بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
صفحهى 27به انسان مىدهد)». (1)اضافه بر اين، انسانها به خاطر نياز و نقصانشان نسبت به چيزهايى كه مورد احتياج آنهاست، كمتر سخاوت به خرج مىدهند، تا چيزهايى كه به آن نياز ندارند; ولى از آنجا كه نياز و نقصان در ذات پاك خداوند راه ندارد، اين تفاوت نيز در آنجا بى مفهوم است.در ادامه اين اوصاف كه مربوط به صفات افعال و رزق و روزى بود، امام (عليه السلام) اشاره به چهار وصف از صفات ذات او مىكند; نخست مىفرمايد: «او آغازى است كه قبل ندارد تا پيش از او چيزى باشد، و پايانى است كه بعد ندارد تا بعداز او وجودى باشد (او از ازل تا ابد بوده و خواهد بود)». (أَلأَوَّلُ الَّذِي لَمْ يَكُنْ لَهُ قَبْلٌ فَيَكُونَ شَىْءٌ قَبْلَهُ، وَ الآخِرُ الَّذِي لَيْسَ له بَعْدٌ فَيَكُونَ شَىْءٌ بَعْدَهُ).مى دانيم اساس و پايه اصلى در معرفت ذات و صفات خداوند، مسأله نامحدود بودن اوست; او كمال مطلق است و وجودى است نامتناهى از هر جهت; و به همين دليل هميشه بوده و هميشه خواهد بود.در عالم ممكنات، ممكن است چيزى اوّل باشد نسبت به آنچه بعد از آن مىآيد و در عين حال، قبل از آن نيز اشيايى باشند; چرا كه آغاز و انجام بودن در ممكنات، يك امر نسبى است; تنها ذات پاك خداست كه نه چيزى قبل از آن بوده و نه چيزى بعد از آن خواهد بود. بديهى است اوّليّت خداوند و آخر بودن او به معناى اوّل و آخر زمانى نيست! چرا كه زمان از حركت موجودات بوجود مىآيد (زمان مقدار حركت است;) و مىدانيم در ذات او حركت و تغيير امكان پذير نيست، چرا كه حركت يا به سوى كمال است و يا به سوى نقصان; او كمال مطلق است و نقصانى در او راه ندارد.و در سوّمين وصف مىفرمايد: «مردمك چشمها را از مشاهده و درك ذاتش باز 1. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، جلد 6، صفحه 400.