پیام امام امیرالمؤمنین (علیه السلام) جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پیام امام امیرالمؤمنین (علیه السلام) - جلد 2

آیة الله العظمی مکارم شیرازی با همکاری: جمعی از فضلاء و دانشمندان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

هفت جمله ديگر تشريح شده است.

در نخستين جمله درباره اهمّيت جهاد مىفرمايد:

«امّا بعد (از حمد و ثناى الهى) ، جهاد درى از درهاى بهشت است; «أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ».

بديهى است براى وصول به رحمت و رضوان خداوند و بهشت برين، اسباب مختلفى وجود دارد كه در احاديث، به عنوانِ «درهاى بهشت» معرفى شده كه يكى از مهم ترين آنها، جهاد است. به همين دليل، در حديثى از امام صادق (عليه السلام) مى خوانيم كه پيغمبر فرمود: «لِلجَنَّةِ بابٌ يُقالُ لَهُ: «بابُ الْمُجاهِدينَ». يَمْضُونَ اِلَيهِ فَاِذا هُوَ مَفتُوحٌ وَ هُمْ مُتَقَلِّدوُنَ بِسُيوفِهِمْ، وَ الْجَمْعُ فِى الْمَوقِفِ، وَ الْمَلائِكَةُ تُرَحِّبُ بِهِمْ; بهشت، درى دارد به نام «باب المجاهدين» كه آنان، به سوى آن حركت مىكنند و در را در برابر خود باز مىبينند در حالى كه شمشيرها را به كمر بسته اند. اين، در حالى است كه ساير مردم، در موقفِ حساب ايستاده اند و در انتظار حساب اند، (امّا مجاهدان، بدون حساب، به سوى بهشت مىروند و در آستانه بهشت) ، فرشتگان، به آنان تبريك مىگويند». (1)

مى دانيم كه جهاد در اسلام، دو شعبه دارد: جهاد با دشمن بيرون و جهادِ با نفس اماره.

نخستين جهاد را، «جهاد اصغر» و دومى را «جهاد اكبر» مىگويند، امّا هر دو، درى از درهاى بهشت محسوب مىشود. بدون جهاد اكبر، كسى، به لقاء الله نمى رسد و بدون جهاد اصغر، سربلندى در دنيا و آخرت، حاصل نمى گردد.

در دومين جمله مىفرمايد: «خداوند، آن در را به روى دوستان خاصّ خود گشوده است; فَتَحَهُ اللهُ لِخاصَّةِ أَوْلِيائِهِ».

درست است كه جهاد با دشمنِ برون و درون، وظيفه همه مسلمانان است، ولى تنها، اولياى خاصّ الهى مىتوانند اين دو طريق را با نيّت خالص و تا آخرين مرحله،

1 ـ كافى، جلد 5، صفحه 2، كتاب الجهاد، باب فضل الجهاد، حديث 2.

/ 665