بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
صفحهى 210پنج نفر قرار داده بودند; مىفرمايد: «مَتَى اعْتَرَضَ الرَّيْبُ فِىَّ مَعَ الاَْوَّلِ مِنْهُمْ، حَتَّى صِرْتُ أُقْرَنُ إِلَى هذِهِ النَّظَائِرِ; كدام زمان بود كه در مقايسه من با نخستين آنان (ابوبكر) شك و ترديد وجود داشته باشد، تا چه رسد به اينكه مرا هم سنگ امثال اينها قرار دهند». (1)و در جاى ديگر هنگامى كه مردم مىخواستند بعد از عثمان با او بيعت كنند، با صراحت مىگويد: «وَ لَقَدْ عَلِمْتُمْ أَنِّي أَحَقُّ النَّاسِ بِهَا مِنْ غَيْرِي; همه شما به خوبى مىدانيد من از همه كس به خلافت شايسته ترم». (2)حتّى رقباى او، با صراحت شايسته تر بودن او را قبول داشتند (هر چند در عالم سياست اين شايستگى ها از طرف رقيبان در عمل فراموش مىشود!) از جمله «عُمر» به هنگام انتخاب شوراى شش نفرى به على (عليه السلام) گفت: «تو از همه شايسته ترى اگر شوخ طبع نبودى!» سپس افزود: «أَمَا وَ اللهِ لَئِنْ وُلِّيَتَهُمْ لَتَحْمِلَنَّهُمْ عَلَى الْحَقِّ الْوَاضِعِ وَ الْمَحَجَّةِ الْبَيْضَاءِ; به خدا سوگند! اگر زمام حكومت را تو در دست بگيرى مردم را در مسير حقّ واضح، و راه روشن قرار خواهى داد». (3)«ابوبكر» هنگامى كه به خلافت رسيد - طبق نقل بسيارى از روايات - عدم صلاحيّت خويش را براى خلافت بيان كرد. به گفته «طبرى» چنين گفت: «أَيَّهَا النَّاسُ! فَإِنِّي وُلِّيتُ عَلَيْكُمْ وَ لَسْتُ بِخَيْرِكُمْ; مردم من والى شما شده ام در حالى كه بهترين شما نيستم». (4)و حتّى در بعضى از اين روايات آمده است كه ابوبكر گفت: «أَقِيلوُنِي! فَلَسْتُ بِخَيْرِكُمْ وَ عَلِىٌّ فِيكُمْ; مرا رها سازيد، من بهترين شما نيستم در حالى كه على در ميان شماست». (5) 1. همان مدرك.2. خطبه 74.3. شرح نهج البلاغه ابن الحديد، جلد 1، صفحه 186. همين مضمون را طبرى در تاريخ خود، با تفاوت مختصرى نقل كرده است. (جلد 3، 294 - حوادث سال 23 هجرى).4. تاريخ طبرى، جلد 2، صفحه 405.5. احقاق الحق، جلد 8، صفحه 240.