بخش سوم
اَللَّهُمَّ إِنِّي قَدْ مَلِلْتُهُمْ وَ مَلُّوني وَ سَئِمْتُهُمْ وَسَئِمُوني (1) ، فَأَبْدِلِني بِهِمْ خَيْراً مِنْهُمْ، وَ أَبْدِلْهُمْ بِي شَرَّاً مِنِّى! اللَّهُمَّ مِثْ (2) قُلُوبَهُمْ كَمَا يُمَاثُ الْمِلْحُ فِي الْمَاءِ، أَمَا ـ وَاللهِ! ـ لَوَدِدْتُ أَنَّ لِي بِكُمْ أَلْفَ فَارِس مِنْ بَنِي فِرَاسِ بْنِ غَنْم.
هُنَالِكَ، لَوْ دَعَوْتَ، أَتَاكَ مِنْهُمْ
فَوَارِسُ مِثْلُ أَرْمِيَةِ الْحَمِيمِ
فَوَارِسُ مِثْلُ أَرْمِيَةِ الْحَمِيمِ
فَوَارِسُ مِثْلُ أَرْمِيَةِ الْحَمِيمِ
ترجمه
خداوندا! من، از آنها خسته شده ام و آنها نيز از من (كه هماهنگى با نيّات شومشان ندارم) خسته شده اند. من، از آنان ملول گشته ام، و آنان نيز از من، ملول گشته اند، پس، به جاى آنان، افرادى بهتر، به من عنايت فرما! و به جاى من، شخص بدى را بر سر آنها مسلّط فرما. خداوندا! دل هاى آنها را (از غم و اندوه) ذوب كن آن گونه كه نمك در آب ذوب مىشود! بدانيد ـ به خدا سوگند ـ دوست داشتم به جاى شما، يك هزار مرد سوار از قبيله بنى فراس بن غنم (كه شجاع و وفادارند) مىداشتم (سپس امام در وصف آنان به اين شعر متمثّل مىشود).
هُنَالِكَ، لَوْ دَعَوْتَ، أَتَاكَ مِنْهُمْ
فَوَارِسُ مِثْلُ أَرْمِيَةِ الْحَمِيمِ
فَوَارِسُ مِثْلُ أَرْمِيَةِ الْحَمِيمِ
فَوَارِسُ مِثْلُ أَرْمِيَةِ الْحَمِيمِ
1 ـ «سئمتهم» از مادّه«سأم» است و به معناى «ملالت و افسردگى و زدگى از چيزى» است.2 ـ «مِث» از مادّه«ميث» است و در اصل، به معناى «حل شدن چيزى در آب» است و بر بارش باران كه خاك زمين را در خود حل مىكند، نيز اطلاق شده و به حوادث تلخ و دردناك كه عقل و هوش انسان را مىگيرد و قلب او را فشار مىدهد نيز گفته شده است.