بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
امّا زمانى كه سيلى اجل در گوش او نواخته شد، از خواب غفلت بيدار مىشود، وقتى كه عمر عزيز و فرصتهاى گرانبها را بيهوده تلف كرده است، نه آتش خواسته هاى نفسى فرونشسته و نه به جايى رسيده است، بلكه «سرمايه ز كف داده تجارت ننموده، جز حسرت و اندوه متاعى نخريده است». و به گفته شاعر شجاع عرب «ابوالعتاهيه» كه براى سرودن شعرى به هنگام افتتاح قصر جديدى جهت هارون دعوت شده بود:عِشْ ما بَدا لَكَ سالِماً فى ظَلِّ شاهِقَةِ الْقُصُورِ!يَهْدى اِلْيْكَ بِمَا اشْتَهَيْتَ لَدَى الرِّواحِ وَ فِى الْكُبُورِ!حَتَّى إذا تَزَعْزَعَتِ النُّفُوسُ وَ دَحْرَجَتْ!فَهُناكَ تَعْلَمُ مُوقِناً ما كُنْتَ إِلاّ فى غُرُور (1) !تا مىخواهى در سايه قصرهاى سر به آسمان كشيده، سالم زندگى كن!در حالى كه آنچه مورد علاقه توست هر صبح و شام براى تو هديه مىكنند.ولى اين تا زمانى است كه جانها به لرزه درمى آيد و متزلزل مىشود.در آنجا به يقين خواهى دانست كه عمرى در غرور و غفلت بودى!اطرافيان هارون از خواندن اين اشعار كه به نظر آنها متناسب با چنان مجلسى نبود بسيار ناراحت شدند، ولى هارون او را ستود و از وى تمجيد كرد.بعضى از شارحان نهج البلاغه مىگويند: اين كه آرزوهاى دور و دراز، قيامت را به فراموشى مىافكند به خاطر آن است كه دنياپرستان پرتوقّع به خاطر عشقى كه به مظاهر دنيا دارند سعى مىكنند مرگ را كه وسيله جدايى آنها از معشوقشان مىشود، فراموش كنند; و فراموش كردن مرگ سبب فراموشى قيامت مىشود.اين نكته نيز قابل توجه است، كه «امل» (آرزو) گاه جنبه مثبت دارد كه از آن به «رجا» و اميد تعبير مىشود، مخصوصاً هرگاه بر اساس توكّل بر خدا باشد بسيار سازنده است، ولى جنبه منفى آن در جايى است كه از حد بگذرد و انسان را به خودمشغول دارد و دامنه اش روز به روز گسترده تر شود و آدمى را از مبدء و معاد غافل سازد.روشن است كه «هوى پرستى» و «طول امل» با يكديگر ارتباط نزديكى دارند، هواپرستى سرچشمه طول امل است و طول امل نيز سرچشمه هواپرستى مجدّد و سرانجام طول امل سبب غفلت از خدا و سراى ديگر مىشود.1 ـ انوار نعمانيه، جلد 3، صفحه 114 (با كمى تفاوت).