2 ـ انضباط لشكر، و جهاد مخلصانه
پيشوا و رهبر، هر قدر مدير و مدبّر و شجاع و آگاه و پر تجربه باشد، مادام كه روح انضباط و تسليم در نفرات لشكر او حاكم نباشد و جهاد مخلصانه نكنند كار به جايى نمى رسد.درست است كه بايد همه كارها با مشورت انجام گيرد و فرمانده لشكر نيز بايد گروهى از آگاهان را مشاور خود قرار دهد، ولى اين بدان معنى نيست كه هر فرد يا گروهى از لشكريان براى فرد تصميمى بگيرند و روى آن پافشارى كنند، كارى كه نتيجه آن اختلاف و پراكندگى و فشل، و در نهايت شكست خواهد بود. هنگامى كه فرمانده لشكر پس از رايزنى هاى لازم تصميم خود را گرفت، همه بايد بدون استثنا تسليم محض باشند و عقيده و سليقه خود را تحت الشّعاع قرار دهند و قاطعانه به پيش تازند.يكى از مشكلات بزرگ لشكر اميرمؤمنان كه على رغم قدرت عظيم رهبرى، گرفتار شكست هاى پى درپى شد، نداشتن همين انضباط و جهاد مخلصانه و روح تسليم بود.تقريباً هر فرد و گروهى در هر مقطعى از جنگ به خود اجازه مىدادند كه اجتهاد كنند و تصميم بگيرند. حتى در «صفّين» در آن لحظاتى كه پيروزى در چند قدمى بود، گروهى كم فكر و نادان و بى خبر از فنون جنگ و انضباط جنگى تصميم گرفتند كه نه تنها خودشان از ميدان باز گردند، بلكه پيشوا و رهبرشان را تحت فشار قرار دادند تا به عقب برگردد و جنگ را، كه مىرفت به نتيجه نهايى و بسيار مطلوبى برسد، نيمه كاره رها كند.1 ـ شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحديد، جلد 4، صفحه 34 تا صفحه 53 (با تلخيص فراوان).