بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
صفحهى 35زيرا از يك سو، صفات خدا، مانند ذاتش نامحدود است و افكار انسان ها همواره محدود است و از سوى ديگر، آشنايى انسانها و سروكارشان هميشه با مخلوقات است و هنگامى كه به سراغ صفات خدا مىروند خطر سقوط در پرتگاه تشبيه - تشبيه او به مخلوقات و صفات آنها - وجود دارد و به همين دليل بسيارى از كسانى كه اين اصل اساسى (رجوع به قرآن و وحى و كلمات معصومين (عليهم السلام)) را فراموش كرده اند، غالباً گرفتار انحرافات سختى شده و براى خدا صفات مخلوقين قائل شده اند.و از سوى ديگر، همان گونه كه قرآن مىگويد: «هيچ چيز همانند خدا نيست» (لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَىءٌ) (1) و همان گونه كه در جاى ديگر فرموده: «انسان ها احاطه علمى به او پيدا نمى كنند» (وَ لاَيُحِيطُونَ بِهِ عِلْماً) (2) با اين حال، چه كسى مىتواند جرأت كند كه با اين فكر قاصر بشرى، به سراغ معرفت كنه ذات و صفات او برود، جز اين كه به معرفت اجمالى قناعت نمايد و آن را هم از مبدء وحى و عصمت بگيرد، كه خطايى در آن راه ندارد. خداوند خودش بايد خود را معرّفى كند و اولياءالله - كه به مبدأ وحى ارتباط دارند - بايد پرده از راز صفات او بردارند; آن هم به آن مقدار كه استعداد بشر توان آن را دارد.در اينجا اين سؤال پيش مىآيد كه آيا صفات خدا توقيفى است؟ يعنى بيان وصفى براى او، تنها در صورتى جايز است كه در كتاب و سنّت وارد شده باشد؟در پاسخ مىگوييم: آرى! اين عقيده بسيارى از محقّقان و بزرگان علما است كه در بحث صفات خدا بايد با احتياط گام برداشت و تنها در پرتو نورافكن هاى وحى و سخنان معصومين (عليهم السلام) پيش رفت.به تعبير ديگر: راه معرفت صفات خدا از گذرگاه مستقيمى عبور مىكند كه در دو 1. سوره شورى، آيه 11.2. سوره طه، آيه 110.