مسند نويسى در تاريخ حديث - مسند نویسی در تاریخ حدیث نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مسند نویسی در تاریخ حدیث - نسخه متنی

احمد عابدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پيام حوزه _شماره 19

مسند نويسى در تاريخ حديث

مسند نويسى در تاريخ حديث، دكتر سيّدكاظم طباطبايى، مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم،1377،ص 551 وزيرى.

احمد عابدى

دانش حديث از چنان اهميّتى برخوردار است كه در چند قرن اوليه عالم اسلام علم با دانش حديث مترادف بوده و در اكثر علوم اسلامى، علم به معناى فراگيرى احاديث مربوط به آن موضوع بوده است. مسلمانان در عصر رسالت احاديث را مى‏نوشتند و آن را محفوظ مى‏داشتند. اين عمل، به جهت دستور اكيد رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله به نگارش حديث بود. گر چه به دليل دستور خليفه اوّل و دوم بر ممنوعيّت اين كار، اهل سنّت نه تنها نگارش حديث را يك قرن به تأخير انداختند، بلكه از نقل شفاهى آن نيز پرهيز كردند، امّا شيعه در طول تاريخ خود و اهل سنّت نيز پس از دستور عمربن عبدالعزيز به جمع‏آورى و ثبت و ضبط احاديث اشتغال داشتند.

نتيجه نگارش حديث، پديد آمدن هزاران كتاب حديثى است كه بهترين منبع شناخت دين پس از قرآن مجيد به شمار مى‏روند. روش محدثان بزرگ در تدوين اين كتاب‏هاى حديثى متفاوت بوده است: بعضى از آنان به نوشتن جوامع حديثى يا دايرة‏المعارف حديث روى آوردند، كه از كاه تا كهكشان، همه موضوعات مربوط به دنيا و معيشت مردم تا مسايل معنوى و احكام فقهى و تفسير قرآن را در بر داشت.

بعضى از اين كتاب‏هاى حديثى به موضوعى خاص يا عام پرداخته‏اند، مثل: علل‏الشرايع، ثواب‏الأعمال، عقاب الاعمال، معانى‏الأخبار، الكافى و ... ، بعضى از كتاب‏هايى كه «سنن» نام گرفته‏اند بر اساس ابواب فقهى تنظيم شده‏اند؛ مثل: تهذيب و اسبتصار. اين گونه كتاب‏ها براساس موضوع نوشته شده‏اند.

بعضى از كتاب‏هاى ديگر حديثى براساس مؤلف يا راوى تدوين شده‏اند؛ مثل: مسند الامام موسى‏بن جعفر عليه‏السلام كه روايت ابوعمران مروزى است. مسندالامام زيدبن على و مسنداحمد حنبل.

علامه تهرانى در الذريعه، صدها كتاب حديثى را با عنوان «نسخه»، «خطبه» و «مسند» معرفى كرده است. مسند نويسى كه بخش مهمى از تدوين حديث است در اهل سنّت بيش از شيعه رواج داشته است. و در بين علماى شيعه «اصل» نويسى بيش‏تر متداول بوده است، و اين علاوه بر پيش‏گامى شيعه در نگارش حديث است، چنان‏كه چهارصد كتاب در قرن دوم هجرى توسط شيعيان و اصحاب حضرت امام صادق و امام كاظم(عليهماالسلام) نگاشته شد. و اين در حالى بود كه اهل سنّت هنوز درباره لزوم نگارش حديث شك و ترديد داشتند. بنابراين گرچه شيعه و اهل سنّت هر دو در ترويج حديث تلاش كرده‏اند، ولى سابقه شيعه در اين‏باره بيش‏تر است.

اگر چه توجه شيعه غالبا معطوف به نگارش اصول حديثى بوده و كمتر مسند نوشته است، اما در همان تعداد اندك مسند، از روشى متفاوت با روش اهل سنّت پيروى كرده
است.

كلمه «مسند» گاهى وصف حديث قرار مى‏گيرد و گاهى هم وصف كتاب است. آن‏چه فعلاً مورد بحث ما است قسم دوم است. در صفحه 39 كتاب در توضيح معنى مسند چنين آمده است .

به نظر مى‏رسد مسند ناميدن حديث از آن جهت باشد كه چنين حديثى با ذكر زنجيره راويانش پله پله بالا برده شده تا به سرچشمه آن يعنى پيامبراكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله برسد. در اين صورت كاربرد اين كلمه جنبه حقيقى خواهد داشت.

در اين‏جا براى آن‏كه معناى مسند به خوبى روشن شود عبارتى ديگر را از كتاب نقل مى‏كنيم:

واژه مسند گاه وصف حديث قرار مى‏گيرد و گفته مى‏شود حديث مسند، و گاهى وصف كتاب حديث قرار مى‏گيرد و گفته مى‏شود كتاب مسند و يا به نام مؤلف يا راوى‏اش اضافه مى‏شود و گفته مى‏شود، مسند امام موسى‏بن جعفرالكاظم عليه‏السلام يا مسندالامام زيد، يا مسند احمدبن حنبل. مسند به معناى دوم كه مورد بحث اين نوشتار است كتابى است كه در آن احاديث به ترتيب صحابه يعنى: نخستين مرجع در اسناد حديث پس از پيامبر گرد آمده باشد. در شيوه مسند نويسى، احاديث را بر حسب راويان ترتيب مى‏دهند. مثلاً هر چه از طريق على‏بن‏ابى‏طالب عليه‏السلام از پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله روايت شده در يك فصل جداگانه مى‏آورند. اعم از اين‏كه حديث وى در باب زكات باشد يا نماز يا طهارت يا موضوع ديگر. آن‏گاه كه مؤلف از نقل احاديث صحابى نخستين فارغ شود به نقل احاديث صحابى دوم مى‏پردازد و به همين ترتيب پيش مى‏رود. بنابراين مسند نويسى براساس وحدت صحابى ناقل حديث است نه براساس وحدت موضوع.

نويسنده اين سطور خود در معناى مسند ديدگاه ديگرى دارد كه فعلاً بحث آن را به مقال ديگرى واگذار مى‏كند.

وجود كتاب‏هاى زياد، با عنوان «مسند» كه در موضوع حديث شناخته مى‏شوند، باعث شد كه آقاى دكتر كاظم طباطبايى رساله پايان نامه دكتراى خود را در رشته علوم قرآن و حديث به‏اين موضوع اختصاص دهد و كتاب حاضر را تدوين كند. اين كتاب در ده بخش تنظيم شده و ضمن آن صدها كتاب مسند معرفى شده است. عنوان بخش‏هاى كتاب عبارت است از:

1) مفهوم مسند از نظر لغت و اصطلاح؛

2) مسند نويسى در تاريخ تدوين حديث؛

3)آشنايى اجمالى با مسندهايى كه به مؤلفان خود منسوبند. در اين بخش يك‏صدو سى مسند معرفى شده است؛

4) آشنايى با مسندهايى كه به راويان خود منسوبند. در اين بخش بيش از پنجاه مسند معرفى شده است؛

5) شيعه و مسند نويس؛

6) مسندالامام زيد و بيان ارزش و اعتبار آن؛

7) مسند حُميَدى؛

8) مسند احمدبن حنبل؛

9) مسندهاى ابوحنيفه؛

10) درباره چند مسند ديگر.

از محاسن و نقاط قوت اين كتاب، استفاده فراوان از كتاب‏ها و منابع گوناگون است كه با نگاهى به پاورقى‏هاى فراوان كتاب و ارجاعات متعدد آن مشخص است. تحقيقى بودن و پيروى از يك روش دقيق و علمى براى نگارش كتاب به همراه فهرست‏هاى متعدد پايان كتاب بر ارزش آن افزوده است.

مطالعه اين كتاب را به همه دانش‏پژوهان حديث و كاوش‏گران رشته‏هاى علوم قرآن و حديث سفارش مى‏كنيم.

/ 1