من بارها اين مسأله را بررسى كرده ام، و پشت و روى آن را مطالعه نموده ام، ديدم راهى جز جنگ (با خودكامگان بى منطق شام) يا كافر شدن به آنچه «پيامبر اسلام» آورده است ندارم. كسى قبل از اين بر مردم حكومت مىكرد (اشاره به عثمان است) كه بدعتهايى گذارد و حوادث نامطلوبى به بار آورد و موجب سر و صداى زيادى در ميان مردم شد، انتقادهايى از او كردند، سپس از او انتقام گرفتند و تغييرش دادند.
شرح و تفسير
فراز دوم اين خطبه كه در اينجا موضوع بحث است دقيقاً نقطه مقابل فراز اوّل قرار دارد، يا به تعبير ديگر مرحله دوم مبارزه است.در فراز اوّل امام مكرّر تأكيد بر خويشتن دارى، و پرهيز از درگيرى و توسّل به منطق و دليل و صبر و تحمّل مىنمود، در حالى كه در اين فراز به گونه اى بسيار قاطعانه سخن از توسّل به زور و جنگ در ميان آورده است. اين به خاطر آن است كه امام (عليه السلام) آخرين راههاى مختلف مسالمت جويانه را در طى مدت نسبتاً طولانى تجربه فرمود، ولى هيچ كدام سودى نبخشيد، و نشان داد كه «معاويه» در برابر هيچ منطق و دليلى تسليم نيست، او فقط به مقصود خودش كه رسيدن به حكومت است