پیام امام امیرالمؤمنین (علیه السلام) جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پیام امام امیرالمؤمنین (علیه السلام) - جلد 2

آیة الله العظمی مکارم شیرازی با همکاری: جمعی از فضلاء و دانشمندان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پرسيد: از «مخدج» (يكى از رؤساى معروف خوارج) چه خبر دارى؟ گفت: «على بن ابى طالب» او را در كنار نهروان كشت. «عايشه» گفت: شهودى در اين مسأله براى من اقامه كن. «مسروق» مردانى را كه شاهد اين ماجرا بودند نزد «عايشه» آورد و گواهى دادند كه «مخدج» كشته شد. سپس «مسروق» اشاره به قبر پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) كرده، به عايشه مىگويد: تو را به صاحب اين قبر قسم چه چيز از صاحب اين قبر درباره آنها شنيدى؟ «عايشه» گفت: شنيدم مىفرمود: «اِنَّهُمْ شَرُّ الْخَلْقِ وَ الْخَليقَةِ يَقْتُلُهُمْ خَيْرُ الْخَلْقِ وَ الْخَلْيِقَةِ وَ أَقْرَبُهُمْ عِنْدَاللهِ وَسيلَةً; آنها بدترين مخلوقات و بدترين انسانها هستند و آنها را بهترين انسان و بهترين مخلوقات و مقرّبترين آنها نزد پروردگار به قتل مىرساند.» (1) ويژگى هاى خوارج را مىتوان چنين خلاصه كرد:

آنها گروهى بودند كه به ظواهر عبادات سخت پايبند بودند و حتى به مستحبات و مكروهات ساده و معمولى اهميت مىدادند و همين امر يكى از اسباب غرور و خود برتربينى آنان بود و در مقابل افرادى بودند بسيار جاهل، متعصّب و بسيار لجوج و جسور و بى ادب و براى رسيدن به مقاصد خود، بى رحم و شقاوتمند. نمونه بارز آن را در همان داستان «ذوالخويصره» (حرقوس) كه در عصر پيامبر واقع شد مىتوان مشاهده كرد.

درست است كه ظهور و بروز خوارج در صفّين و بعد از داستان حكمين در عصر على (عليه السلام) بود، ولى اين به آن معنى نيست كه فرهنگ خوارج قبل از آن وجود نداشت، هم امروز نيز اين فرهنگ منحط در ميان گروههايى در جوامع مختلف پيدا مىشود و شايد بسيارى از وهّابيان را بتوان در اين زمره دانست; چرا كه ويژگى هاى بالا در آنان نمايان است.

در محيط خودمان نيز افرادى را مىبينيم كه به ظواهر عبادات سخت پايبندند ولى گاه، بزرگترين و پاكترين علما و خدمتگزاران دينى خرده مىگيرند و آنها را از طريق صحيح منحرف مىدانند و در پى فتنه گرى و شرارت و آشوبند.

1 ـ شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحديد، جلد 2، صفحه 267.

/ 665