بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
خشك و انعطاف ناپذير. و نفوذ در آنها به وسيله پيامبر اسلام اعجاز بزرگى بود.اگر اين جمله را به اين سخن اضافه كنيم كه جهل و نادانى و دورى از علم و دانش و پايين بودن سطح فكر و فرهنگ و آلوده بودن به انواع خرافات، عوامل مهمِّ ديگرى براى تعصّب و لجاجت و نفوذ ناپذيرى است، تصديق خواهيم كرد كه هدايت چنين مردمى چه معجزه بزرگى بوده است!قرآن مجيد پر است از آياتى كه حكايت از لجاجت شديد آنها مىكند تا آنجا كه در ذيل آيات شريفه (سَأَلَ سائِلٌ بِعَذاب واقِع); (1) تقاضا كننده اى تقاضاى عذابى كرد كه واقع شد... و آيه; (وَ اِذْ قالُوا الْلّهُمَّ اِنْ كانَ هذَا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنا حِجارَةً...) (2);(به خاطر بياور) زمانى را كه گفتند: «پروردگارا! اگر اين، حق است و از طرف تو است، بارانى از سنگ از آسمان بر ما فرودآر يا عذابى دردناك براى ما بفرست.»شأن نزول هايى نقل شده كه حكايت از عمق تعصّب آنان مىكند، به اندازه اى كه حتّى حاضر بودند در مسير لجاجت خويش، جان خود را نيز از دست بدهند.براستى نفوذ در ميان چنين جمعيّتى و هدايت و تربيت آنها، از معجزات بزرگ است! اين همان چيزى است كه در خطبه بالا به آن اشاره شده است، هر چند با نهايت تأسف بعد از رحلت پيامبر اسلام در فاصله نه چندان زيادى، بازماندگان اقوام جاهليت در پُسْت هاى كليدى حكومت اسلامى جاى گرفتند و بسيارى از زحمات گرامى پيامبر اسلام را بر باد دادند و على (عليه السلام) مطابق آنچه در خطبه بالا آمده، تلاش فراوانى براى باز گرداندن مردم به مسير اصلى عصر پيامبر انجام داد.
3 ـ حديث خاصِفُ النَّعل
در آغاز اين خطبه تعبير «يَخْصِفُ نَعْلَهُ» ـ آن حضرت، كفش خود را وصله مىزد ـ ما را به ياد حديث «خاصِفُ النَّعْلِ» در عصر پيامبر اكرم (صلّى الله عليه وآله وسلّم) مىاندازد كه از1 ـ سوره معارج، آيه 1.2 ـ سوره انفال، آيه 32.