خطبه چهل و سوم (1)
من كلام له عليه السّلاموَ قد أشار عليه أصحابه بالاستعداد لحرب أهل الشام بعد إرسالهِجرير بن عبدالله البجلى إلى معاوية و لم ينزل معاوية على بيعته.هنگامى كه امام اميرالمؤمنين على (عليه السلام) «جرير بن عبدالله بجلى» را به عنوان نماينده خود براى گفتگو با معاويه به شام فرستاد و معاويه حاضر به بيعت نشد يارانش از او خواستند كه آماده جنگ با شاميان شود (امام اين پيشنهاد را نپذيرفت و دليل روشن و آشكارى بر آن بيان فرمود).خطبه در يك نگاه
اين خطبه در واقع از دو بخش تشكيل مىشود كه هر كدام حال و هوايى مخصوص به خود دارد و به نظر مىرسد كه هر يك از اين دو بخش در جاى خاصّى عنوان شده، ولى سيّدرضى ـ رحمة الله عليه ـ به مناسبتى آنها را جمع و تلفيق نموده است!بخش اوّل ناظر به داستان «جرير بن عبدالله» است، او از ناحيه عثمان فرماندار1 ـ اين خطبه علاوه بر نهج البلاغه در دو كتاب ديگر كه قبل از نهج البلاغه بوده، وجود دارد. نخست در كتاب «صفّين» نوشته «نصر بن مزاحم» و ديگر در كتاب «الامامة و السياسة» با تفاوت مختصرى ديده مىشود.بخش دوم اين خطبه را «ابن عبدربه» در كتاب «عقد الفريد» نيز نقل كرده است (مصادر نهج البلاغه، جلد 1، صفحه 446).