بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
قاضى و محكمه و دادگاهى با برنامه ريزى به نزاعها خاتمه دهد و آن هم نياز به مديرى كاردان دارد.مجموعه اينها دولت و حكومت را تشكيل مىدهد، و كسى كه بر اين مجموعه نظارت مىكند، رئيس الوزراء، رئيس جمهور، نخست وزير، صدر اعظم يا مانند آن ناميده مىشود.به همين دليل تمام اقوام جهان، با تنوّع و اختلاف زيادى كه در اعتقادها و طرز فكرها و سليقه ها دارند، طرفدار نوعى حكومتند، و آنچه فرمانداران فوضى و آنارشيسم مىگويند تنها در حوزه سخن و گفتگو است، و در عمل اثرى از آن ديده نشده و نخواهد شد! اين همان چيزى است كه مولا اميرمؤمنان على (عليه السلام) در اين خطبه كوتاه و پرمعنى به آن اشاره فرموده است و وظايف كلى حكومتها را در هفت جمله تعيين كرده است. در جايى ديگر نيز مىفرمايد: «سُلْطانٌ ظَلُومٌ خَيْرٌ مِنْ فِتْنَة تَدُومُ; «وجود حاكمِ ظالمِ بيدادگر، از فتنه و ناامنى مستمر بهتر است، (1)» زيرا همان گونه كه اشاره شد ظالمترين حكومتها نيز براى حفظ موقعيت خود مجبورند امنيّت و عدالت نسبى را رعايت كنند. اگر خودش به مردم ظلم مىكند، لااقل اجازه ندهد ديگران بر يكديگر ظلم كنند. هيچ حكومتى خواه عادل، يا ظالم با هرج و مرج بر سر كار باقى نمى ماند و به زودى سقوط مىكند، روى همين جهت همه حكومتها اصرار دارند كه جلو هرج و مرج را بگيرند و برنامه ريزى هايى براى عمران و آبادى و امنيّت و دفع دشمنان آن قوم و ملت، هر چند ناقص، داشته باشند، و حديث معروف «أَلْمُلْكُ يَبْقى مَعَ الْكُفْرِ وَ لايَبْقى مَعَ الظُّلْمِ; حكومت با كفر باقى مىماند امّا با ظلم باقى نمى ماند،» نيز ممكن است اشاره به همين معنى باشد، يا لااقل يكى از تفسيرهاى آن اين است.1 ـ ميزان الحكمة جلد 1، صفحه 98.