بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
صفحهى 529داراى گوش شنوا مىباشند; امّا چون عكس العمل مناسبى در برابر دعوت پيامبر (صلّى الله عليه وآله) نشان نمى دهند، در زمره مردگان و كران محسوب شده اند.و در جاى ديگر مىفرمايد: «وَ مَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَ مَا يَنْبَغي لَهُ إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ وَ قُرآنٌ مُبينٌ * لِيُنْذِرَ مَنْ كَانَ حَيّاً; ما شعر به او تعليم نداديم و سزاوار او نيست. اين (كتاب آسمانى) فقط ذكر و قرآن مبين است، تا افرادى را كه زنده اند، بيم دهد». (1)اميرمؤمنان على (عليه السلام) به كميل بن زياد فرمود: «هَلَكَ خُزَّانُ الاْمْوَالِ وَ هُمْ أَحْيَاءٌ، وَ الْعُلَمَاءُ بَاقُونَ مَا بِقَيَ الدَّهْرُ: أَعْيَانُهُمْ مَفْقُودَةٌ، وَ أَمْثْالُهُمْ فِي الْقُلْوبِ مَوْجُودَةٌ; ثروت اندوزان مرده اند در حالى كه ظاهراً زنده اند! ولى دانشمندان، تا دنيا برقرار است، زنده مىمانند: جسم آنها از ميان مردم بيرون رفته، ولى چهره آنان در آينه دلها نقش بسته است». (2)اگر با اين مقياس قرآنى و روايى، اشخاص و افراد و تمدّن ها و برنامه ها را بسنجيم، جهان چهره ديگرى در نظر ما خواهد داشت و بايد هم مقياس سنجش، همين باشد; چرا كه موجود زنده چيزى است كه داراى آثار حيات است; آن كس و آن چيز كه آثار حيات نداشته باشد، در واقع مرده است و اگر مردگانى بعد از حيات خود آثار وجودى نشان دهند، تا آن زمان كه آثار وجود آنها در جامعه بشرى است، در زمره زندگان محسوب مىشوند. شهيدان راه خدا چون آثارشان باقى است، زنده جاويدانند (گذشته از زندگى برزخى بهشتى).و ظالمان بيدادگر كه جز تباهى و فساد و ويرانى و مرگ اثرى ندارند، به يقين در صف مردگان مىباشند.اگر على (عليه السلام) گروهى از مردم كوفه و عراق را به عنوان «أَشْبَاح بِلا أَرْواح» و ناظران نابينا و شنوندگان كر، معرّفى مىكند به خاطر پيروى از همين منطق و همين فلسفه اسلامى است. 1. سوره يس، آيات 69 - 70.2. نهج البلاغه، كلمات قصار، شماره 147.