بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
صفحهى 122نه همچون افراد بى معرفت و تهى از عشق و محبّت و خوف و رجاء، كه با اندك عبادتى خسته و دلسرد و بى ميل و رغبت مىشوند!سپس در ادامه اين سخن به نكته مهم ديگرى پرداخته، مىفرمايد: «مقام برجسته آنان (نزد پروردگار) طوق خشوع را از گردنشان باز نكرده و خودبينى و عُجب، آنها را فرا نگرفته است، تا اعمال گذشته خود را بسيار بشمرند! (و در خود فرو روند) و خضوع و كوچكى در برابر ذات با عظمتش، جائى براى بزرگ شمردن حسنات خود باقى نگذارده است».(وَ لاَ أَطْلَقَ عَنْهُمْ عَظِيمٌ الزُّلْفَةِ (1) رِبَقَ (2) خُشُوعِهمْ، وَ لَمْ يَتَوَلَّهُمْ الإِعْجَابُ فَيَسْتَكْثِرُوا مَا سَلَفَ مِنْهُمْ وَ لاَ تَرَكَتْ لَهُمُ اسْتِكَانَةُ (3) الإِجْلاَلِ نَصِيباً فِي تَعْظِيمِ حَسَنَاتِهمْ).نكته لطيفى كه در اين سخن نهفته شده است و بعضى از شارحان نهج البلاغه به آن اشاره كرده اند اين است كه آنهايى كه به سلاطين و شاهان و شخصيتهاى انسانى - كه ظاهراً بزرگ و با عظمتند - نزديك مىشوند به زودى در مىيابند كه آنها هر قدر ظاهراً بزرگ و قدرتمند باشند، قدرتشان محدود و پايان پذير است و نزديكان آنها مىتوانند روزى به همان قدرت يا بيش از آن برسند. همين معنا سبب مىشود كه از خضوع و تواضع و طاعت آنها به سرعت كاسته شود و اگر در ظاهر مجبور به تعظيم باشند، در باطن عظمتى براى آنها قائل نيستند.ولى فرشتگان هر قدر در مسير قُرب پروردگار پيش مىروند جلوه هاى تازه اى از 1. «زُلْفه» از مادّه «زَلف» (بر وزن ضعف) به معناى نزديك شدن است و «زُلفه» و «زُلفى» به معناى مقام و منزلت و قرب است.2. «رِبَق» جمع «رِبْقه» به معناى طنابى است كه در آن حلقه هايى وجود دارد كه حيوانات را با آن مىبندند. سپس به رابطه محكم چيزى با چيز ديگر اطلاق شده و درجمله بالا به همين معنا آمده است.3. «إسْتكانه» از مادّه «سُكون» است و در اين گونه موارد به معناى خضوع و تواضع مىآيد. (بعضى آن را از باب افتعال و از مادّه «سكون» مىدانند و بعضى از باب استفعال از مادّه كون; كه آن هم به معناى قرار كردن در مكانى توأم با خضوع و خشوع است).