بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
به نظر مىرسد كه فرق ميان اين دو تعبير: «خالَفَ الحقَّ» و «خابَطَ الغىَّ» در اينجاست كه جمله نخست، اشاره به كسى است كه آگاهانه راه خلاف حق را مىپويد و جمله دوم، نظر به كسى دارد كه از روى جهل و نادانى و اشتباه و بدون تأمّل و مطالعه، در گمراهى غوطهور مىشود.و تعبير به اِدهان (مجامله و مداهنه) و اِيهان (سست كردن) اشاره به اين است كه سبب دست برداشتن از مبارزه، يكى از اين دو علّت است: يا سازشكارى و مداهنه با دشمن و يا ضعف و ناتوانى را بر خويش هموار كردن، و چون هيچ يك از اين دو عامل، در وجود على (عليه السلام) راه ندارد، بنابراين، مبارزه او با مخالفان حق، قطعى و آشتى ناپذير است.همين معنا، به صورت ديگرى، در سخنان امام آمده است. در يك جا، به عنوان يك روش كلّى درباره پيشواى مسلمانان مىفرمايد: «لا يُقيمُ أمْرُ اللهِ سُبْحانَهُ اِلاّ مَنْ لايُصانِعُ وَ لايُضارِعُ وَ لايَتَّبِعُ الْمَطامِعَ; فرمان خداوند سبحان را، تنها كسى مىتواند اجرا كند كه نه سازشكار باشد و نه به روش اهل باطل عمل كند و نه پيرو فرمان طمع باشد». (1)و در جاى ديگر درباره شخص خويش مىفرمايد:«وَ أَيْمُ اللهِ! لَقَدْ كُنتُ مِن ساقَتِها حَتّى تَوَلَّتْ بِحَذافيرِها وَ اسْتَوْسَقَتْ في قِيادِها، ما ضَعُفْتُ وَ لاجَبُنْتُ وَ لاخُنْتُ وَ لاوَهَنْتُ; به خدا سوگند! من به دنبال اين لشكر (لشكر پيامبر اسلام) بودم، آنها را به پيشروى تشويق مىكردم تا باطل، به طور كامل، عقب نشينى كرد و همه مردم، تحت رهبرى اسلام درآمدند و در اين راه، هرگز ناتوان نشدم و ترس مرا فرانگرفت و خيانت نكردم و سستى، در من، راه نيافت.» (2)حضرت، سپس در تعقيب سخنش، مردم را به چند موضوع مهم سفارش مىكند:1 ـ كلمات قصار، كلمه 110.2 ـ خطبه 104.