بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
3 . مردم اين شهر به ويژه برخي از اصحاب ، كساني چون عبداللّه بن عمر ، سعد بن ابي وقاص ، محمد بن مسلمه ، زيدبن ثابت و بسياري ديگر ، كوچكترين علاقهاي به امام نداشتند و خود را مجتهدتر از آن ميدانستند كه سخن امام را بشنوند .4 . رفاهطلبي فزون از حد مردم اين شهر كه در دوره خلفاي پيشين به آن مبتلا شده بودند ، روحيه جنگي براي آنان باقي نگذاشته بود . عمر و به ويژه عثمان با اعطاي امتيازات بسيار به چهرههاي مشهور و مهم دوران جاهليت ، كه ايمان آنها براي بسياري مشكوك بود ، حمايت قريش را جلب كردند .اعطاي فرمانروايي ايالات مهم شام به يزيد بن ابيسفيان و بعد به برادرش معاويه توسط عمر و فرمانروايي كوفه به وليدبن عقبة بن ابي محيط و سعيد بن عاص توسط عثمان ، - كساني كه پدرانشان از سران قريش بوده و توسط علي عليهالسلام كشته شده بودند - از اين موارد بود .اينها كارهايي بود كه علي عليهالسلام به محض رسيدن به خلافت بر بطلان آنها رأي داد و چنين افرادي را از حكومت بر مسلمانان بركنار كرد . بنابراين بيشتر مردم مكه و مدينه طرفدار خلفاي گذشته بودند و ميانه چنداني با آن حضرت نداشتند . طبيعي است كه علي عليهالسلام نميتوانست در ميان چنين مردمي حكومت خود را قوام بخشد .5 . در طول بيست و پنج سالي كه از رحلت پيامبر ميگذشت به تدريج مردم از آن تحول معنوي و الهي كه در اثر تعليمات آن حضرت ، پيدا كرده بودند ، دور شدند . بسياري از مردم در زمان پيغمبر صلياللهعليهوآله به دليل اسلام ، مقابل اقوام و خويشان مشرك خود ميايستادند و بارها اتفاق ميافتاد كه پسر در برابر پدر و برادر مقابل برادر در جنگهاي صدر اسلام قرار ميگرفتند . اما به هنگام خلافت اميرالمؤمنين عليهالسلام با اين كه همه مسلمان بودند ، به اندازهاي دگرگون شده بودند كه به علي عليهالسلام به عنوان قاتل پدر و برادر و يا افراد عشيره خود مينگريستند ، و از اينرو نميتوانستند رهبري او را بپذيرند و برخلاف آنچه در بيعت با سه خليفه قبل انجام دادند (و همه به اتفاق بيعت كردند) عدهاي كه در ميان آنها افراد سرشناسي ديده ميشد ، از بيعت با آن حضرت خودداري كردند . بسياري از كساني هم كه به پيروي از مردم و از روي اكراه بيعت كرده بودند ، چندي بعد از اطاعت خودداري ورزيدند .به نظر ميرسد بيشتر در زمان خلافت عمر ، كه خود معترف بر لياقت و شايستگي علي عليهالسلام براي خلافت نسبت به تمام اصحاب پيغمبر بود و توسط او در اذهان مردم دلاوريهاي علي عليهالسلام مورد خدشه قرار گرفت ، چنين القا شد كه قريش زير بار خلافت او نميرود .62از طرف ديگر زبده مردم مدينه هم از آن شهر مهاجرت كرده بودند . از اينرو است كه وقتي اميرالمؤمنين عليهالسلام از مدينه به قصد رويارويي و نبرد با پيمانشكنان حركت كرد ، تعداد كل مردمي كه از مدينه ، مركز خلافت ، با او راهي جبهه بصره شدند ، بيش از چهارصد يا هفتصد نفر نبودند . ثقفي از عروة بن زبير روايت ميكند كه گفت : «شنيدم علي بن الحسين (امام سجاد عليهالسلام ) ميفرمود : بيست مرد در مكه و مدينه نيست كه ما اهلبيت را دوست بدارد .»63به طور كلي بايد گفت مشكلاتي كه اميرالمؤمنين در اين زمان با مردم مدينه داشتند ، دقيقا شبيه به همان شرايطي است كه پيامبر در رويارويي با مردم مكه ، در پيش روي ميديد . اگر آن زمان خائنان به پيامبر يهوديان و چهرههاي شناخته شده آنان بودند ، در اين زمان مخالفان امام در ميان مردم مسلمان و همنام با آنان ميزيستند و از تمام جزئيات و اسرار آنان اطلاع داشتند و لذا انتخاب مدينه به عنوان مركز خلافت به عبارتي قرار دادن تمامي اسرار نظامي و سياسي در دست دشمنان و قرار دادن حكومت در معرض سقوط و از همپاشيدگي بود .
عوامل برتري كوفه بر ساير نقاط
1 . از نظر اقتصادي ، سواد عراق مهمترين منبع درآمد اين خطّه بود . به علاوه خراج و جزيه فراواني از ايران و عراق به دست مسلمانان بود كه ثروتي بياندازه محسوب ميشد .2 . كوفه از نظر كثرت جمعيت و نزديكي به مناطق پرجمعيت ، توانايي مقابله با هر تجاوزي را داشت .3 . تعداد بسياري از صحابه و برگزيدگان آنها در كوفه حضور داشتند ؛ هنگام ورود خالد بن وليد به عراق در زمان ابوبكر ، عدهاي از صحابه در سپاه او حضور داشتند كه بعدا با اعزام سپاه ديگري به فرماندهي ابوعبيد ثقفي در جنگ خيبر (گرچه بعد از شكست در آن جنگ عدهاي از آنها به مدينه بازگشتند) و به خصوص با اعزام سپاه سعد وقاص ، شمار بسياري از اصحاب پيامبر صلياللهعليهوآله وارد عراق و به ويژه منطقه كوفه شدند . پس از بناي كوفه نيز هشتاد تن از صحابه در سال 18 هجري وارد كوفه شدند .64 همچنين هنگامي كه عمار ياسر به حكومت كوفه گمارده شد ، عمر ده تن از برگزيدگان اصحاب را همراه او به كوفه فرستاد - بدينگونه در سال 36ه·· . كه اميرالمؤمنين عليهالسلام به منظور رويارويي با ناكثين از مدينه حركت كرد ، چهارصد صحابي از مهاجر و انصار ، كه هفتاد نفر از اصحاب بدر در ميان آنان بودند ،65 پس از جنگ جمل با حضرت در كوفه فرود آمدند ، تنها در جنگ صفين ، دو هزار و هشتصد تن از صحابيان مقيم كوفه همراه علي عليهالسلام بودند .66 در واقع كثرت حضور اصحاب با سابقه پيغمبر صلياللهعليهوآله در كوفه بيش از هر نقطه ديگر عالم اسلام بود و از اينرو «كوفه» نسبت به ساير شهرهاي معتبر جهان اسلام (حتي مدينه) موقعيت ممتازي يافته بود .4 . عمده سرشناسان عرب در اين منطقه سكنا گزيده بودند ؛ در ميان مهاجران به كوفه ، گذشته از صحابه ، بسياري از قبايل حجاز نيز به همراه سرشناسان و مشاهير آن قبيلهها به كوفه آمدند . از اين مهمتر مهاجرت برگزيدگان يمن و قبيلههاي مشهور آن خطّه از هنگام جنگ قادسيه بود كه به عراق آمدند و پس از بناي كوفه در آن شهر سكنا گزيدند ، به گونهاي كه اكثريت اهالي عرب شهر را اينان تشكيل ميدادند .نكته مهم و قابل توجه در مورد يمنيها اين است كه بيشتر آنها از قبل با اميرالمؤمنين عليهالسلام آشنايي داشتند ، زيرا آن حضرت در سال هشتم و يا دهم هجرت از طرف پيغمبر صلياللهعليهوآله مأمور تبليغ اسلام در يمن گرديد و تبليغات او بود كه اهل يمن را مسلمان كرد . حضور چند ماهه علي عليهالسلام در آن ديار ، دوستداراني براي او پديد آورد كه بعدها از ياران برجسته او شدند ، كساني همچون مالك اشتر و كميل بن زياد و حارث همداني و . . .همچنين از منطقه حضرموت و ديگر مناطق مجاور يمن نيز نخبگان و ملوكي به كوفه نقل مكان كرده بودند .675 . كوفه از نظر جغرافيايي تقريبا در قلب عالم اسلام آن روزگار واقع و بر ايران ، حجاز ، شام ، مصر و جزيره ، مشرف (و تقريبا در يك فاصله) بود . موقعيت آن از بصره كه به دريا نزديك ، و امكان هجوم خارجي از راه آب بدان زياد بود ، بهتر مينمود .6 . كوفه از نظر موقعيت نظامي و تعداد دلاوران در وضعيت مطلوبي قرار داشت ؛ در مبحث بناي كوفه گفته شد كه كوفه به عنوان اردوگاه بزرگ نظامي اسلام و به منظور ادامه فتوحات مسلمانان در ايران و سرزمينهاي ماوراي آن تأسيس گرديد . گرچه شهر فسطاط در مصر و بعدها قيروان در افريقيه نيز به منظور گسترش فتوحات مسلمانان در غرب عالم اسلامي بنا شد ، ولي هيچ يك اهميت كوفه و بصره را نيافتند . در اين ميان كوفه سرآمد شهرهاي مهم و برجسته مسلمانان شده بود ، زيرا مركز دلاورترين و شجاعترين رزمندگان مسلمان شد كه شجاعت آنها مورد اتفاق عالم اسلام بود . كوفيان نيز از اين بابت به خود ميباليدند ؛ حتي در زمانهاي بعد در تفاخر نسبت به ساير نقاط مملكت اسلامي ، خود را فرزندان ذات السلاسل و قادسيه ميناميدند و از اينرو بر بصره و بصريان برتري داشتند . البته جاي اين تفاخر هم بود ، زيرا اگرچه سپاه بصره در آغاز نيمي از ايران و كمي بعد ، خراسان و طخارستان و . . . را فتح كرد ، ولي ابتدا اين سپاه كوفه بود كه با پيروزيهاي چشمگير و مكرر در عراق و فتح پايتخت امپراطوري ساساني و سرانجام پيروزيهاي بزرگ نهاوند (فتح الفتوح) توانست ابّهت و اقتدار شاهنشاهي ساساني را در هم شكند و پيروزيهاي سپاه بصره را تضمين كند . در واقع بصريان به فتح شهرها و ايالتهايي موفق شدند كه بدون مدافعان قدرتمند مانده بودند . لازم به ذكر است كه بيشتر سپاه كوفه و بصره به ويژه فرماندهان و چهرههاي شاخص آنها پس از دستيابي به هدفهاي خود در جنگها و فتوحات به پايگاه خويش بازميگشتند و اگر فرمان جنگ جديدي صادر ميشد ، مجددا به منطقه مورد نظر اعزام ميگرديدند .