بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
صفحهى 18در بخش نهم، از علم خداوند به غيوب و آگاهى او بر تمام اسرار وجود انسان و اعمال و نيّات و افكار و اسرار نهفته در درون سينه او، سخن مىگويد.و بالأخره در دهمين و آخرين بخش، با دعاهاى بسيار پر معنا و پر محتوا، خطبه را به پايان مىبرد و از مجموع اين بخش ها، معجون حيات بخشى براى تلطيف روح انسان و سير او در مسير قرب الى الله و اصلاح فكر و اعمال انسان ساخته و در اختيار همگان مىگذارد. (1)در مورد علّت نامگذارى اين خطبه به عنوان «أشباح» ميان محقّقان گفتگو است. بعضى گفته اند، «اشباح» كنايه از فرشتگان است و از آنجا كه بخش مهمّى از اين خطبه، در مورد فرشتگان سخن مىگويد به خطبه «اشباح» نامگذارى شده است.بعضى احتمال داده اند كه كلمه «اشباح» در اين خطبه وجود داشته و چون «سيّد رضى» عادت بر اين دارد كه از خطبه گلچين مىكند، و تمام آن را نقل نمى كند اين بخش از خطبه را انداخته است و آن جمله، احتمالا اين بوده است: «وَ كَيْفَ يُوصَفُ بِالأَشْبَاحِ وَ يَنْعَتُ بِالأَلْسُنِ الْفِصَاحِ; چگونه ممكن است خداوند به اشباح و اجسام توصيف شود و چگونه ممكن است زبان هاى فصيح و گويا قدرت، بر بيان وصف او داشته باشند». (اين جمله را مرحوم «صدوق» در كتاب «توحيد» در خطبه اى كه شباهت با قسمتى از خطبه اشباح دارد، آورده است). (2)احتمال ديگر در اين نامگذارى اين است كه، چون خطبه طولانى بوده و يكى از معانى اصلى «شَبَح» گسترش و وسعت و امتداد چيزى است، (3) به اين نام، ناميده شده است. 1. توجّه داشته باشيد كه اين خطبه در يك تقسيم كلّى، به ده بخش تقسيم شده است، وگرنه برخى از اين بخش ها، به بخش هاى ديگرى نيز تقسيم مىشود; از اين رو، ما در شرح و تفسير اين خطبه، آن را در نهايت به بيست و چهار بخش رسانده ايم.2. توحيد صدوق، صفحه 79، حديث 34.3. «ابن فارس» در «مقاييس اللّغة» در تفسير «شبح» مىگويد: «أصْلٌ صَحيحٌ يَدُلُّ عَلى امْتدادِ الشَىءِ فى عَرض، مِنْ ذلِكَ «الشَّبَحُ» وَ هُوَ الشَّخْصُ، سُمَّىِ بِذلِكَ، لأنَّهُ فيهِ إِمتِدادً اَو عَرضاً».