غم نامه علی (علیه السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غم نامه علی (علیه السلام) - نسخه متنی

عبدالمحمد آیتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


اينان كه على "ع" را مى آزردند، با او سابقه ى خويشاوندى نداشتند ولى، نمى دانم اين كدام پسر عمّ اوست كه در بحرانى ترين اوضاع و در زمانى كه على "ع" به مرد و مال نيازمند است، اموال را بر مى گيرد و پى كار خود مى رود: ''تو را در امانت شريك خود كردم و يار و همراه خود شمردم.

هيچ يك از افراد خاندان من در غمخوارى و يارى و امانت دارى، در نزد من، همانند تو نبود. چون ديدى كه روزگار بر پسر عمّت چهره دژم كرده و دشمن، آهنگ جنگ نموده و امانت مردم تباهى مردم گرفته و اين امت به تبهكارى دلير شده و پراكنده گرديده، تو نيز با پسر عمّت دگرگون شدى و همراه آنان كه از او رخ برتافته بودند، رخ بر تافتى و چون ديگران او را فرو گذاشتى و با خيانتكاران، خيانت ورزيدى. نه پسر عمّت را يارى كردى و نه امانت او را ادا نمودى....

هر چه ميسّرت بود از اموالى كه براى بيوه زنان و يتيمان نهاده بودند، بر گرفتى و آنسان كه گرگ تيز چنگ، بز مجروح را مى ربايد، اموال را به حجاز بردى، با دلى آسوده بى آنكه خود را در اين اختلاس گناهكار پندارى.... اى كسى كه نزد من از خردمندان مى بودى! چگونه آشاميدن و خوردن بر تو گواراست و حال آنكه آنچه مى خورى و مى آشامى از حرام است؟...'' "خ 41".

سرانجام، سالهاى محنت، آنسان كه خود در انتظارش بود، به سر آمد. سحرگاه روزى كه تيغ زهرآگين ابن ملجم بر فرقش آمد، خوابى ديد و چه خوابى شگرف: ''نشسته بودم، به خواب رفتم، رسول الله "ص" بر من گذر كرد. گفتم: يا رسول الله! از دست امت تو چه ناراستيها و كينه توزيها ديده ام. گفت: نفرينشان كن. گفتم: خداوند به جاى آنها بهتر از ايشان را به من دهد و به جاى من بدترين كسان را برايشان گمارد'' "خ 69".

و چنان شد كه او خواسته بود. ''گفتم يا رسول الله! تو در روز احد كه جماعتى از مسلمانان به شهادت رسيده بودند و من شهيد نشده بودم و اين امر بر من دشوار مى آمد، نگفتى بشارت باد كه شهادت در پى تو است؟ گفت: چنين است كه مى گويى و در آن روز چگونه صبر خواهى كرد؟ گفتم: يا رسول الله! آنجا جاى صبر نيست، بلكه جاى شادمانى و سپاسگزارى است.
بدين ترتيب، غمنامه ى على "ع" به پايان آمد.

/ 3