامي انسان آزاد آفريده شده است و انتخاب اراده و افعال و اعمال براي انسان آزاد است. اين از مهمترين نكاتي كه اسلام در بازگوي كردن معني حقيقي آزادي تكيه مي‌نمايد. از نكات مهم قرآن درباره آزادي اين است كه اين كتاب الهي بارها تأكيد مي‌كند كه همه پيامبران و اولياء الهي براي آن فرستاده‌ شده‌اند كه زنجيرهاي جهالت را از گردن عقلهاي انسان بيرون بيندازند و باورها و اعتقادات انسان را از بند عقايد باطل، خرافات و سرابهاي فريبنده نجات بدهند. در آيه 157، سوره «اعراف» آمده است:

«و يضع عنهم اصرهم و الاغلال التي كانت عليهم».

(پيامبر آمده است تا) بارها سختيها و فشارها) و زنجيرها را كه بر دوش انسان سنگيني مي‌كند بردارد.

حضرت علي (ع) نيز فرموده است:«بنده ديگري مباش، چراكه تو را خدا آزاد آفريده است.» (نامه 31).

از ديدگاه قرآن و نهج‌البلاغه، آزادي با آفرينش جهان، انسان و خدا در ارتباط است. انسان آزاد آفريده شده، پس وي مختار است و آزادي به معناي واقعي گوهر انسان است.

از ديدگاه اسلام آزادي نعمت عظيم و نفيس خداداد است.

فطرت انسان و خلقت آن از ازل همراه آن بوده است. انسان آزاد خلق شده، و نبايد عبوديت و بندگي ديگران را بر گردن نهد آزادانديشي حضرت علي (ع) اين مطلب را به خوبي مي‌نماياند. وي خوب مي‌داند كه آزادي آرمان روح است و خوب احساس مي‌كند كه همين آرمان راه نجات را براي سعادت انسان و وجود او هموار مي‌سازد.

از نظر امير‌المؤمنين اعتقاد و ايمان به خدا مساوي است به آزادي و آزادگي.

امام علي (ع) به عبادت و خدا عشق مي ورزد. از ديدگاه وي اطاعت و عبادت از عشق مايه مي گيرد، عشق‌ هادي عبادت عاشق است. اطاعت و عبادت خداوند كار مقدس همه عاشقان و آزادگان است. راه تعيين‌كننده اين‌گونه آزادي فقط و فقط عشق است و عشق حقيقي هيچ‌گاه كسي را فريب نمي‌دهد و نيز هيچ‌گاه به پاي «غير» سر نمي‌گزارد. عشق و آزادي همراهند. همين عشق پاك است كه انسان را به راه آزادي هدايت مي‌كند و تعالي مي‌دهد.

حضرت علي (ع) الگوي عاشقان و آزادگان است. وي در زندگي خويش نه‌تنها مغلوب «غير» نشده است، بلكه آزادي و آزادگي را جزء ذات و خلقت انسان دانسته و آن را پاس داشته است. اعمال و افعال آزادگان نشان مي‌دهد كه انسان بايد حريم آزادي را پاس دارد تا كسي به اين حق نادر تجاوز نكند.

آزادي به اين معني كه انسان به هر نوع كه دوست دارد، زندگي كند و كسي او را از خواسته‌ها و آرزوهايش باز ندارد. آزادي مطلق است و بي‌بند و باري و يعني رهايي از هر‌گونه قيد و بند.

آنهايي كه اين نوع آزادي را مطرح مي‌كنند، منظورشان آزاديي مي‌باشد كه طبق آن شخص كاملاً خودسرانه عمل كند و براي افعال و اعمالش مانعي پديد نيايد. اين نوع آزادي در منطق عقل سالم نمي‌گنجد و قابل پذيرش هم نيست، چون اين نوع آزادي ارزش‌هاي انساني و آزادي حقيقي را بدنام مي‌كند،و او را به عالم حيواني و پست‌تر از آن مي‌كشاند.

آزادي انسان حقيقي مطابق با فطرت اصيل انساني است و در محدوده قواعد و قوانين پذيرفته شده، برقرار است. قوانيني كه مطابق فطرت انسان است، اين‌گونه قوانين مي‌تواند شرايط لازم را براي آزادي و آزادگي آماده نمايد. بايد در جامعه شرايطي فراهم آيد كه همگان يكسان بتوانند از امكانات و قوانين استفاده ببرند. پس آزادي از هرج و مرج متفاوت است، بلكه عملكرد انسان در محدوده قوانين پذيرفته شده است و اين‌گونه است كه نظم ايجاد مي‌شود و شرايط براي رشد و كمال انسان مهيا مي‌گردد.

انسان آزاده همان انسان كامل است، همان انساني كه فروتن است. روح اين‌گونه انسان هميشه آزاد و بالا و سرشتش هم تابع همين روح بالا و آزاد است. چشم نفس را كور كرده، اسير دنيا و منال نيست، آزاد از همه‌چيز است.

خوب مي‌داند كه همه چيز دنيا امانت است. دنيا هدف‌ نيست بلكه گذرگاهي است، و آزادي در تسلّط بر نفس است.

انسان آزاده از «كرامت نفس» برخوردار است. امام علي (ع) به اين نكته توجه بيشتري داده در بسياري از نامه‌هاي خود بر عزت نفس تأكيد كرده است. در نامه 31 آمده است:

«خود را گرامي دار از اين‌كه به پستي‌ها تن دردهي،اگر‌چه آن پستي‌ها تو را به مقصودت برساند. تو نمي‌تواني در برابر آنچه از شخصيت خود مي‌دهي، عوضي بدست آوري. بنده ديگري مباش، چراكه خدا تو را آزاد آفريده است.»

امام علي (ع) مي گويد:«اي انسان‌ها بياييد كارنامه حيات خود را ورق بزنيد تا ببينيد اوراق آن را چگونه منقوش نموده‌ايد؟! بياييد بررسي كنيد كه كتاب نفس خود را با چه مطلبي پر نموده‌ايد؟! آيا در برگ برگ وجود شما نوشته شده؛ كه در فلان روز، فلان خيانت را كردم و در فلان روز فلان خيانت را مرتكب شدم؟ روز گذشته از صبح تا به شام سرگرم هوسراني بودم و امروز نيز به ظلم و بيعدالتي روز خود را گذراندم يا آنكه اينچنين نبوده است، بلكه در هر صفحه اي از صفحات كتاب وجود شما آثاري از نيكي و تقوا، عدالت و حق‌جويي بچشم مي خورد؟

بياييد اين كتاب را همواره ورق بزنيد تا اگر لكه ننگي بر صفحه اي از صفحات آن نشسته است، قبل از آن‌كه اين كتاب را ببنديد آن را با آب توجه شستشو دهيد.»

در خطبه 90 آمده است:

«اي بندگان خدا پيش از آنكه رفتار و كردار شما مورد ارزيابي قرار گيرد خود را بسنجيد.»

بعد از قرآن، «نهج‌البلاغه» بر كنترل هواي نفس و دوري از خودپرستي تأكيد فراوان دارد. زيرا نفس انسان را مي فريبد و او را نسبت به حيات اخروي بي‌اعتنا مي‌كند. دنيا از نظر قرآن و «نهج‌البلاغه» كشتزار حيات اخروي است، و دنياي جدا از آخرت چيزي جز كالاي فريبنده نيست. (آل‌عمران،ر15)

«جز بازي و سرگرمي نيست.» (انعام،ر 32).

حضرت علي (ع) هرچه غير از خدا را سدّ راه رشد و كمال مي‌داند و بر محاسبه نفس تأكيد مي كند، زيرا اين كار سبب مي‌شود تا آدمي مواظب اعمال و رفتار خود باشد ناشايسته‌اي از او سر نزند. تنها اين‌گونه انسانها به مقصودشان خواهند رسيد.

در نظر امام علي (ع) شناخت قدر و منزلت انسان نشانه تعالي است. انساني كه قدر و منزلت خود را نشناسد جاهل و اسير جهالت است و آزاد نيست.

«شخص دانا و عالم كسي است كه قدر خود را بشناسد و براي جهل و ناداني انسان همين بس است كه از قدر و منزلت خويش بي‌خبر ماند.» (خطبه 103)

عارفان و متفكران و فيلسوفان اسلامي بر آزادي عقل و خرد و اراده انسان تأكيد فراوان دارند، حضرت علي (ع) مردمان را به عقل و خردگرايي فرا مي‌خواند. طبق نظر امير‌المؤمنين دشمن عقل هوا و هوس است. عقل انسان را از زشتي‌ها و بدي‌ها باز مي‌دارد . انسان با عقل مي تواند راه درست را انتخاب نمايد و با عقل مي‌شود به راه عشق درآمد.

به گفته حضرت علي (ع) «عقل تاريكي‌ها و فروبستگي‌ها‌ي را روشن مي‌كند.» انسان بدون عقل از انسانيت خارج است. عقل تأمين سعادت دنيوي، و عشق براي رسيدن به سعادت ابدي. و اين از اهميت عقل در خوش‌فرجامي انسان نمي‌كاهد، زيرا خدا انسان را چنان آفريده تا خود مسؤول تمام اعمال خود باشد. در انتخاب راه و روش انسان آزاد است و اين بر آزادگان پوشيده نيست و آنها خوب مي‌دانند كه در ذات بشر گرايش به آزادي، آزادگي، عدالت و عدالت‌جويي، سعادت، برابري و ... موجود است. آقاي دكتر رضا اكبريان درست مي‌گويد: «از مسأله مهمي در باب آزادي، يعني آزادي اجتماعي به مثابه يك حق انساني براي انديشيدن، گفتن، انتخاب كردن و از اين قبيل، همواره در كتاب و سنت تجليل شده است.»

آري، در صراط، انتخاب، عقل نقش مهمي دارد. عقل و هوس‌گريزي مترادف آزادي است. شخص آزاده هميشه خردگرا است، همان‌گونه كه امام علي (ع) در زندگي اش خردگرا بود و در خود دشمن عقل را مغلوب كرده بود.

يكي از صفات آزادگان در نگرش آنان نسبت به مرگ بروز مي‌يابد، آزادگان مرده اند براي زيستن و زيسته‌اند براي مردن. آنها خوب مي‌دانند كه مرگ سرنوشت همگان است. پوشيده نيست كه هر‌چه زنده است، سرانجام بايد بميرد. انسان آزاده حيات را در نام جاويد و آثار نيك مي داند نه در عمر طولاني، و هميشه به ياد مرگ است. ياد مرگ در نظر او همان ياد خدا است.

بندگي و آزادگي در اثر چنين يادآوري حاصل مي شود.

حضرت علي (ع) به عنوان عارف و عاشق خاطر‌نشان مي‌كند كه راه ما از اين دنيا بر آن دنياست، براي رفتن آمده‌ايم نه براي ماندن. مرگ هديه‌اي ارزنده براي هستي، براي انسان،و ديگر موجودات زنده، است. مرگ قدر زندگي را مي‌نماياند. نيك‌روي است نه زشت و قاتل. مرگ به هيچ‌وجه وحشت نيست. مرگ است كه حيات را از نومي‌سازد، زندگي بدون مرگ معني ندارد و هيچ است. حضرت علي (ع) تأكيد مي نمايد كه انسان آزاده نبايد مرگ را محكوم نمايد، چون مرگ خود گنج معني‌هاست.

امير‌المؤمنين بارها تأكيد مي‌نمايد كه «به ياد مرگ باشيد» و از بانگ رحيل غافل مشويد. مي‌فرمايد: «چه‌گونه از آن غفلت مي كنيد در حالي كه آن از شما غافل نيست» (خطبه 188) .

در نظر امام علي (ع) هر كه از مرگ، آگاه است ظلم بر خود و بر ديگران نمي‌كند و آنهايي كه ياد مرگ نمي‌كنند، حيات خويش را نابود مي‌سازند و خود محو مي شوند. جايي كه زندگي هست مرگ هم آنجاست. مي توان گفت؛ اگر انسان حيات را به نيستي دهد، پس او در حقيقت مرگ را كشته است. مرگ آغاز راه جديدي است به ملك جاوداني. مرگ هشدار دهنده زندگي است و به اين خاطر هوشيار بايد زيست، چون هر كس كه رفت باز نگردد.

حضرت علي (ع) به عنوان شخص آزاده مرگ را هلاكت نمي داند، بلكه آن را بيدار شدن و مشاهده حقايق مي‌شناساند و آخرين كام عاشقان.

به اين ترتيب آزادي از ديدگاه امام علي (ع) نه تنها آرمان بشري كه وسيله‌اي براي دستيابي به سعادت است. يكي از رسالتهاي بزرگ پيامبران است كه براي سعادت انسان فرستاده شده‌اند. قرآن و سنت پيامبر (ص) اصل آزادي را از اصول اساسي و مهم زيست‌ انساني مي‌داند و لازم براي هر فرد مؤمن و مسلمان.

امام علي (ع) به آزادي و آزادگي احترام مي گذارد و پذيرش آزادي مشروط را عين آزادگي مي‌داند. از ديدگاه امام علي (ع) اصل پذيرفتن آزادي در اين است كه افعال و اعمال انسان در زندگي از مدار انسانيت خارج نشود. اين نظر درست شبيه گفته‌هاي فيلسوف اروپايي كرزون است كه مي گويد: «آزادي حقيقي آن نيست كه هرچه ميل داريم انجام دهيم بلكه آن است كه آن‌چه را حق داريم انجام دهيم.» اين‌جاست كه اسلام حق مؤمن را در حدود قواعد لازم و شرعي محدود مي كند، اين محدوديت بدين جهت است كه در زندگي‌ از ارزش‌هاي والاي انسان كاسته نشود.

براستي كسي كه در زندگي‌اش مي خواهد انسانيت و ارزش‌هاي انساني را حفظ نمايد، آيا حق دارد در تمامي افعال و اعمال خود آزاد باشد؟ مسلم پاسخ منفي است، شخص اگر حقيقتاً آزاده باشد، تنها به صورت مشروط آزادي عقلاني را مي‌پذيرد بلكه پاسدار آزادي انسان و انسانيت خويش مي‌شود. بر اين اساس است كه برخي مي گويند، از اين رو دين هيچ‌گاه در صدد حذف تحديد آزادي اصيل انساني نبوده است.

خداوند همزمان با آفرينش آدم، فرمان آزادي به دستش داده است و از اين رو است كه انسان همواره در جستجوي آزادي گمشده‌اش مي‌گردد، از نظر قرآن و امام علي (ع) بيرون جستن از قيد نفس و هوس و آراستگي به معرفت انساني است.

آزادي از نظر حضرت علي (ع) فطري است. انسان پاك آزاد است. صفات آزادگان همان صفات انسان كامل است. از اين رو آزادي ارزشمندترين وديعه الهي است. طبق نظر امير‌المؤمنين انسان بايد در راه زندگي آزاده باشد و آزاده حقيقي كسي است كه نفس را با مدد عقل تابع خود نمايد و پشت آن را در هم‌شكند.

انسان آزاده زندگي و مرگ را گرامي مي‌داند. عبادت آزادگان عاشقانه است. براي آزادگان شناخت قدر و منزلت خودنشانه تعالي است. اگر كه نشناخت، جاهل و اسير است. آزادگان ذاتاً از كرامت نفس برخوردارند.

حضرت علي (ع) مي‌فرمايد كه شرط اساسي انسان آزاد، گفتار حق، راستي، فروتني، شكيبايي، نيكوكاري، است. انسان آزاد به خدا عشق مي‌ورزد. هميشه در جست‌وجوي علم و دانش است، به سوي خدا و به سوي بهشت آزادي گام برمي دارد. آزادي از ديدگاه امير‌المؤمنين آزادي عرفاني، آزادي روح است...

منابع و مأخذ

ـ قرآن كريم

ـ نهج‌البلاغه

ـ مرتضي مطهري. انسان در قرآن. انتشارات صدرا. قم.

ـ مولانا جلال‌الدين بلخي، مثنوي معنوي، دفتر دوم.

ـ انسان كامل از ديدگاه نهج‌البلاغه مؤسسه‌ي مكاتباتي اسلام‌شناسي. تهران، 1362.

ـ خلاصه مقالات همايش آزادي و تحقق آن در جمهوري اسلامي ايران. دانشگاه تربيت مدرس. ارديبهشت 1370.

ـ سيد جواد امام جمعه زاده. آزادي در اسلام. خلاصه مقالات همايش آزادي... ص 48 ـ44.

ـ مسيح الله جمالي. تأملي در معناي آزادي. خلاصه مقالات همايش آزادي... ص 60 ـ 56.

ـ رضا اكبريان. مباني فلسفي آزادي در اسلام. خلاصه مقالات همايش آزادي... ص 17ـ14.

ـ علي رباني گلپايگاني. پژوهشي درباره دين و آزادي. خلاصه مقالات آزادي ... ص42ـ39.

ـ آية الله محمد هادي معرفت. مفهوم آزادي از ديدگاه اسلام. خلاصه مقالات همايش آزادي. ص13ـ12.

ـ غلامحسين يوسفي، روانهاي روشن. انتشارات بهنگار تهران،1369.

ـ سيد محمد خاتمي، علي‌ابن‌ابيطالب (ع) و حرمت انسان، كيهان فرهنگي، 1380 آذر، ص25ـ22.

ـ فتح‌الله عباسي، كرامت و آزادي از ديدگاه امام علي، كيهان فرهنگي،1380، آذر، ص 113ـ111.

ـ بايمت‌اف، لقمان، حكمت مرگ، كيهان فرهنگي، 1376، اسفند، شماره 140، ص23ـ22.

/ 1