مرا رها كنيد و ديگرى را بطلبيد! چرا كه ما به استقبال چيزى مىرويم كه چهره ها و رنگ هاى گوناگون دارد و دلها نسبت به آن استوار و عقل ها بر آن ثابت نمى ماند (چون قبول زمامدارى در اين شرايط بسيار مشكل و طاقت فرساست) ; ابرهاى تيره و تار، افق ها را پوشانيده و راه مستقيم حق (در اين فضاى ظلمانى) ناشناخته است. بدانيد اگر من دعوت شما را بپذيرم مطابق آنچه خود، مىدانم (با اصول حق و عدالت) با شما رفتار خواهم كرد و هرگز به سخن اين و آن و سرزنشِ سرزنش كنندگان، گوش نخواهم داد! و اگر مرا رها كنيد همچون يكى از شما خواهم بود (و با عدم وجود يارو ياور، مسئوليّتى نخواهم داشت) بلكه شايد از شما شنواتر و مطيع تر، نسب به رئيس حكومت و واليان امر (در حفظ كيان اسلام و منافع مردم) بوده باشم و من براى شما وزير و مشاور باشم بهتر از آن است كه امير و رهبر باشم (چرا كه اگر امير باشم و با من مخالفت كنيد كافر مىشويد، ولى اگر ديگرى به جاى من باشد چنين نيست).