بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
قرار نمى گيرد و به پيش رانده نمى شود و به فرض كه نوك فلزى هم داشته باشد، كارى از آن ساخته نيست.امام در اين سخن بر اين نكته تأكيد مىكند كه شما مردم كوفه، فاقد نيروى اصلى تهاجم بر دشمن ـ كه همان نيروى ايمان و شجاعت و وفادارى و تقوا است ـ هستيد و چنان به زندگى روزمرّه پرزرق و برق خود چسبيده ايد كه همه ارزش ها را به دست فراموشى سپرده ايد.در اينجا نكته قابل توجّه اين است كه «اَفْوَق» از مادّه «فوق» به معناى «ته چوبه تير» است كه داراى شكافى است و روى زه قرار مىگيرد و با فشار آن به پيش رانده مىشود و «ناصل» از ماده «نصل» به معناى فلز تيزى است كه بر سر تير نصب مىشود. تعبير «افوق ناصل» در موردى گفته مىشود كه چوبه تير، نه سر داشته باشد و نه ته، كه هيچ كارى از آن ساخته نيست; چرا كه فقدان يكى از اين دو، آن را از كار مىاندازد، تا چه رسد كه هر دو قسمت خراب باشد.
نكته ها
1 ـ حقّ گرفتنى است
از تعبيرى كه در جمله «لايُدْرَكَ الْحَقُّ إلاّ بالْجِدِّ» در فراز بالا آمد، اين اصل اساسى زندگى انسان ها، به خوبى استفاده مىشود كه حقّ گرفتنى است، نه دادنى; يعنى «در جوامعى كه زورمندان و غارتگران حاكمند، يا در كمين حكومتند، هرگز نمى توان انتظار داشت كه با ميل و رغبت حقوق مستضعفان را به آنها بدهند; چرا كه قدرت آنها، اصولا از غصب حقوق ديگران به دست مىآيد و بازگرداندن حقوق ديگران به آنها، مساوى است با از دست دادن قدرتشان و اين، كارى است كه هرگز آماده انجام آن نيستند.اينجاست كه امام، به همه ستمديدگان و محرومان و مستضعفان جهان درس مىدهد كه متحد شوند و به پاخيزند و با تلاش و كوشش، حقِّ خود را از زورمندان