بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
صفحهى 576دوّم، مغلوب شدن عقل و خرد را در برابر شهوات، به عنوان مرگ عقل معرفى مىكند و در جمله سوّم از عشق و دلدادگى دنيا كه تمام وجود دنياپرستان را احاطه مىكند، خبر مىدهد.«به اين ترتيب، او بنده دنياست و بنده هركسى كه چيزى از دنيا را در دست دارد. به هر طرف دنيا بلغزد، او هم مىلغزد و به هر سو رو كند، به همان سو رو مىكند!». (فَهُوَ عَبْدٌ لَهَا، وَ لِمَنْ فِي يَدَيْهِ شَيْءٌ مِنْهَا، حَيْثُما زَالَتْ زَالَ إِلَيْهَا، وَ حَيْثُمَا أَقْبَلَتْ أَقْبَلَ عَلَيْهَا).«اين دلباخته به دنيا از هيچ نهى كننده الهى پذيرا نمى شود و موعظه هيچ واعظ ربّانى را قبول نمى كند; در حالى كه با چشم خود غافلانى را مىبيند كه ناگهان در چنگال مرگ گرفتار مىشوند; در جايى كه نه تقاضاى عفو پذيرفته مىشود و نه بازگشتى وجود دارد». (لاَ يَنْزَجِرُ مِنَ اللهِ بِزَاجِر، وَ لاَ يَتَّعِظُ مِنْهُ بِوَاعِظ، وَ هُوَ يَرَى الْمَأْخُوذِينَ عَلَى الْغِرَّةِ (1)، حَيْثُ لاَ إِقَالَةَ (2) وَ لاَ رَجْعَةَ).«آرى! او مىبيند چگونه حوادث دردناكى كه از آن خبر نداشتند، بر سر آنها فرود آمده و دنيايى را كه جايگاه امنى مىپنداشتند از آنها جدا شده و به آنچه از آخرت به آنها وعده داده شده بود رسيده اند. (آرى!) حوادثى بر سر آنها فرود آمده كه به هيچ وجه قابل توصيف نيست». (كَيْفَ نَزَلَ بِهِمْ مَا كَانُوا يَجْهَلُونَ، وَ جَاءَهُمْ مِنْ فِرَاقِ الدُّنْيَا مَا كَانُوا يَأْمَنُونَ، وَ قَدِمُوا مِنَ الآخِرَةِ عَلَى مَا كَانُوا يُوعَدُوَنَ، فَغَيْرُ مَوْصُوف مَا نَزَلَ بِهِمْ). 1. «غرّه» به معناى غفلت، از مادّه «غرور» كه به معناى فريب و نيرنگ است، گرفته شده. زيرا فريب، انسان را غافل گير مىكند.2. «إقاله» از مادّه «قيل» (بر وزن سيل) به معناى فسخ كردن معامله و مانند آن است و گاه گفته اند كه: معناى اصلى آن نجات دادن كسى از سقوط است و در خطبه مورد بحث به معناى عفو خداوند از گناهان بنده آمده است و خواب نيم روز را از اين جهت «قيلوله» مىگويند كه موجب آرامش است. و همان گونه كه فسخ كردن معامله كسى كه از معامله پشيمان شده است، مايه آرامش و راحتى اوست.