نكته ها
1 ـ طوفانهايى كه بعد از پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) رخ داد
اين تعبيرات، همانند تعبيراتى است كه در خطبه سوم، خطبه شقشقيّه آمده است، بلكه از آن شديدتر است و نشان مىدهد كه على (عليه السلام) در آن دوران 25 ساله اى كه او را از تصدّى خلافت پيغمبر اكرم (صلّى الله عليه وآله وسلّم) باز داشته بودند، ساعت ها و روزهاى بسيار تلخ و دردناكى را مىگذارند. نه به خاطر اين كه در رأس حكومت نيست، چرا كه خودش، صريحاً، بى اعتنايى خويش را به اين امر، در خطبه هاى متعدّد بيان كرده و روشن ساخته است كه اين مقام، تنها، يك مسؤوليت الهى است،1 ـ «أَغْضَيْتُ» از مادّه«غضى» و به معناى «نزديك كردن پلك هاى چشم به هم» و به تعبير ديگر «چشم فرو بستن» است. به همين جهت شب هاى تاريك و ظلمانى را، ليالى غاضيه مىگويند.2 ـ «قذى» (بر وزن قضا) به گفته مقاييس، مفهومى بر خلاف صفا و خلوص دارد و به همين جهت، به شىء آلوده اى كه در آب بيفتد و آن را خراب كند،«قذى» مىگويند و نيز به چيزهايى كه در چشم مىافتد و چشم را ناراحت مىكند،«قذى» گفته مىشود.3 ـ «شجا» از مادّه«شجو» به معناى «سختى و شدت و اندوه و غم» است. اين تعبير، در مواردى كه چيزى گلوگير انسان مىشود نيز به كار مىرود.4 ـ «كَظَم» (بر وزن غَضَب) از مادّه«كظم» است. به گفته راغب در مفردات، اين كلمه، در اصل، به معناى «محل خروج تنفس» است وكظوم، به معناى «حبس نفس و سكوت» آمده است. اين مادّه به معناى «بستن دهان مشك بعد از پر كردن از آب» نيز به كار رفته است و در خطبه بالا، اشاره به اين است كه با اين كه دشمن، گلوى مرا گرفته بود و مىفشرد، من شكيبايى كردم.5 ـ «علقم» به گفته مجمع البحرين، درختى است بسيار تلخ كه به آن حنظل نيز گفته مىشود وعَلْقَمه، به معناى «تلخى» آمده است.