علی کیست؟ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

علی کیست؟ - نسخه متنی

محمد جواد مغنیه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

على يك انسان بزرگ


على "ع" يك شخصيت عاليقدر، كه در همه ابعاد و خصوصيات انسانيش حتى در زندگى داخلى و دوره ى كود كيش بر جسته و ممتاز است.

وى مسلمان اول [ طبقات الكبرى، ج3، ص21 ؛ خصائص، ص2؛ مستدرك حاكم، ج3، ص136؛ ذخائر العقبى، ص58؛ اسد الغابه، ج4، ص17؛ ارجح المطالب، ص390؛ ينابيع المودة؛ ص61؛ مناقب خوارزمى، ص34. ] و مجاهد نخستين در راه اسلام بود. هميشه رو در روى كمشكشهاى تلخ و دردناك، بر ضد دشمنان ''اسلام'' قرار داشت. جانش با جان پيامبر "ص" پيوند خورده، حياتش با زندگى پيشواى بزرگ در آميخته بود.

على "ع" تنها كسى بود كه در خانه ى خدا چشم به جهان گشود و در خانه ى رسول خدا "ص" در سايه ى حمايت و تربيت آن حضرت، نشو و نما كرد. [ فصول المهمه، ص32؛ مناقب خوارزمى، ص17. ]

على "ع" بيست ساله بود در رختخواب رسول خدا "ص" آرميد و خطر يك مرگ حتمى و قطعى را خونسردانه استقبال كرد. [ فصول المهمه، ص46؛ تذكرةالخواص، ص34؛ ينابيع المودة، ص105، مناقب خوارزمى، ص74 -73. ]

على "ع" بيست و شش ساله بود كه در جهاد بدر با عتبه و شيبه و وليد و سلحشوران
بطحا به مبارزه ى تن به تن پرداخت و در جهاد احد همچون پروانه دور رسول خدا "ص" مى چرخيد و در جهاد احزاب عمروبن عبدود را به خاك و خون فرو غلطانيد.

على "ع" در طول تاريخ، تنها انسانى است كه در ابعاد مختلف و حتى متناقضى كه در يك انسان جمع نمى شود سر آمد مردم است.

مانند يك كارگر ساده با دست و پنجه اش خاك را مى كند و در آن سرزمين سوزان، قنات حفر مى كند.

مانند يك حكيم مى انديشد.

مانند يك بنده ى ذليل در مقابل خدا مى ايستد.

مانند يك قهرمان، شمشير مى زند.

مانند يك سياستمدار، رهبرى مى كند.

مانند يك معلم اخلاق، مظهر و سر مشق فضايل انسانى براى جامعه است.

يك پدر دلسوز و مهربان است.

يتيم نواز است.

امام و جانشين رسول خدا "ص" است.

محبوب خدا است.

على "ع" در ميان امت اسلامى، شخصيتى محبوب و دوست داشتنى بود؛ شخصيتى كه ما فوق همه....

نام على "ع"، نام مردانگى بود، نام حق بود، نام عدل بود، نام پاكى بود، نام شجاعت بود، نام لياقت بود، نام سخاوت و جوانمردى بود، نام حمايت از طبقات محروم بود، نامى بود كه رسول گرامى اسلام در باره ى او صريحاً فرموده:

على مع الحق والحقّ مع على يدور معه حيثما دار؛ [ تفسير فخر رازى، ج1، ص111؛ الاًّمامة والسياسة، ج1، ص68؛ تاريخ بغداد، ج4، ص21. ]

على با حق و حق با على دور مى زند و حق هر طرفى باشد على به آن طرف متمايل مى گردد.
وهمچنين:
من أحبّ أن يحيى حياتى ويموت موتى ويسكن جنّة الخلد التى وعدنى ربى فليتول عليّاً و ذرّيته من بعده فانهم لن يخرجوكم من باب هدى ولن يدخلوكم فى ضلالة؛ [ مستدرك حاكم، ج3، ص128؛ دلائل الصدق؛ ج2، ص7؛ كنز العمّال، ج6، ص155. ]

هر كس دوست دارد مثل من زندگانى نموده و مانند من بميرد و در بهشتى كه خدايم وعده كرده، ساكن شود، بايد ''على و اولاد او را'' دوست بدارد؛ زيرا آنها شما را از راه هدايت خارج نكرده و به ضلالت و گمراهى نمى افكنند''.

و همچنين:

انّى تارك فيكم الثقلين كتاب الله وعترتى اهل بيتى ما ان تمسكتم بهما لن تضلّوا بعدى وانّهما لم يفترقا حتى يردا على الحوض؛ [ بحارالانوار؛ ج23، ص 106، ح 7و ص 104، باب7؛ كنزالعمال، ح1657 ،1650 ،958 ،953 ،951 ،947 ،942 ،898 ،873 ،870و1667. ]

من در ميان شما دو چيز گرانبها را مى گذارم كه اگر متمسك و دست به دامن آنها شويد، هر گز گمراه نخواهيد شد و آن ''قرآن و عترت'' من است و اين دو، از هم جدا نخواهند شد تا مرا ملاقات كنند''.

على "ع" در تقواى دينى و عبادت حق نيز يگانه بود. پيغمبر اكرم "ص" در پاسخ كسانى كه نزد وى از تندى على "ع" گلايه مى كردند مى فرمود؛ ''على "ع" را سرزنش نكنيد؛ زيرا وى شيفته ى خداست''. [ مناقب آل ابى طالب، ج3، ص221؛ مناقب خوارزمى، ص92. ]

در علم و دانش، داناترين ياران پيامبر اكرم "ص" و ساير اهل اسلام بود و نخستين كسى است در اسلام، كه در بيانات علمى خود، در استدلال آزاد و برهان را باز كرد و در معارف الهيه بحث فلسفى نمود و در باطن قرآن، سخن گفت و دستور زبان عربى را وضع نمود.

دوست و دشمن، به علم و دانش آن حضرت اعتراف نموده، او را يك دانشمند و نابغه ى بزرگ در جامعه ى بشريت مى شمارند. دانش و فضل على "ع" به حدى بود كه رسول گرامى اسلام درباره ى او چنين مى فرمايد: ''انا مدينة العلم وعلى بابها؛ [ تاريخ بغداد،ج2، ص377؛ مناقب امير المؤمنين، ص81؛ مناقب خوارزمى، ص49؛ اسد الغابة، ج4، ص22؛ كفاية الطالب، ص99؛ ميزان الاعتدال، ج1، ص193؛ البداية والنهاية، ج7، ص358؛ لسان الميزان، ج1، ص432؛ المقاصد الحسنة، ص97؛ فتح الكبير، ج1، ص276؛ صواعق المحرقة، ص37؛ تاريخ الخلفأ، ص17؛ ينابيع المودة، ص183؛ تذكره ابن جوزى، ص53. ] من شهر علم، وعلى
در حكم درب آن است''.

دانش على "ع" حد و حصر نداشت، اندازه و ميزان نداشت، به همه چيز عالم بود، فقه مى دانست، شيمى مى دانست، فيزيك و طبيعى و رياضى و تفسير و هيئت و... مى دانست.

اين على "ع" است كه بر بالاى منبر با كمال شجاعت و شهامت در مقابل هزاران نفر، داد مى زند: ''سلونى قبل أن تفقدونى؛ [ تاريخ الخلفأ، ص171؛ شرح ابن ابى الحديد، ج2، ص175؛ طبقات الكبرى، ج2، ص338؛ مناقب خوارزمى، ص54؛ اسد الغابة، ج4، ص22؛ ذخائر العقبى، ص83؛صواعق المحرقه، ص76؛ ينابيع المودة، ص264؛ تاريخ آل محمد، ص150. ] بپرسيد قبل از آنكه از ميان شما بروم''.

اين على "ع" است كه عايشه صريحاً در حق آن حضرت مى گويد: ''على اعلم مردم به سنّت است [ تاريخ الخلفأ، ص171. ] ''. اين على است كه رسول گرامى اسلام بارها در باره ى علم وى فرموده:

''على اعلم مردم است، [ مناقب خوارزمى، 191. ] على افضل مردم است، [ احقاق الحق، ج5، ص48 به نقل از در بحر المناقب. ] على وارث علم پيغمبر است، [ همان، ج5، ص67 به نقل از در بحر المناقب. ] علم ظاهر و باطن در نزد على است''. [ حلية الاوليأ؛ ج1، ص65. ]

آرى: خداى بزرگ چنين فرد لايقى را كه در عصمت و علم، نمونه ى منحصر به فرد بوده و تمامى شرايط امامت و وصايت را دارا بود به رهبرى پس از پيامبر "ص" عاليقدر انتخاب نموده است.

اگر شيعه از على "ع" دم مى زند و او را به رهبرى پس از پيامبر "ص" مى داند، براى لياقت و سزاوارى او به پيشوايى است.
شيعه خوب درك مى كند خدا چه كسان لايقى را براى رهبرى بر گزيده است: ''انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت ويطهركم تطهيرا''.

رشد فكرى يك توده است كه بگويد من تابع پاكترين و والاترين پاكان و صالحان هستم تابع يزيدها و معاويه ها نيستم، پير و طلحه و زبيرها نيستم.

شگفتا زمانى كه خدا و پيغمبر "ص"، اهل بيت را چنين تعريف و توصيف مى كند، پس شيعه چه گناهى را مرتكب شده كه على "ع" را جانشين رسمى رسول گرامى بداند.

و انگهى، آيا گناه شيعه بيشتر است كه فقط قائل به عصمت ائمه اطهار است يا گناه اهل سنت، كه تمامى صحابه را عادل دانسته و حتى مخالفت با اجتهاد حاكم و امام اعظم را نيز جز و محرمات شمرده اند.

قرآن درباره ''على'' چه مى فرمايد


آيات نازله در حق على بن ابى طالب "ع" زياد است از جمله:

1- ''يا ايها الرسول بلِّغ ما انزل اليك من ربّك وان لم تفعل فما بلّغت رسالته والله يعصمك من الناس؛ [ مائده: آيه ى 67. ]

اى پيغمبر!ابلاغ كن به مردم آنچه را كه براى تو نازل شده و اگر به اين دستور عمل نكنى در مقام رسالت و نبوت خود كوتاهى كرده و سفارش پروردگار متعال را به مردم ابلاغ ننموده اى. خدا تو را از خطر مردم حفظ خواهد كرد''.

اين آيه ى مباركه، به تصديق و اعتراف بسيارى از اهل سنّت، قبل از جريان غدير خم درباره ى على بن ابى طالب "ع" نازل شده و رسول اكرم نيز على "ع" را به وصايت و جانشينى خود معين فرمود.

2- ''اليوم اكملت لكم دينكم وأتممت عليكم نعمتى ورضيت لكم الاسلام دينا؛ [ مائده: آيه ى 3. ] امروز دين شما را تكميل كرده و نعمتم را براى شما تمام نموده و اسلام را دين شما قرار دادم''.
بنا به اعتراف بسيارى از علماى اهل سنت، پس از آنكه رسول اكرم، على بن ابى طالب "ع" را در غدير خم به جانشينى خويش نصب فرمود، آيه ى مباركه ى فوق نازل شده و ولايت على بن ابى طالب "ع" را به عنوان تكميل دين، اعلام كرد. [ مقتل خوارزمى، ص47؛ تفسير ابن كثير، ج2، ص14؛ روح المعانى، ج6، ص55؛ عقد الفريد، ج3، ص34؛ معجم الصغير، ص33؛ لسان الميزان، ج2، ص379؛ الارشاد الجوينى، ص420؛ مختلف الحديث، ص52؛ دول الاسلام، ج1، ص20؛ نهج البلاغه ى ابن ابى الحديد، ج2، ص61؛ كنز العمال، ج5، ص160، مجمع الزوائد، ج7 ص17؛ فتح القدير، ج4، ص255. ]

3- انما وليكم الله ورسوله والذين آمنوا الذين يقيمون الصلاة ويؤتون الزكاة وهم راكعون؛ [ مائده: آيه ى 55. ]

زمامدار امور شما خداست و رسول او، و كسانى كه نماز را به پا داشته و در حال ركوع، صدقه مى دهند''.

عده ى زيادى از مفسّرين و محدّثين اهل سنّت اتفاق دارند آيه ى مذكور در شأن على بن ابى طالب "ع"، موقعى كه در حال ركوع انگشترى به سائل داد، نازل شد.

اين آيه ى شريفه هم صريحاً زعامت و ولايت على "ع" را همراه ولايت خدا و رسولش اعلام مى دارد. [ ذخائر العقبى، ص88؛ روح المعانى، ج6، ص149؛ فتح القدير، ج2، ص50؛ بحر المحيط، ج3، ص513؛ تفسير ابن كثير، ج2، ص71؛ اسباب النزول، ص148؛ تذكرة ابن جوزى، ص18؛ نور الابصار، ص105؛ تفسير طبرى، ج6، ص165؛ كشاف، ج1، ص347؛ فخر رازى، ج12، ص26؛ المنار، ج6، ص442؛ الدر المنثور، ج2، ص293؛ مناقب مرتضوى، ص7. ]

4- ''ومن الناس من يشرى نفسه ابتغأ مرضاة الله؛ [ بقره: آيه ى 207. ] و از جمله ى مردم كسى است كه جان خود را براى طلب رضاى خدا مى فروشد''.

در تفاسير مى نويسند:

هنگامى كه كفار مكه تصميم گرفتند حضرت محمد "ص" را به قتل رسانند و اطراف خانه اش را محاصره كردند، پيامبر اكرم "ص" تصميم گرفت به مدينه هجرت كند. به على "ع" فرمود: آيا تو حاضرى شب در بستر من بخوابى تا گمان برند من خوابيده ام و از
تعقيب ايشان در امان باشم. على "ع" در آن وضع خطرناك، اين پيشنهاد را با آغوش باز پذيرفت و اين آيه ى شريفه به حضرت رسول اكرم "ص" نازل شد. [ مسند حنبل، ج1، ص331؛ تفسير ثعلبى، ج2، ص376؛ تفسير فخر رازى، ج5، ص223؛ اسد الغابة، ج4، ص25؛ كفاية الطالب، ص114؛ بحر المحيط، ج2، ص118؛ روح المعانى، ج2، ص83؛ ينابيع الموده، ص92؛ مستدرك حاكم، ج3، ص4؛ حبيب السير، ج2، ص12. ]

5- ''انى جاعلك للناس اماماً، قال ومن ذريتى قال: لا ينال عهدى الظالمين؛ [ بقره: آيه ى 124. ]

يا ابراهيم! من تو را پيشواى مردم قرار دادم. ابراهيم گفت: اين مقام را به ذريت من نيز عنايت فرما، خداوند فرمود: عهد امامت من، به ستمكاران نمى رسد''.

رسول اكرم "ص" فرمود:

''من مشمول دعاى پدرم ابراهيم هستم. پس خداوند، مرا پيامبر و على را جانشين من قرار داد''. [ مناقب مغازلى، ص276؛ مناقب مرتضوى، ص41. ]

6- ''يا ايها الذين آمنوا اطيعوا الله واطيعوا الرسول واولى الامر منكم؛ [ نسأ: آيه ى 59. ]

اى كسانى كه ايمان آورده ايد، دستورات خدا و رسول و فرمانروايان "از جانب خدا و رسول" را اطاعت كنيد''.

طبق تصريح بسيارى از علماى اهل سنت، موقعى كه رسول اكرم"ص"، على بن ابى طالب "ع" را در مدينه جانشين خود قرار داد، آيه ى شريفه در شأن على "ع" نازل شد. [ بحر المحيط، ج3، ص278؛ مناقب مرتضوى، ص56؛ ينابيع المودة، ص116. ]

اين آيه ى شريفه نيز اطاعت از على "ع" را هم رديف اطاعت خدا و رسول اكرم "ص" شمرده و آن را واجب اعلام مى نمايد.

رسول گرامى درباره على چه مى فرمايد


1- ''انت منى بمنزلة هارون من موسى اًّلا انّه لا نبى بعدى؛

تو نسبت به من همانگونه اى كه هارون نسبت به موسى بود، جز آنكه پيامبرى بعد از
من نخواهد آمد''.

اين حديث از احاديث بسيار معروف و مشهور، و مورد اتفاق شيعه و سنى است كه حضرت رسول اكرم "ص" در موارد متعدد، به على بن ابى طالب "ع" فرموده است. [ سيره ى ابن هشام، ج4، ص163؛ مناقب مغازلى، ج27، ص36؛ البداية والنهاية، ج7، ص339؛ تاريخ بغداد، ج8، ص52؛ مسند أحمد، ج3، ص56؛ مناقب خوارزمى، ص82؛ تاريخ الخلفأ، ص65؛ كفاية الطالب، ص148؛ حلية الاوليأ، ج7، ص196؛ عمدة القارى، ج16، ص218؛ خصائص، ص16؛ اسد الغابة، ج4، ص26. ]

2- ''لكل نبىّّ وصىّّ ووارث وانّ وصيّى ووارثى على بن أبى طالب؛ [ مناقب خوارزمى، ص50؛ ذخائر العقبى، ص71؛ مناقب مغازلى، ص201. ]

براى هر پيامبرى وارث و وصيى است و وصى و وارث من، على ابن ابى طالب است''.

3- ''يا على انت اخى ووزيرى و خير من اخلفه بعدى؛

اى على! تو برادر و وزير من بوده و بهترين مردم، بعد از من هستى''. [ حقاق الحق، ج4، ص54، به نقل از كتاب تجهيز الجيش، ص315. ]

4- ''يا على انت اخى ووصيى و خليفتى من بعدى؛ [ احقاق الحق، ج4، ص385، به نقل از شرح المقاصد، ج2، ص213. ]

يا على ! تو برادر و وصى من بوده و بعد از من، خليفه مى باشى''.

5- ''على مع الحق و الحق مع على و لن يفترقا حتى يردا على الحوض يوم القيامة؛ [ تاريخ بغداد، ج14، ص321. ]

على با حق، و حق با على است و اين دو از هم جدا نمى شوند تا روز قيامت با من ملاقات كنند''.

6- ''من ناصب عليا الخلافة بعدى فهو كافر وقد حارب الله ورسوله؛

هر كس بعد از من با خلافت على دشمنى كند، به تحقيق او كافر بوده و با خدا و پيامبر، مشغول جنگ است''. [ مناقب مغازلى، ص44 و 46، كنز الحقايق، ص156؛ ينابيع المودة، ص181. ]

7- ''من أطاع علياً فقد أطاعنى، ومن عصى علياً فقد عصانى؛ [ مستدرك حاكم، ج3، ص121؛ ذخائر العقبى، ص65؛ رياض النضرة، ص167؛ ينابيع المودة، ص257. ]
هر كس على را اطاعت كرد مرا اطاعت نموده، و هر كسى على را نا فرمانى كرد مرا نا فرمانى نموده است''.

8- ''من آذى علياً فقد آذانى؛ [ مسند حنبل، ج3، ص483؛ مستدرك حاكم، ج3، ص122؛ مناقب خوارزمى، ص92؛ ذخائر العقبى، ص65؛ البداية والنهاية، ج7، ص346؛ مجمع الزوايد، ج9، ص129؛ ارجح المطالب، ص515. ] هر كس على را اذيت نمود مرا اذيت كرده است''.

/ 2