بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
شده است: «(قالُوا وَ ما لَنا أَلاّ نُقاتِلَ فى سَبيلِ اللهِ وَ قَدْ اُخْرِجْنا مِنْ دِيارِنا وَ أَبْنائِنا); آنها، به پيامبر زمان خود گفتند: «چگونه ممكن است كه در راه خدا پيكار نكنيم، در حالى كه از خانه ها و فرزندانمان رانده شده ايم (شهرهاى ما از سوى دشمن، اشغال و فرزندانمان اسير شده اند؟»اين تعبير نشان مىدهد كه انگيزه آنها براى جهاد، علاوه بر حفظ آيين الهى، نجات وطن بوده است و پيامبر آنان بر اين سخن اعتراض نكرد و عملا بر آن مُهر تأييد نهاد. در اين باره آيات ديگرى نيز هست كه طالبان به آنها مراجعه كنند.پيامبر اكرم (صلّى الله عليه وآله وسلّم) نيز هنگامى كه مىخواست از مكّه هجرت كند، سخت ناراحت و منقلب بود. درست است كه مكّه، ارزش معنوى و الهى فوق العاده اى داشت، ولى به نظر مىرسد كه علاقه پيامبر به آن شهر جهات متعدّدى داشت كه از جمله علاقه او به زادگاهش بود. خداوند با اين جمله او را دلدارى داد:«إِنَّ الّذى فَرَضَ عَلَيْكَ الْقُرآنَ لَرَادُّكَ إِلَى مَعَاد; آن كس كه قرآن را بر تو فرض كرد، تو را به جايگاهت باز مىگرداند». (1)اساساً انسان رابطه مادّى و معنوى فراوانى با زادگاه خود دارد و تاريخِ زندگيش با آن پيوند ناگسستنى پيدا كرده است. همين پيوند، سبب علاقه او به وطن مىشود و همين علاقه، انگيزه حفظ و دفاع و عمران و آبادى آن مىگردد.در حديثى از امام على (عليه السلام) مىخوانيم: «عُمِرَتِ الْبُلْدانُ بِحُبِّ الأَوْطانِ; شهرها با حبّ وطن آباد مىشود». (2)در حديث ديگرى از همان حضرت مىخوانيم: «مِنْ كَرَمِ الْمَرْءِ بُكائُهُ; عَلى ما مَضى مِنْ زَمانِه وَ حَنينِهُ اِلى أَوطانِه; از نشانه هاى ارزش و شخصيت انسان آن است كه نسبت به عمر از دست رفته (كه در آن كوتاهى كرده است) اشك بريزيد و نسبت به وطنش علاقه مند باشد». (3)1 ـ سوره قصص، آيه 85.2 ـ بحارالانوار، جلد 75، صفحه 45.3 ـ بحارالانوار، جلد 7، صفحه 264.