بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
بحث نكته ها خواهد آمد و با توجه به آن، به خوبى روشن مىشود كه هم نفرين على (عليه السلام) درباره آن گيرا شد و هم پيشگويى آن حضرت درباره تار و مار شدن آنها تحقّق يافت.مرحوم سيد رضى در تفسير بعضى از واژه هاى اين خطبه سخنى دارد به اين شرح:«قوله عليه السلام «وَ لا بَقِىَ مِنْكُمْ آبرٌ» يروى على ثلاثة اوجه: أحدها أن يكون كما ذكرناه: «آبِرٌ» بالراء، من قولهم للذى يأبر النخل ـ اى: يصلحه ـ و يروى «آثِرٌ» و هو الذى يأثر الحديث و يرويه اى يحكيه، و هو أصح الوجوه عندى، كأنّه (عليه السلام) قال: لابقى منكم مخبر! و يروى «آبِز» ـ بالزّاى المعجمة ـ و هو الواثب. و الهالك ايضاً يقال له: «آبز».او مىفرمايد: جمله «وَ لا بَقِىَ مِنْكُمْ آبرٌ ]= آثِرٌ[» سه گونه روايت شده است: نخست اين كه «آبر» با باء و راء مىباشد و از باب «يأبر النخل» كه به معنى اصلاح كردن درخت نخل (و بارور ساختن آن) است آمده، و در روايت ديگرى «آثر» آمده كه به معنى نقل كننده حديث و مخبر اخبار است و اين در نزد من بهترين سه روايت است، گويى امام مىخواهد بفرمايد: احدى از شما باقى نماند كه اخبار شما را براى ديگران حكايت كند (هم خود نابود شويد و هم تاريختان به نابودى كشيده شود) و در روايت سومى «آبز»ـ با زاء نقطه دار آمده است كه به معنى پرش كننده است و به معنى هلاك شونده نيز آمده است.