2- حكومت جنايت بار بنى اميّه
همان گونه كه امام (عليه السلام) در خطبه بالا فرموده، بنى اميّه سخت ترين و خطرناكترين فتنه اى بود كه دامان مسلمانان را در آغاز اسلام گرفت و تمدّن اسلامى را دگرگون ساخت و چهره حكومتى خونخوار، مستبد و بى منطق به حكومت اسلامى داد.بنى اميّه از دودمان «اُميّة بن عبد شمس بن عبد مناف» (جدّ اعلاى بنى اميّه) مىباشند.«ابوسفيان» كه از نواده هاى اميّه است، سرسخت ترين دشمن اسلام بود و آتش افروز اصلى بسيارى از جنگ هاى عصر پيامبر (صلّى الله عليه وآله) محسوب مىشود، كه تا آخرين نفس آنچه مىتوانست براى نابودى اسلام تلاش و كوشش كرد، ولى نقشه هاى او به لطف پروردگار نقش برآب شد و سرانجام در نهايت ذلّت، تسليم سپاه نيرومند اسلام گرديد و چون ظاهراً اسلام آورده بود، پيامبر اكرم (صلّى الله عليه وآله) از جنايات او صرف نظر كرد، ولى معروف اين است كه تا آخر عمر در باطن ايمان نياورد.«ابن ابى الحديد» از «شَعبى» (يكى از معاريف تابعين است) نقل مىكند: هنگامى كه «عثمان» به حكومت رسيد «بنى اميّه» به خانه او آمدند و خانه پُر شد; سپس درِ خانه را بستند، ابوسفيان كه در آن روز نابينا بود رو به آنها كرد و گفت: «آيا شخصى غير از شما بنى اميّه در اينجا حضور دارد؟» گفتند: «نه!» سپس اين جمله مشهورش را بيان كرد: «يَا بَنِي أُمَيَّةَ تَلْقَّفُوهَا تَلَقُّفُ الْكُرَةِ! فَوَالَّذِي يَحْلِفُ بِهِ أَبُوسُفْيَانَ! مَا مِنْ عَذَاب، وَ لاَحِسَاب، وَ لاَ جَنَّة، وَ لا نار، وَ لاَ بَعْث، وَ لاَ قِيَامَة; اى بنى اميّه! گوى خلافت را برباييد (و آن را در ميان خود نگهداريد) قسم به كسى كه ابوسفيان به او سوگند مىخورد (گويا اشاره به بتها است!) نه عذابى در كار است و نه حسابى و نه بهشت و دوزخى و نه رستاخيز و قيامتى». (1) همان سخنى كه نظير آن را «معاويه» در داستان «مغيره» و1. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، جلد 9، صفحه 53.