بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
از آل فرعون كه ايمان خود را پنهان مىداشت، گفت: آيا مىخواهيد مردى را بكشيد به خاطر اين كه مىگويد: پروردگار من «الله» است در حالى كه دلائل روشنى از سوى پرودگارتان براى شما آورده است» (1).قرآن اين مرد را مىستايد و سخنان او را با اهميّت ياد مىكند، اين موضوع نشان مىدهد كه «تقيّه» او مرضىّ خداوند متعال بوده است.در روايات اسلامى نيز تعبيرات فراوانى درباره اهميت «تقيّه» و اين كه آن سپر مؤمن است و او را در برابر دشمنان حفظ كرده و نيرويش را براى مواقع حسّاس ذخيره مىكند يا اين كه بخش مهمّى از دين تقيّه است و كسى كه تقيّه نداشته باشد ايمان ندارد و ايمان بدون تقيّه مانند تن بى سر است و اين كه تقيّه از افضل اعمال است چرا كه از هدر دادن نيروها جلوگيرى مىكند، وارد شده است كه بحث درباره همه آنها تدوين كتاب مستقلّى را مىطلبد و علاقمندان مىتوانند به كتاب «القواعد الفقهيه» قاعده هفتم (جلد اول) مراجعه نمايند.اضافه بر همه اينها تقيّه، فلسفه بسيار روشنى دارد و آن اين كه گاه مىشود، اظهار عقيده باطنى خطر جانى، ناموسى و مالى براى انسان دارد، در حالى كه هيچ فائده قابل ملاحظه اى بر آن مترتّب نمى شود، در اينجا عقل مىگويد كه بيهوده نبايد نيروها را به هدر داد، بلكه بايد آنها را از طريق تقيّه براى مواقع حساس حفظ كرد.تعبير به «تُرس المؤمن» يا «جُنّة المؤمن» كه هر دو به معنى سپر است نيز اشاره به همين معناست.در واقع «تقيّه» به معنى فرار از زير بار مسؤوليت ها نيست، بلكه شبيه تاك تيك هاى جنگى است كه از طريق استتار، نيروهاى خودى را در مقابل بيگانه حفظ مىكند تا بموقع از آنها بهره گيرى كامل شود.شرح بيشتر درباره اين معنى را در همان كتاب «القواعد الفقهيه» قاعده هفتم مطالعه فرماييد.1 ـ سوره غافر، آيه 28.