بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
آغاز شد، ولى سال هاى آخر اقامت پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) در مكه نيز با طوفان ها و درگيرى هاى شديدى همراه بود كه كمتر از جنگ محسوب نمى شد. و يك نمونه آن، محاصره خانه پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) به وسيله شمشير زنان قريش، در ليلة المبيت بود كه على (عليه السلام) با ايثار عجيبى، خود را در كانون خطر افكند و جان پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) را نجات داد. حتّى در بعضى از تواريخ آمده كه قبل از آن نيز دشمنان نقشه، كشتن پيامبر اكرم (صلّى الله عليه وآله وسلّم) را كشيده بودند و ابوطالب از اين موضوع سخت نگران بود.مرحوم علامه مجلسى، در بحارالانوار، نقل مىكند، كه پيامبر اكرم (صلّى الله عليه وآله وسلّم) هنگامى كه از خانه اش (در مكّه) خارج مىشد، بچه هاى مشركان، او را با سنگ هدف قرار مىدادند تا آنجا كه بدن او را مجروح مىساختند و على (عليه السلام) به عنوان دفاع از پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) به آنها حمله مىكرد و آنها فرار مىكردند. (1)اين گونه حوادث و مانند آن، نشان مىدهد كه در دوران مكه، هر چند جنگ ميان مسلمانان و مشركان رسماً آغاز نشده بود، ولى حالتى شبيه به جنگ و درگيرى، وجود داشت كه مىبايست با نيروى تدبير بر آن غلبه يافت و آمادگى دفاعى را همواره حفظ كرد.شايد جمله (نَهَضْتُ فيها وَ مابَلَغْتُ الْعِشرينَ) ـ كه در خطبه بالا آمده است ـ نيز اشاره به مسأله آمادگى براى جنگ باشد، نه آغاز جنگ.
4 ـ پايان غم انگيز ماجرا
بعضى از شارحان نهج البلاغه نوشته اند، هنگامى كه خبر ناگوار حمله به شهر انبار و غارتگرىشاميان و كشتن فرماندار على (عليه السلام) به آن حضرت رسيد، امام (عليه السلام) خطبه اى خواند، سپس سكوت كرد تا ببيند كسى پاسخ مثبت مىدهد يا نه. همه خاموش شدند و هيچ سخنى نگفتند. حضرت هنگامى كه سكوت آنها را ديد، پياده به راه افتاد تا به نخيله (لشكرگاه معروف كوفه) رسيد و مردم نيز به دنبال آن حضرت به راه افتادند. گروهى از سرشناسان، عرض كردند: «يا اميرالمؤمنين! شما، بازگرديد1 ـ بحارالانوار، جلد 41، صفحه 62.