بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
صفحهى 541به: «قَرَفَهُ قَرْفَ الصَّمْغَةِ» اشاره به اين است كه: «من عصاره و جوهره مطالب را بيرون كشيده ام، همانند جدا كردن شيره هاى سودمند از درختان».در اينجا امام (عليه السلام) بار ديگر به ادامه سخن درباره حوادث آينده كه در سطرهاى پيشين از آن بحث شد، مىپردازد و آن را با بيان پيامدهاى اجتماعى و اخلاقى و دينى حكومت هاى خودكامه، تكميل مىكند و در واقع، آثار مختلف اجتماعى و مذهبى اين حكومت ها را بيان مىفرمايد. پيوند اين بخش از خطبه، با بخش هاى گذشته كاملا روشن است; هر چند در اين ميان چند جمله اى خطاب به يارانش براى بيدار باش بيان فرموده است و جاى تعجّب است كه جمعى از شارحان نهج البلاغه اين بخش را بريده از بخش هاى سابق مىدانند كه بر اثر گزينش هاى مرحوم «سيّد رضى» به وجود آمده. گويى گزينش حساب شده آن مرد بزرگ، بهانه اى شده تا هر كس كه نخواهد در پيوندها دقّت كند، آن را به گردن گرد آورنده نهج البلاغه بيندازد.به هر حال، امام مىفرمايد: «در آن هنگام باطل جايگاه خود را مىگيرد (و بر همه چيز سلطه مىيابد) و جهل، بر مركب هاى خويش سوار مىشود; طاغوت عظمت يافته و داعيان حق كاستى مىگيرند». (فَعِنْدَ ذلِكَ أَخَذَ الْبَاطِلُ مَآخِذَهُ، وَ رَكِبَ الْجَهْلُ مَرَاكِبَهُ، وَ عَظُمَتِ الطَّاغِيَةُ، وَ قَلَّتِ الدَّاعِيَةُ).«طَاغِيه» در اينجا ممكن است معناى مصدرى داشته باشد; يعنى: طغيان در سطح جامعه، بزرگ و گسترده مىشود و مىتواند معناى اسم فاعلى داشته باشد; يعنى: گروه طغيانگر عظمت مىيابندو طبعاً دعوت كنندگان به سوى حق در مقابل آنها كم مىشوند، يا آنها را نابود و يا خاموش مىكنند و از صحنه اجتماع مىرانند و اين است خطرناكترين پديده شوم حكومت هاى باطل و خودكامه، كه زبان حق گويان را مىبرند و دهان آنها را مىدوزند.